
آزادی مطبوعات به تنهایی ضامن دموکراسی نیست
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس خود ، روز سوم ماه مه هر سال (مقارن با سیزدهم اردیبهشت) را "روزجهانی آزادی مطبوعات" اعلام کرد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس خود ، روز سوم ماه مه هر سال (مقارن با سیزدهم اردیبهشت) را "روزجهانی آزادی مطبوعات" اعلام کرد.
ابراهیم رستمیان
مشاور رسانه ای مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی
تامین ۲۴/ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس خود ، روز سوم ماه مه هر سال (مقارن با سیزدهم اردیبهشت) را "روزجهانی آزادی مطبوعات" اعلام کرد. این مطلب حاصل گفت و گوی تلفنی گزارشگر روزنامه الکترونیکی امیدایرانیان با ابرهیم رستمیان مقدم (روزنامه گار)است که درآن رسانه درقالب یادداشت شفاهی در16 اردیبهشت96 منتشرشد و دراینجا با اندکی ویرایش بازنشرمی شود.
"اعلام روزهایی خاص به مناسبتهای مختلف، نماد گرامیداشت یک سلسله ارزشها در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی درسطح ملی یابین المللی است چندروزقبل روز جهانی کارگر را داشتیم که نمادی است برای اینکه از کوشندگان راه تولید و سازندگی تقدیر کنیم ، مسائل و مشکلاتشان را مرور و برای حل آنها راهکارهایی پیدا کنیم. «روزجهانی آزادی مطبوعات» هم یک روز نمادین است تا به یاد بیاوریم یکی ازمهمترین ابزارهایی که میتواند به تحقق توسعه همه جانبه در یک کشور کمک بکند رسانههای آن کشورند. رسانههایی که در یک فضای آزاد بتوانندتلاش و فعالیت کنند و آینه تمام نمای افکار و ایدهها و آرمانهای گروههای مختلف اجتماعی باشند واین که بدانیم چه تهدیدات و فرصتهایی درکارکردرسانه ها مطرح است.درواقع مطبوعات می توانندعرصهای باشند برای اینکه نگاه اندیشمندان جامعه را منعکس و راه حلهای آنها را برای اداره کشور عرضه کنند. از آن طرف هم بتوانند آینه وار دشواریها و مشکلات مردم و انتظارات آنها را بازتاب بدهند تا آن هدفی عالی که همه کشورها و ملتها به دنبالش هستند یعنی یک توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ونهایتاً نیل به نوعی عدالت اجتماعی محقق شود. ضامن تحقق یک چنین اهدافی امروزه رسانهها و مطبوعات آزادهستند. رسانهها میتوانند زمینه ساز تحول و توسعه همه جانبه باشند. بدون وجود چنین رسانههایی یعنی رسانههایی که لکنت نداشته باشند یا به هردلیلی آینه کدری نبوده و دست و پابسته نباشند چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
این واقعاً باعث تأسف است که اهالی رسانه که قلم، دوربین و ضبط صوت در دست دارند یا کسانی که در فضای مجازی تلاش میکنند به هردلیلی نتوانند واقعیات جامعه خودرا منعکس کنند. در روز جهانی آزادی مطبوعات درواقع بایداین مسایل مورد حلاجی و بررسی قراربگیرد.اما مهم این است که همه کسانی که به قدرت دسترسی دارند به قوانین عادی و قانون اساسی التزام داشته باشند تا فضای آزاد برای گفت و گو به وجود بیاید.
این یک واقعیت است که گروههای مختلف اجتماعی که قدرت را دردست دارند ویا میخواهند دردست داشته باشند تلاش میکنند از رسانه به عنوان یک ابزار برای نیل به اهدافشان استفاده کنند. اما تنها درصورتی که فضای آزاد رسانهای را فراهم کنیم این تضارب وهماوردی آراء میتواند به شکل عادلانه اتفاق بیفتد و اینگونه نباشد که بخشی از گروههای اجتماعی دست و دهانشان بسته باشد و گروههای اجتماعی دیگری خیلی فعال باشند و بتوانند صدایشان را هرمقدار که میتوانند بلند کنند. این فضا را باید مدیریت کرد. زیرا فضای عادلانه توام با آزادی به این معنا است که گروههای مختلف اجتماعی فرصت برابرداشته باشند که حرفشان را بزنند.
