
تصمیم سرنوشتساز
رای دادن به عنوان یک وظیفه و حق شهروندی چه تاثیری بر کیفیت زندگی ما و شادابی جامعه میگذارد؟
رای دادن به عنوان یک وظیفه و حق شهروندی چه تاثیری بر کیفیت زندگی ما و شادابی جامعه میگذارد؟
تامین ۲۴/ روزهای پیش رو روزهای دغدغه و بحث و گفتگو است. روزهایی که برخی دلخوشیهای پنهان را بلند به زبان میآوریم و آرزوهایمان را در ظرف یک کاندیدای ریاستجمهوری قرار میدهیم. روزهایی که پیش خودمان تکرار میکنیم: «آینده» و آینده را چهارساله در نظر میگیریم. یا حتی دورتر، آینده را تا خواستههای فرزندانمان کش میدهیم و از خودمان میپرسیم: «راه درست کدام است؟» سعی میکنیم انتخابمان برای کودکانمان مسیری بهتر را بسازد و تلاش میکنیم به آنها درس زندگی بدهیم و برایشان بگوییم که حق رأی تنها حقی است که همیشه باید آن را جدی گرفت. روزهای پیش رو روزهای سختی است. هزار بار تا مرز ناامیدی میرویم و هزار مرتبه از لبه پشتبام شادمانی به بیرون پرتاب میشویم. هزار مرتبه با بیم و امید به دوروبریهایمان نگاه میاندازیم. برنامههای هر کاندیدا را وارسی میکنیم و حرفهایش را در کفه ترازوی عمل میسنجیم. پیش خودمان میگوییم: «زندگی ما با کدام یک از این کاندیداها به وضعیت بهتری میرسد؟» و سعی میکنیم واقعیتها را از میان صحبتهایشان بیرون بیاوریم. سعی میکنیم ذهن فعالتری داشته باشیم و اطلاعات بهدستآمده را با نظم و ترتیبی منطقی کنار هم قرار دهیم. کلیدواژههای انتخاباتی را بررسی میکنیم؛ بهبود وضعیت اجتماعی، دموکراسی، برنامههای بلندمدت، فقرزدایی، مباحث زیستمحیطی، مسئولیتپذیری و... و همین مسئولیتپذیری بیخ گلویمان را میگیرد. آیا خودمان آنقدر مسئولیتپذیر هستیم؟ مخصوصا وقتی مسئولیتپذیری کلیدواژهای مهم در دائرهالمعارف شادمانی است؟ همان شادمانی که ما در تمام روزهای سال به دنبال آن میگردیم و سعی میکنیم با قدرت بخشیدن به ذهن آن را به دست بیاوریم. روزهای پیش رو روزهای انتخاب است. نتیجه این انتخابهاست که برای ما و برای دیگرانی که با ما زندگی میکنند، تغییراتی ملموس به همراه میآورد. تغییراتی که از سبد آمار و ارقام جدا میشود و به زندگی روزمره ما قدم میگذارد و آرامش را در دسترس ما قرار میدهد. تفاوت این روزها با انتخاباتهای پیش از این، در اینترنت است و دنیای مجازی. در جایی که ما حرفهای همدیگر را بیشتر میشنویم و اگر بخواهیم میتوانیم برنامههای یک کاندیدا را بهدقت بخوانیم. صحبتهای وزیران و معاونان و مشاورانش را بخوانیم. در همین دنیای مجازی برایتان میگویند که خوشحالی بهعنوان یک عنصر جدانشدنی از زندگی امروز، در هر حوزهای سرک میکشد و محققانی پیدا میشوند که سادهترین اتفاقها را در چارچوب خوشحالی تفسیر میکنند و برایتان میگویند که چطور رأی دادن به خوشحالی شما مربوط میشود. اینکه چطور یک انتخاب درست که نفع آن به جیب همه جامعه میرود میتواند سرزندگی را به جامعه هدیه دهد.
