فاطمه دانشور
نایب رئیس کمیسیون صنعت اتاق تهران
تامین ۲۴/ بررسی معضل اشتغال در اقتصاد ایران نشان میدهد علاوه بر نرخ اندک ایجاد فرصتهای شغلی در مقایسه با نرخ بیکاری، جنس اشتغال هم در کشور ما دغدغهآفرین است. به عبارت دیگر، شرایط اشتغال افرادی که هماکنون مشغول به کارند به گونهای است که احتمال بیکار شدن و پیوستن آنها از جمعیت شاغل به خیل بیکاران کم نیست. این شرایط متزلزل بحرانهای زیادی را در حوزه اشتغال زنان ایرانی به وجود آورده است و البته خود معلول شرایط و سیاستهای مختلفی است که در ادامه به آنها میپردازم.
یکی از مواردی که به چنین سیاستی دامن میزند ترکیب جمعیتی شاغل و نسبت جنسیتی شاغلان در ایران است. طبق آمار و ارقام و پژوهشهای مختلفی که انجام گرفته، از نظر ترکیبی تقریبا نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند و به همین نسبت جمعیت در سن اشتغال بنا به تعریف سازمان جهانی کار از منظر جنسیتی تقریبا در ایران میان زن و مرد برابر است، در حالی که نرخ بیکاری در زنان ایرانی اختلاف معناداری با مردان دارد.
گذشته از این متاسفانه کیفیت حضور زنان شاغل در بخشهای مختلف نیز شرایط مناسبی ندارد؛ تازهترین گزارشها نشان میدهد سهم مشاغل خدماتی از اشتغال زنان به 50 درصد افزایش یافته در حالی که این سهم در کشاورزی به 25 درصد و در حوزه مشاغل صنعتی به حدود 24 درصد کاهش پیدا کرده است. این آمار از دو جنبه قابلتامل است؛ مشاغل خدماتی ذاتا ثبات کمتری نسبت به سایر مشاغل دارند و درواقع احتمال تعطیلی این رسته از مشاغل در بازههای زمانی کوتاه بیشتر از حوزه کشاورزی و صنعت است، به همین علت سیالیت اشتغال در این بخش بیشتر است و نرخ ورود و خروج افراد به این حوزه در مقایسه با سایر حوزهها اختلاف معناداری دارد. به همین خاطر هم افزایش سهم اشتغال زنان در این بخش، چندان مسرتبخش نیست چراکه احتمال پایداری این اشتغال کم است.
پرسش مهم این است که ریشه و علت افزایش سهم مشاغل خدماتی در اشتغال زنان چیست یا به عبارت دیگر چرا زنان سهمی رو به کاهش در حوزه اشتغال صنعتی دارند؟
به نظر میرسد پاسخ را باید در دو محور جستجو کرد؛ نخست اینکه اشتغال در بخش صنعتی بهخودیخود نیازمند مهارتهای تخصصی و فنی و دانش آکادمیک بیشتری نسبت به سایر بخشهاست. این دانش قاعدتا باید با حضور و تحصیل زنان در رشتههای مرتبط با فعالیتهای صنعتی در دانشگاهها منتقل شود، اما متاسفانه طی سالهای گذشته محدودیتهای فراوانی برای پذیرش زنان در رشتههای معدنی و صنعتی ایجاد شده است. این محدودیتهای تحصیلی طبیعتا با تاخیر زمانی آثار خود را در مقدار اشتغال زنان در حوزههای صنعتی و معدنی نشان میدهد، چنانکه اکنون چنین پیامدهایی را در آمار اشتغال زنان مشاهده میکنیم.
از انجایی فرهنگ هر جامعه نمایانگر نگرشها و هنجارهای آن جامعه است، علت دوم را در این مبحث باید در بسترهای فرهنگی خاص جامعه ایران جستجو کرد؛ واقعیت این است که جامعه ایران طی چند دهه اخیر با اشتغال زنان کمکم کنار آمده و طبیعتا برای پذیرش اشتغال زنان در بخشهایی مانند صنعت و معدن نیاز به زمان و آگاهی بیشتری است. این ممانعت یا پرهیز فرهنگی را حتی در مورد مشاغل صنعتی در جامعه ایران شاهد هستیم، به طور مثال هنوز اشتغال زنان در کارهایی مانند رانندگی وسایل نقلیه سنگین با تعجب یا حتی تاسف از سوی جامعه مواجه میشود. در چنین شرایطی طبیعی است که اشتغال در حوزههای صنعتی و معدنی که ذاتا مستلزم حضور در محیطهای زمخت و مناطق دورافتادهتر از مراکز شهری و... است برای زنان هنوز با موانع پیدا و پنهانی روبهرو باشد.
منبع: هفته نامه آتیه نو