و اما نکته خیلی مهم این است که آزادی مطبوعات به تنهایی نمیتواند ضامن دموکراسی باشد. مردمسالاری ابعاد دیگری دارد. یکی از مهمترین ابعاد مردمسالاری وجود نهادهای مدنی آزاد، احزاب، وتشکل هایی شناسنامه دارباحضورنیروهای اندیشمند ووطن دوست هستند که بتوانند برنامههای خودشان را برای اداره کشور آزادانه مطرح کنند. اگر این نهادها به هردلیلی شکل نگرفته باشند طبیعی است که مطبوعات به تنهایی نمیتوانند این وظیفه را پیش ببرند.
درمورد نحوه برخوردبا فضای مجازی و رسانه های اینترنتی درقیاس بامطبوعات نوشتاری هم باید یادآورشد این واقعیتی انکارناپذیراست که امروزه فضای مجازی وسایبری و رسانههای اینترنتی فرصتهای بی بدیلی را برای سرعت تبادل اطلاعات پدید آورده اند. مهمترین ویژگی فضای سایبری و اینترنتی سرعت و آنی بودن فرآیندانتقال اطلاعات درآنهاست، اما دیگر ویژگی های مهم اطلاع رسانی ازجمله درستی و واقعی بودن اطلاعات عناصرمهمی هستند که به دست ناشراطلاعات است. اگر ناشر خودش را مسئول و متعهد به برخی ارزشها نداند و بخواهد خبر را به دلخواه خودش تغییر بدهد بااین خطرروبروهستیم که نادرستیها با سرعت فزونتر از گذشته پراکنده شود. به اصطلاح فلهای شدن و انبوهی خبر این ضرورت را اجتناب ناپذیر میکند که سواد رسانهای جامعه را بالا ببریم. مردم باید بدانند که خبر را چگونه باید دروازه بانی کرد. خبر را چگونه پالایش، دسته بندی، اولویت بندی کرد. نباید زیر آواری از اخبار، خودمان، خانواده و جامعهمان را مدفون کنیم. این به معنای این نیست که سد بسازیم و جلوی اطلاع رسانی را بگیریم. مدیریت کردن همیشه مترادف با سدسازی دربرابراطلاعات نیست. درواقع کاردرست، آگاهی بخشی به مردم است برای این که سواد رسانهای آنها بالا برود تا انتخاب درست تری انجام بدهند.
درموردتهدیداتی که به پدیدهء گسترش رسانه ها و انبوهی اطلاعات نسبت داده می شود باید گفت جامعه ایران امروزجامعه ای روبه تحول است که بینشهای مَختلف در آن تعامل و گاهی همآوردی میکنند. جامعه ما جامعه ساکنی نیست و به همان میزانی که ما شاهد مقاومت دربرابر پدیدههای نو هستیم به همان میزان هم شاهد استقبال ازاین پدیدههاییم. به نظرمی رسد جهت عمومی جامعه ایران ظرف سالهای آینده، همسوبا نوعی جبر تاریخی به این سمت خواهد بود که عاقلتر، بالغتر و دارای توان مدیریت هوشمندانه در برخورد با رسانهها باشد. ازطرفی رسانهها هم به سمتی میروند که بتوانند به سود پیشرفت و توسعه کشور گام بردارند. اما دربرابرآنها موانع جدی هم قرار دارد. فکر میکنم باید به موازات اینکه به ارزشهایی چون آزادی مطبوعات توجه میکنیم ، اندیشه ورزان و اندیشمندان و مدیران توسعه خواه کشورهم باید بخواهند و بتوانند نهادهای مدنی را تقویت کنند. حتی در زمینه خود مطبوعات باید این کاربااولویت انجام شود چرا که مطبوعات ما از داشتن یک تشکل قوی و دارای قدرت لازم که بتواند ارزشهای این حرفه را حفظ و از