دنیای مجازی ویژگیهای مثبتی هم دارد، همیشه که قرار نیست درباره بدیهایش صحبت کنیم. گاهی هم میشود در اوج ناامیدی کلیدواژهای را جستجو کرد و به نتایج خوب و جذاب رسید. حتی عجیبترین کلیدواژهها هم نتیجهای به دنبال دارند و اگر شانس با ما یار باشد، ممکن است در گوشهای از دنیا تحقیقی دربارهاش منتشر شده باشد و محتوای آن تحقیق در دسترس ما قرار بگیرد. حالا ما میدانیم که چند ماه پیش، در آن سوی دنیا چه نتایجی گرفتهاند و میتوانیم از نتیجه آن تحقیق استفاده کنیم. نمونهاش زمانی است که شما با رأی دادن و خوشحالی جمله میسازید و آن را به دستان پرتوان موتورهای جستجو میسپارید. برایتان تحقیقهای فراوانی رو میکند و به شما یادآوری میکند که هیچچیز در این دنیا بیحسابوکتاب نیست. برایتان میگوید که خوشحالی بهعنوان یک عنصر جدانشدنی از زندگی امروز، در هر حوزهای سرک میکشد و محققانی پیدا میشوند که سادهترین اتفاقها را در چارچوب خوشحالی تفسیر میکنند. خوبی دنیای مجازی نیز این است که به شما کمک میکند به این تحقیقها دسترسی داشته باشید تا برایتان بگویند که چطور رأی دادن به خوشحالی شما مربوط میشود.
یک: شادمانی پیش از رأی دادن
در «دائرةالمعارف ذهن»، کتابی که بخش اول آن با نام هارولد پاشلر گره خورده، سرفصلی مجزا با نام «شادمانی» وجود دارد که در آن از زوایای مختلف به این مبحث عجیب میپردازد و سعی میکند توضیح دهد که شادمانی چطور بر کیفیت زندگی ما تاثیر میگذارد یا تواناییهای ما را تحت تاثیر قرار میدهد. در بخشی از این کتاب آمده: «افراد خوشحال شهروندان بهتری هستند. آنها کمتر از جامعه انتظار دارند تا سپر بلایشان شود، در فعالیتهای اجتماعی و خیرخواهانه حضور پررنگتری دارند و رایدهندگانی حساستر هستند.» آنطور که در این کتاب آمده، چنین افرادی برای رأی دادن مو را از ماست بیرون میکشند و سعی میکنند مسیر شادمانیشان را تا بینهایت ادامه دهند.آنطور که به نظر میرسد، اصولا افراد شادمان برای رأی دادن پیشقدم میشوند به این خاطر که چیزی برای از دست دادن دارند. در مقابل افراد ناامید خود را از دایره انتخاب بیرون میگذارند و فکر میکنند بودونبودشان تغییری ایجاد نمیکند. این تفاوت را میتوان در دانمارک بررسی کرد. دانمارک بهعنوان شادترین کشور جهان، نمونهای موثق برای بررسی چنین محتوایی است. در آخرین انتخابات عمومی دانمارک که در سال 2015 انجام شد، بیش از 85 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده بودند. در نمودار میزان مشارکت دانمارکیها در انتخابات، طی سالهای 1953 تا به امروز، میزان مشارکت هیچوقت پایینتر از 80 درصد نیامده است.
