
بیمی از جنس بیمه!
هنرمندان از جمله بیآتیهترین و آسیبپذیرترین انسانهای روی زمین هستند ولی چرا بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما، حتی حرفهایها دارای بیمه نیستند؟!
هنرمندان از جمله بیآتیهترین و آسیبپذیرترین انسانهای روی زمین هستند ولی چرا بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما، حتی حرفهایها دارای بیمه نیستند؟!
تامین ۲۴/ هرچند بیمه پدیدهای است با هدف پوشش آتیه و آسیبها اما در سرزمین ما بسیاری از آتیهها و آسیبها بویی از بیمه نبردهاند. هنرمندان از جمله بیآتیهترین و آسیبپذیرترین انسانهای روی زمین هستند که در هر گوشهای از دنیا حمایتی چندین برابر میشوند اما در ایران حتی بیمه هم روی خوشی به آنها نشان نمیدهد و یا به دلایلی آنها به بیمه رو نمیدهند!
بیمهی فراگیر هنرمندان در اختیار سازمان تامین اجتماعی است و این نهاد بر اساس معرفینامه صندوق اعتباری هنر زیرمجموعه وزارت ارشاد اقدام به ثبت بیمه برای هنرمندان مینماید. از سوی دیگر عضویت در صندوق اعتباری هنر هم نیازمند معرفینامه صنفهای هنری چونان خانه سینما یا خانه تئاتر و دیگران است. برای گرفتن معرفینامه باید عضو آن صنف بود و برای عضویت در هر صنف باید شرایطی را اختیار کرد که نیازمند سالها کار حرفهای است. با این نگاه چرا بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما، حتی حرفهایها دارای بیمه نیستند؟!
ایرج راد: کد شغلی نداریم
من در وزارت فرهنگ و هنر سابق و اداره تئاتر استخدام رسمی شدم و از همان دوران زیر پوشش بیمه کارمندی قرار گرفتم. امروز از بیمه تامین اجتماعی هنرمندان استفاده نمیکنم اما عضوهای جدیدی که وارد انجمنهای مختلف خانه تئاتر میشوند و بیمه ندارند، توسط این خانه طبق قانون بیمه میشوند. ما در خانه تئاتر سعی داریم تا مشکل بیمه هنرمندان را برطرف کنیم. یکی از اهداف ما این است کسانی را که از نظر جسمی، سنی و قانونی دارای مشکل هستند به صورت کامل زیر پوشش بیمه ازکارافتادگی، درمان و همچنین بازنشستگی قرار دهیم اما به عنوان اعضای هیات مدیره خانه تئاتر، نارساییهای فراوانی با این موضوع داریم و بزرگترین مشکل این است که هنوز برای هنر و هنرمند یک کد شغلی در جامعهی ما تعریف نشده و همچنان هنر را به رسمیت نمیشناسند و تا زمانی که این معضل از نظر حقوقی حل نشود، نارساییهای فراوانی افزون بر بیمه تامین اجتماعی هنرمندان وجود خواهد داشت.
حسین محباهری: دور از اصل مانده
بحث آموزش و سلامت در قانون اساسی نوشته شده است. به عنوان مثال مدرسههای دولتی تا پایان دوره دبیرستان نباید هزینهای برای تحصیل از پدر و مادر دانشآموزان بگیرند اما شما مدرسهای را میشناسید که هزینهای برای تحصیل از خانوادهها نگیرد؟ نه... بیمه هم همینطور است و باید خدمات سلامت را برای مردم مهیا کند. گذران زندگی و سلامتی مردم باید طبق قانون پیش برود. در بحث بیمه و سلامتی بسیار دیده شده است که با گرفتن حق بیمههای بسیار گران، دفترچههای درمانی از سوی دولت صادر شده که کارهای درمانی و تهیه دارو را به دوش بکشند تا مردم در سلامت کامل زندگی کنند. در بخش دارو، مبلغی که دولت متعهد به پرداخت آن میشود بسیار ناچیز است و در بسیاری از موارد بیمار باید تمام هزینههای دارو را از جیبش بپردازد و اگر بیمار دفترچه هم نداشته باشد فرق زیادی نمیکند. در بخش درمان تعداد بیمارستانهای زیر پوشش بیمه بسیار اندک و در بیشتر وقتها بسیار شلوغ هستند و باید برای ویزیت شدن حتی تا چند ماه انتظار کشید. پس ضرورت وجود بیمه برای چیست؟ فقط دفترچهای است که از اصلش دور افتاده است. در کنار این بیمه، چند سالی است که بیمه تکمیلی هم وارد میدان شده که آن هم ایرادهای خودش را دارد که همگی از آن اطلاع دارند. به عقیدهی من سازمان تامین اجتماعی باید پشتیبان همهی قشرهای جامعه باشد و فرقی بین نجار و مهندس و هنرمند و کارگر نگذارد. خوشبختانه من در دوران بیماریام از طرف دولت کوپنهایی را دریافت کرده بودم که به هر بیمارستانی مراجعه میکردم یکی از آنها را میدادم، در آرامش کامل و بدون معطلی شیمیدرمانی میشدم اما بعد از دوران بیماریام باز هم دفترچههای بیمه کارایی خود را از دست داد. امیدوارم با نگاه کارشناسی درست اعتبار این بیمه مانند گذشته شود.