حقوق آن دفاع کند و نگذارد افرادی فاقد صلاحیت و فاقد شاخصهای حداقلی برای کار حرفهای روزنامه نگاری وارد این حیطه شوند،محروم است. آن تشکل است که میتواند بامدیریت حرفه ای ، احساس مسئولیت درقبال مخاطبان را به وجود بیاورد. یعنی هم حق آزادی را بخواهد و هم برای صیانت از این آزادی تلاش کند و راه حلهای مناسب را پیدا کند. ماباید یک نظام رسانهای مناسب داشته باشیم نه اینکه طراحی و اجرای این نظام به گونه ای باشد که مثلا"رسیدگی به اتهامات روزنامه نگاران به مراجع عادی سپرده شود.کمااین که در دنیا هم اینگونه نیست. ما درقانون اساسی کنونی خودمان –وحتی درقانون اساسی پیش از انقلاب- هیات منصفه رابرای رسیدگی به مسائل مطبوعاتی داشتهایم. این به آن معنا است که برخوردبا مسایل این حرفه الزاماتی دارد که اگر تخلفی هم در آن اتفاق می افتد باید به طورخاص ودرمحکمه خاص توسط آدمهای آشنابه این حرفه - نه با نگاه گزینشی و سیاسی - موردرسیدگی قرارگیرد. بهترین راه برای تحقق چنین شرایطی این است که تشکل صنفی فراگیرمطبوعات شکل بگیرد و ازدرون این تشکل، سایرنظامات مرتبط بیرون بیاید. اما متاسفانه این خلاءها را داریم و این میتواند به مطبوعات ما ضربه بزند.
درمقوله ارتباط مردمسالاری وآزادی مطبوعات هم باید آسیب شناسی دقیقی داشته باشیم .دراین زمینه به طور مثال پدیده ظهورترامپ درآمریکا از هرجهت قابل بررسی است. یک نوع پوپولیسم یاهمان عوام گرایی در جامعهای که مدعی عالیترین نوع دموکراسی است ناگهان قد علم میکند و میتواند یک توده خاکستری و حاشیه زده را فعال کند وبه میدان سیاست بیاورد و آراء آنها را به سمت خودش بکشاند،ودرانتخابات هرچند با اختلاف ناچیز اسمش به عنوان رئیس جمهور از صندوق بیرون بیاید. درواقع هرچندمطبوعات آزاد درآنجا وجود داشتهاند اما به نظر می رسد با وجود تنوع بیش از حد رسانههاوآزادی آنهادربیان مواضع طرفین رقابتها ، به دلیل قرار گرفتن تفکرات وسرمایههای ناسالم پشت اداره و مدیریت رسانهها بخصوص در تلویزیو ن ها و فضای مجازی شرایطی فراهم شد که در یک مقطع تاریخی یک جریان پوپولیستی قدرت را در آمریکا به دست بگیرد. این اتفاق خودش نشان دهنده این واقعیت است که تمرکزبرحوزه رسانه مانند کاربا یک تیغ دولبه است. رسانه به تنهایی نمیتواند کارساز باشد و باید ببینیم پشت رسانه چه کسانی و چه نیروهایی قرار دارند. نیروهای اقتصادی ناسالم ،سلطه طلب و جهان گشا با هدف تصرف قدرت سیاسی وگاهی دست اندازی به کشورهای دیگر از همان رسانه هادر اشکال خیلی بدیع استفاده میکنند و با پیچیدگی خاص و بابهترین تکنیکها و بهترین متخصصان میتوانند افکار عمومی را به سویی که میخواهند هدایت کنند. این است که بایدتاکید کرد آزادی رسانه به تنهایی کافی نیست بلکه نهادهای اجتماعی و مدنی وبه ویژه احزاب واقعی هم باید فعال باشند تا در مجموع ، جامعه جهت درستتری به سمت تحقق آرمانهایی که برای آن جامعه طراحی میشود، پیدا کند."