دو: شادمانی در حین انتخابات
در دنیای امروز آدمها از بحث کردن خوششان میآید، از اینکه در دنیای مجازی یا دورهمیهای دوستانه و خانوادگی سوژهای داغ داشته باشند و از مواضعشان دفاع کنند لذت میبرند. این سوژه داغ به آنها کمک میکند تا خودشان را در کنار افرادی شبیه به خود پیدا کنند و به دنبال شباهتهایشان با یکدیگر معاشرت کنند. اجازه طرح پرسش به خودشان میدهند و جرئت و جسارتشان را بالاتر میبرند که بهخودیخود باعث افزایش میزان شادمانی میشود. در بسیاری از کشورهای دیگر، برخلاف ایران که هنوز دغدغههای اقتصادی و سیاسی بالاترین میزان تاثیر را بر زندگی افراد میگذارد، کاندیداها باید به این سوال پاسخ دهند که چطور کیفیت حال خوش را به زندگی افراد وارد میکنند و چه برنامهای برای این ماجرا دارند. باید توضیح دهند که چطور خوشحالیهای افراد در زندگی روزمره را رصد میکنند و به آنها فرصت میدهند تا استعدادها و تواناییهایشان را بروز دهند. سادهترین نمونه را میتوان در بیکاری مثال زد. در ایران همچنان برخی کاندیداهای ریاستجمهوری در حال کلیگویی درباره رفع معضل بیکاری هستند و درباره روشهای برطرف کردن این بحران صحبتی نمیکنند. در حالیکه در کشورهای دیگر، هر کاندیدا باید برنامهای برای رفع معضل بیکاری داشته باشد و به دنبال آن باید توضیح دهد که چگونه میتواند استعدادهای فردی را شکوفا کند. یعنی به جای آنکه کلیگویی را در دستور کار قرار دهد، بایستی درباره استعدادهای افراد فکر کند. چنین اتفاقی در ایران بهتازگی پا گرفته و برای مثال وبسایتی در این زمینه راهاندازی شده است، اما قدمت آن در خارج از ایران به سالهای گذشته بازمیگردد و مربوط به زمانی است که رکود اقتصادی جهان را فراگرفت و بیکاری نه بهعنوان یک دغدغه ملی که بهعنوان مسئلهای بینالمللی موردبحث قرار گرفت.
درعین حال که ما درباره زندگی بهتر در طول انتخابات صحبت میکنیم، باید حواسمان باشد که گسترش شادمانی در زندگی به معنای امیدواری است و بخشی دیگر به موارد مربوط به اصول و قواعد زندگی بازمیگردد. در تحقیقی که در این زمینه منتشر شده و قواعد نظری شادمانی و انتخابات را بررسی میکند، آمده است: «یکی از مواردی که بر انتخاب افراد به صورت ناخودآگاه تاثیر میگذارد، انتخاب افرادی است که بتوانند بر کارهایشان نظارت کنند.» موارد دیگری نیز در این میان دخیل است، برای مثال رفتار سیاسی کاندیداها و دغدغهمندیشان نشان میدهد تا چه اندازه میتوان روی آنها حساب کرد و حرفهایشان را نه بهعنوان یک وعده انتخاباتی، بلکه بهعنوان واقعیت پذیرفت. نمونهاش زمانی است که همکاریهای مطرحشده و ایدئولوژی موجود در مباحث به افراد احساس بهتری میدهد و آنها دغدغههای خودشان را در صحبتهای کاندیداها میبینند. به همین دلیل است که گاهی مباحث انتخاباتی در جهت رو کردن دست کاندیداهای دیگر پیش میرود و افراد سعی میکنند تا وعدههای انتخاباتی را از واقعیتها و برنامهها جدا کنند.
اما یکی دیگر از ویژگیهایی که در زمینه شادمانی در طول فعالیت انتخاباتی میتوان آن را رصد کرد، مربوط به تحقیقی است که مینویسد: «کسانی که فعالیت انتخاباتی میکنند، افرادی خوشحالتر هستند و همین افراد به دلیل مواجهه مستقیم با سیاست، شادمانی بیشتری از خود بروز میدهند.» به زبانی دیگر ما در گردونهای به سر میبریم که ما را در حرکتی دورانی میان شادمانی و سیاست به پیش میبرد. در این تحقیق که از سوی دانشگاه بایلور انجام شده است، در بخش نتیجهگیری آمده است: «با قطعیت میتوان گفت افرادی که اعتمادبهنفس بیشتری دارند و میزان رضایت بالاتری از زندگیشان نشان میدهند، به احتمال فراوان در انتخابات به فعالیت مستقیم میپردازند.»