مائده طهماسبی: حاشیه امنیت نداریم
متاسفانه من و همسرم (فرهاد آییش) هیچکدام بیمه تامین اجتماعی نداریم. 20سال پیش که به ایران بازگشتیم از ما مدارکی برای سازمان تامین اجتماعی خواستند تا بیمه شویم. در مراحل اداری بود که ابتدا به ما گفتند مدارک گم شده و ما دوباره برای جمع کردن مدارک اقدام کردیم که این بار اعلام کردند چون سن شما از حد قانونی بالاتر است نمیتوانید بیمه شوید و از آن به بعد هیچکدام به دنبال بیمه نرفتیم. در این میان بسیاری از نزدیکان ما گفتند که ارزش ندارد بیمه شوید و جای دیگری سرمایهگذاری کنید اما در کل داشتن بیمه خوب است و باعث دلگرمی انسان میشود. متاسفانه در ایران ارزش هنرمند هنوز به اندازه واقعی شناخته نشده است. همهی صنفها قابل احترام هستند اما باید این جریان را هم دید که بازیگران، حاشیه امنیت شغلی ندارند و به همین دلیل باید از حمایت بیشتر دولت، به ویژه سازمان تامین اجتماعی برخوردار شوند.
امیر کربلاییزاده: هزینهها غیرهنرمندانه است
من بیمه تامین اجتماعی هنرمندان را دارم اما در مورد بیمه، بحث هزینهها در اولویت است. این هزینهها هر سال سیر افزایشی پیدا میکنند. در قانون بیمه ابتدا قرار بر این بود 70 درصد هزینه بیمه را دولت بپردازد و 30 درصد دیگر را هنرمندان اما گویا اینطور نشد و سهم هنرمندان در حال حاضر به 50 درصد افزایش پیدا کرده است به طوری که من برای سه ماه 850 هزار تومان پرداخت میکنم. در فیش بیمه قسمتهایی وجود دارد که هیچکس متوجه نمیشود برای چیست و کسی هم پیگیر آن نمیشود و از کنارش به راحتی میگذرند و آن را پرداخت میکنند. در کنار این بیمه، بیمه تکمیلی هم وجود دارد که بهطور منظم به تعهدش عمل نمیکند و همواره بیمه شدگان با آنها مشکل دارند. هنوز هنرمندان ایران از نظر جایگاه و برخورداری از مزایای اجتماعی به حقوق خود نرسیدهاند. بیشتر طبقههای اجتماعی دنیا از نظر بیمهای در رفاه و آرامش هستند و از معافیتهای بیمه و بیمههای بیکاری استفاده میکنند. ما از ضعف مدیریت رنج میبریم که بیمه هم از این ماجرا جدا نیست. شرکتهای بیمه که اکنون نمیتوانند به تعهدهای خود در برابر بیمهشده عمل کنند ، چگونه میخواهند در دوران بازنشستهگی از آنها حمایت کنند؟ من در جشنوارههای مختلف خارجی با هنرمندانی روبهرو شدم که کارتهای درمانی مانند عابر بانک داشتند و هنگامی که وارد یک مرکز درمانی میشدند، پرسنل آن مرکز متوجه میشدند که آن شخص هنرمند است و بدون گرفتن هزینهای آنها را درمان میکردند. امیدوارم روزی هنرمندان ایران هم دارای چنین شرایطی شوند.
