
چرا اقتصاددانان نگراناند؟
سالها پیش زمانی که برای اولینبار باید بین دو رشته دانشگاهی اقتصاد و معماری یکی را انتخاب میکردم، پدرم با یک جمله من را هدایت کرد.
سالها پیش زمانی که برای اولینبار باید بین دو رشته دانشگاهی اقتصاد و معماری یکی را انتخاب میکردم، پدرم با یک جمله من را هدایت کرد.
تامین ۲۴/خوب به یاد دارم که در آن زمان پدر با اشارهای به فرش ساروقی که در سالن منزل پهن بود، به من گفت زمانی که اقتصاد بخوانی، ارزش کار فردی که این فرش را بافته است در تاروپود آن میبینی، متفاوت از آن نگهداری میکنی و برای بافنده آن ارزش ویژهای قائل میشوی... . اگرچه آن زمان این جمله آنقدر تأثیرگذار بود که انتخاب من رشته اقتصاد شد، گویی در تمام این سالها که روح من با این رشته عجین شده است، هر روز مفهومی جدیدتر از این جمله برایم آشکار میشود. به یاد زندهیاد دکتر حسین عظیمی پدر توسعه ایران میافتم که در مقدمه کتاب مدارهای توسعهنیافتگی چه شیوا سخن میگفت از پیچیدگیهای رشته اقتصاد و اینکه هرچه بیشتر جلو میروی، به تفسیرهای دقیقتری از آنچه از ابتدا خواندهای دست مییابی.
این روزها که در هیاهوی انتخابات دوازدهم، تعداد ١٧٠ اقتصاددان برجسته کشور درخصوص وعدههای اقتصادی برخی کاندیداها اظهار نگرانی کردهاند، باز هم به این جمله پدر بازگشتم و اینکه اقتصاددان ارزش کار بافنده اقتصاد را در تاروپود فرش اقتصاد میبیند، که از فرش بافتهشده مراقبت میکند، که برای بافنده ارزش قائل میشود، که با نگرانی از آسیبدیدن فرش اقتصاد به کسانی که درک درستی از این ارزش ندارند اجازه نمیدهد با گامبرداشتن روی فرشی ظریف به تاروپود آن آسیب بزنند، که نمیگذارد با ضربهزدن به فرش اقتصاد، خانه ملت بدون فرش شود، که نگران ازدسترفتن فرشی است که تنها سرمایه یک ملت است که اگر از آن مراقبت نشود، نسلی بدون فرش میماند و او خود را در برابر این نسل مسئول میداند. نسلی که اگر او نتواند از تنها سرمایهاش به خوبی مراقبت کند، زندگیاش به تباهی خواهد رفت.
از اینروست که اقتصاددان به دور از فضاهای جناحی و سیاسی، با بانگ بلند اظهار نگرانی میکند، هشدار میدهد، نامه مینویسد، پیام میدهد و آنچه در توان دارد، برای جلوگیری از فاجعهای که با چشم مسلح به دانش اقتصاد میبیند، به کار میگیرد. این رسالت یک اقتصاددان است.
بهعنوان کسی که با این علم آشنایی دارد، سپاسگزار تمام اقتصاددانانی هستم که در کمال مسئولیتپذیری مردم ایران را آگاه و سعی کردند تا با زبانی ساده به همگان این آگاهی را بدهند که:
- ارائه وعدههای نجومی مانند پرداخت یارانه با مبالغ کلان در ظرف بودجه کشور نمیگنجد و مثل آن است که پدری با درآمد یکمیلیونتومانی به فرزندش وعده پرداخت روزی صد هزار تومان را بدهد که اگر چنین وعدهای بدهد یا مجبور به خلف وعده میشود یا ناگزیر از قرضگرفتن برای عمل به وعده. اگر خلف وعده کند که اعتماد فرزند از بین میرود و پیامدهای آن ناگوار است و اگر استقراض کند، ناگزیر از کار بیشتر برای بازگرداندن پول است که این یعنی فشار بیشتر روی پدر و.... که اگر فرزند او به دریافت این مبلغ عادت کند، چهبسا با خریدهای نجومی از مغازههای محله، زمینه را برای گرانفروشی فراهم کند و این در سطح کلان یعنی ایجاد بیاعتمادی و ایجاد تورمهای نجومی که پیش از این در کشور تجربه شد.
ارائه وعده پرداختهای غیرمشروط به بیکاری، نهتنها مشکلی از بیکاری حل نخواهد کرد که جامعه را به سمت تنبلی و افزایش تقاضا برای بیکاری سوق خواهد داد. در هیچ کشوری حل مسئله بیکاری با پرداخت غیرمشروط اتفاق نیفتاده است و همواره برنامههای آموزش مهارتی در کنار ایجاد فرصتهای شغلی بوده که توانسته منجر به ایجاد اشتغالهای پایدار، درآمدهای پایدار و بهبود زندگی مردم شود. آنچه در دولت فعلی و در این چهار سال با روندی منطقی طی شد و پس از آزمون برنامههای درنظرگرفتهشده در برخی از استانها در مرحله اجرا در سطح کلان قرار گرفته است. طرحهایی مانند کارورزی، مهارتآموزی در محیط کار واقعی، ایجاد مشوقهای بیمه کارفرمایی، طرح توسعه کسبوکارهای مبتنی بر رسته فعالیتهای پراشتغال منطقهای و بسیاری از طرحها و برنامههای دیگر که در دولت در دست اجراست. ارائه نشانههای غلط از فضای بازار کار کشور و عدم شفافیت در ارائه آمارهای واقعی در این حوزه که میتواند منجر به ایجاد نگرانیهای بیهوده در بین مردم شود که در شأن رفتار کاندیداها نیست. اقتصاددانان بهدرستی نگران ایجاد فضای بیاعتمادی در بین مردم هستند و اینکه خود را مسئول میدانند به اطلاع مردم برسانند که نرخ بیکاری تنها شاخص بازار کار نیست و یکی از شاخصهای مهم در بازار کار، نرخ مشارکت اقتصادی است که در این چهار سال افزایش داشته است و این به معنای ایجاد امید در جامعه و تمایل سهم بیشتری از افراد برای ورود به بازار کار است و افزایش نرخ بیکاری به دلیل افزایش نرخ مشارکت بوده است.
ضمن آنکه در چهار سال اخیر، ایجاد اشتغال در کشور با بالاترین شیب در تمامی دولتها اتفاق افتاده که ایجاد دو میلیون شغل در چهار سال را نیز به دنبال داشته است. ارائه گزارشهای غلط درخصوص وضعیت نظام بانکی و بهویژه وضعیت سپردهگذاران میتواند جامعه را به غلط با نگرانیهای جدی مواجه کند. فارغ از پرداختن به علل ایجاد تعداد درخورتوجهی از مؤسسات اعتباری غیرمجاز که مانع از رشد تولید در اقتصاد شده است، اشاره به این نکته ضروری است که بانک مرکزی در این چهار سال اقدامات مؤثری در مدیریت مؤسسات اعتباری دارای مشکل داشته که خود نقشی در شکلگیری آن نداشته است و بهحق در حراست از سپردههای مردمی به خوبی اقدام کرده و درعینحال توانسته است نرخ سود بانکی را نیز بهتدریج کاهش دهد. موارد شایان بحث بسیار است و مجال این مقال اندک. به امید آنکه تلاش ارزشمند اقتصاددانانی که نگران برخی وعدههای کاندیداهای محترم بودهاند، در آگاهسازی و شفافیت اذهان مردم عزیز مؤثر افتد.
منبع: روزنامه شرق