سه: پس از انتخابات
امسال سال انتخابات است، در تمام دنیا افراد در حال انتخاب افرادی هستند که کار را به آنها بسپارند. به همین دلیل است که در دنیای مجازی نوشتهها و تحقیقهای تازهای به چشم میآید. نمونهاش در گاردین، پس از آنکه بریتانیا تصمیم گرفت خود را از اتحادیه اروپا جدا کند و مرزهایش را به صورتی بستهتر نگه دارد، در گاردین نوشته شد: «در تئوریهای علوم اجتماعی، انتخابات باید حال افراد را بهتر کند، اما همیشه چنین اتفاقی نمیافتد. مخصوصا اگر کسانی که به آن رأی دادهاند، جزو انتخابشدگان نباشند. به همین خاطر است که وقتی اهالی آکسفورد به صورت عمومی تصمیم میگیرند در اتحادیه اروپا باقی بمانند، اما رایشان کمرنگ میشود، انگار در آکسفورد گرد مرگ میپاشند.»
در حال حاضر تمام دنیا در حال انتخاب میان میانهرو بودن یا تندروی است. در اغلب شهرهای بزرگ دنیا، افراد به میانهروی رأی میدهند و گاهی نتیجه انتخابات به نفع آنها تمام میشود. شبیه به هلند یا فرانسه و در جاهایی دیگر تندروی برگزیده میشود و افراد را ناامیدتر از پیش میکند. شبیه به آمریکاییها که هنوز برای انتخاب دونالد ترامپ قرصهای افسردگی تجویز میکنند. با این وجود، زمانی که پای انتخاب به میان میآید، آدمها این سوال را از خودشان میپرسند که «من چه کسی هستم و چه چیزی میخواهم؟» و سعی میکنند این پرسش را در چارچوب یک اتفاق جهانی مطرح کنند و نه یک وضعیت ملی.
برای نمونه به انتخابات ترکیه نگاه کنید؛ به کشور همسایه که ما کموبیش از اوضاعواحوال آن خبر داریم. در این کشور سه شهر بزرگ رأی «نه» دادند و امروز از ناامیدیهایشان صحبت میکنند و البته آن 2 میلیون نفری را که رأی ندادند مقصر میدانند. به این خاطر که احساس میکنند کشورشان یک قدم بزرگ رو به عقب برداشته و حالا مجبورند با این حقیقت تلخ کنار بیایند. در آخرین رتبهبندی کشورهای شاد دنیا، ترکیه در رده 69 ایستاده است و باید تا رتبهبندی سال آینده صبر کرد، تا زمانی که تازهترین رتبهبندی پس از انتخاباتهای بههمپیوسته در سطح جهان منتشر شود. به احتمال فراوان تغییرات فراوانی در این رتبهبندی ایجاد میشود که ارتباط مستقیمی با سیاست دارد. درحقیقت انتخاب میان جنگ یا صلح، شهروندان جهان را در تبوتابی عظیم قرار داده است.
هرچند عجیب به نظر میرسد اما رأی دادن در حال حاضر، صرفا یک دغدغه ملی نیست، بلکه واقعا جهانیان چشم به رأی دادن ما دوختهاند تا ببینند در یک قاعده بینالمللی خودمان را به کدام سمت پیش میبریم؟ پس اجازه بدهید برای این انتخابات استثنا قائل شویم و شادمانی را در ابعادی بینالمللی بررسی کنیم. با این وضعیت، نتیجه انتخابات ایران به همان اندازه سرنوشتساز است که نتیجه انتخابات آمریکا یا فرانسه. ایران همان اندازه در قواعد بینالمللی حضور دارد که کشورهای توسعهیافته.
منبع: هفته نامه آتیه نو