مجید مظفری: حداقلِ حقوق اجتماعی است
من از دوران جوانی که کارمند وزارت ارشاد شدم زیر پوشش بیمهی وزارتخانه هستم. وجود بیمه برای هنرمندان بیشک لازم است و باید به درستی اجرا شود و مورد سهلانگاری قرار نگیرد. امروز بسیاری از هنرمندان ایران بیکار شده و در خانه اجارهای سکونت دارند و بیمه هم ندارند که باعث ناراحتی است. همهی این بزرگان باید حداقلِ حقوق یک هنرمند را داشته باشند. ما همهگی انسان هستیم و باید به صورت مساوی از حقوق شهروندی سود ببریم اما این گونه برخوردها با جامعهی هنرمندان بسیار جای تاسف دارد.
رضا رویگری: به هنرمند کم میفروشند!
من زیر پوشش هیچ نوع بیمهی دولتی نیستم و از بیمهی خصوصی استفاده میکنم. برای زیر پوشش قرار گرفتن در بیمه دولتی چند سال پیش از من مدارکی گرفتند تا تشکیل پرونده انجام شود اما هربار به بهانهای مدرک جدیدی خواستند و در آخر بدون هیچ توضیحی بیمهام نکردند و من هم برای همیشه قیدش را زدم. بهطور کلی همیشه در حق هنرمندان کمفروشی میکنند که در مورد بیمه هم چنین است. یک دورهای قرار بود به هنرمندان کارتهایی بدهند و هر ماه مبلغی به آن واریز کنند که آن را هم ندادند. وقتی که همکاران تهیهکننده دستمزد فیلمهایی را که برایشان بازی کردم نمیدهند، چه انتظاری از بخش دولتی و بیمه تامین اجتماعی است؟
مریم معترف: شعبهی بیمه هنرمندان
بیمه تامین اجتماعی هنرمندان را ندارم اما زیر پوشش بیمه خدمات درمانی کارمندی هستم. وجود بیمه تامین اجتماعی برای هنرمندان یک نیاز ضروری است چراکه هنرمند هم مانند دیگر قشرهای جامعه برای کشورش زحمت میکشد و باید از این حقوق بهره ببرد. به عقیدهی من باید برای هنرمندان در سازمان تامین اجتماعی یک شعبهی جداگانه در نظر بگیرند تا هنرمند با آرامش و دلگرمی و امید بیشتری به کارش ادامه دهد.
شهره سلطانی: همت عالی به جای بیمه
من و همسرم زیر پوشش بیمه هستیم و همسرم کارهای بیمه را انجام میدهد و من در کم و کاست آن قرار ندارم اما از دورانی که دچار بیماری شدم به عنوان بیمهشدهی آزاد هزینههای بیمه را پرداخت میکنیم. سال 70 در انجمن نمایش به صورت بازیگر قراردادی باحقوق ماهیانه 7هزار تومان استخدام شدم که در آن دوره این انجمن به صورت یک NGO در دل اداره تئاتر وجود داشت. سالی که این انجمن از بین رفت ، با حقوق کارگری 220هزار تومان و مانند یک کارگر ساده برای همیشه ما بازیگران را به حال خود رها کردند. افراد انجمن تنها به امید بیمه و پشتوانهی آینده با اداره تئاتر خداحافظی کردند و بعد بیمه را که تنها امیدمان بود نیز قطع کردند. 3سال پیش ما بازیگران با بیانهای که خواندیم تا حدودی حقوق ما داده شد اما تلخی ماجرا این بود که ما را بازنشسته نکردند و به سابقهای که از آن سالها داشتیم اعتنایی نکردند. هنرمند و بازیگر حرمت گذشتهی خود را ندارد و شان او هیچگاه حفظ نشده و همواره با بیمهری با آنها برخورد میکنند. در دوران بیماری بازیگران کمدرآمد ، هیچ نهادی وجود ندارد که بتواند به بازیگر و هنرمند دلگرمی دهد و پشتیبانش باشد. هنرمندان همواره چشم امیدشان به اجراهای همت عالی دوستان و همکارانشان است و یا در نهایت به دنبال گرفتن وام هستند تا بتوانند از پس هزینههای درمان خود برآیند. امیدوارم در آیندهای نزدیک همان آدمهایی که سالیان قبل در انجمن نمایش اداره تئاتر بودند گرد هم جمع شوند و با تشکیل و انتشار یک اساسنامه قانونی ، بتوانند حقوق اولیهای شهروندی خود را به دست آورند تا باقیماندهی عمر را با خیالی آسوده به مقوله هنر بپردازند.
مریم کاظمی: تعریفِ شغلی نداریم
من زیر پوشش بیمه پایه تامین اجتماعی هستم که قرار است از طریق صندوق حمایت از هنرمندان پشتیبانی شود. از آنجایی که هنوز برای بیشتر حرفههای هنری تعریف شغلی وجود ندارد ، بیمههای ما شامل فرانشیز (پرداخت بخشی از هزینههای درمانی) شده و در بسیاری از مراکز درمانی وابسته به سازمان تامین اجتماعی برخلاف سایر بیمه شد
گان باید مبلغی بپردازیم. موضوع دیگر ماندگار بودن سطح شغلی و عدم افزایش کیفیت شغلی و درجه حقوق بازنشستهگی است ، در صورتی که هر سال مبلغ بیمه اضافه میشود. تصویب این بیمهی حمایتی هنرمندان از طریق صندوق هنر وزارت ارشاد برای ارایه خدمات عمومی درمانی و آینده شغلی به هنرمندان است اما گاهی با توقف ، عدم پرداخت سهم صندوق یا عدم قبول اعضای جدید مواجه بودهایم که امیدوارم این کاستیها هرچه زودتر برطرف شود.
امیررضا دلاوری: توقع جامعه دوسویه باشد
من زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی هستم. یکی از نکتههای قابل اندیشه این است که این بیمه در بسیاری از مراکز درمانی قابل استفاده نیست به چند مرکز محدود میشود. نکتهی دیگر این است که سالیانه مبلغ کوچکی روی تعرفه این بیمه میرفت و امسال تعرفه بیمه نزدیک به دوبرابر شده است. در پرسوجوهایی که انجام دادم متوجه شدم آن قسمت از تعرفه را که وزارت ارشاد سالیانه پرداخت میکرد ، دیگر انجام نمیدهد. قسمتهایی در فیش پرداختی اضافه شده است که من متوجه آنها نشدم و مجبور شدم مطیع باشم و مبلغ را پرداخت کنم. نکته جالب دیگر این است که اعضای خانه تئاتر همهگی به یک میزان حق بیمه را پرداخت میکردیم اما نمیدانم امسال چه مسالهای پیش آمده که مبلغ پرداختی ما بیشتر از دیگر انجمنهای خانه تئاتر شده است و این تغییر چشمگیر برای من و همکارانم در انجمن بازیگران قابل قبول نیست. در کشور ما هنرمندان وجههای شناختهشده دارند اما در استفاده از ابتداییترین حقوق اجتماعی همچنان بلاتکلیف ماندهاند. در سالهای گذشته بیمههایی در ایران راهاندازی شده که خیلی بهتر از بیمه تامین اجتماعی هستند و سرویسهای بهتری به افراد جامعه میدهند. در کنار بیمه تامین اجتماعی ، بیمههای تکمیلی هم دردسرهای خودش را دارد. دیده میشود که خانه تئاتر هرسال با یک شرکت بیمه قرارداد میبندد و هر سال هم این شرکتها به تعهدهای خود عمل نمیکنند. به عنوان مثال قبل از عید دخترم یک عمل جراحی کوچک داشت که در ابتدا کل هزینه جراحی را پرداخت کردم و بعد از جراحی کلی نامهنگاری و کاغذبازی بین بیمارستان و شرکت بیمه تکمیلی داشتم تا هزینههای جراحی را پرداخت کنند. رفتار شرکتهای بیمه دولتی و خصوصی با جامعه هنرمندان مناسب نیست. همانطور که جامعه از منِ هنرمند توقع بالایی دارد ، من هم از جامعهی خود توقع دارم تا در شرایط بحرانی پشتیبان من باشد. یکی دیگر از مسایلی که به آن توجه نمیشود بیمه نشدن بازیگران هنگام کار در پروژههای مختلف است. به یاد دارم که 7سال پیش هنگام ضبط یک سکانس پای من آسیب دید و متاسفانه چون تهیهکننده ، عوامل را بیمه نکرده بود مجبور شدم با هزینه شخصی پایم را درمان کنم. افکار عمومی تصور میکنند که بازیگران دستمزدهای کلانی برای بازی میگیرند اما تا به حال هیچکدام وارد زندگی هنرمندان نشدهاند تا ببینند از مبلغ قراردادی که میبندیم فقط نصفش را به ما میدهند. در این شرایط چشم امید بازیگران به همین بیمهی پایه تامین اجتماعی است تا در آینده دستگیر آنها شود.
منبع: مجله هنر بازیگری