
منابع بیمهها نباید خرج خسارتهای قابلکنترل شود!
اگر جنبههای مختلف مدیریت بحران در کشور از استانداردهای جهانی پیروی کند، ترمز بسیاری از هزینههای نظام سلامت کشیده میشود.
اگر جنبههای مختلف مدیریت بحران در کشور از استانداردهای جهانی پیروی کند، ترمز بسیاری از هزینههای نظام سلامت کشیده میشود.
تامین ۲۴/ ایران در زمره ده کشور حادثهخیز جهان به حساب میآید، اما مدیریت بحران در کشور ما با حجم عظیم بحرانهای رخداده در گوشه و کنار کشور تناسب منطقی ندارد. برای نمونه در چند هفته مانده به آخر سال گذشته، سیل، طوفان، کولاک، برفگرفتگی و بهمن، کشور را تا مرز نیمهتعطیلی کشاند، ولی سازمانهای مختلف مسئول در مدیریت بحران نتوانستند تبعات این حوادث قابلکنترل را آنگونه که باید کاهش دهند. در این بین، منابع نظام سلامت کاملا متاثر از این شرایط تکرارشونده و قابلپیشگیری شده است؛ به گونهای که هرساله سهم عظیمی از منابع نظام سلامت صرف درمان مصدومانی میشود که در حوادث کاملا قابلکنترل مصدوم شدهاند. به گفته محمدفرید لطیفی، معاون بازسازی سازمان مدیریت بحران کشور، سالانه بیش از 20 حادثه طبیعی در ایران رخ میدهد که این حوادث، سالانه 3 هزار کشته و بیش از هزار میلیارد تومان خسارت مالی به کشور تحمیل میکند.
بر اساس اطلاعات ارائهشده از سوی این سازمان، در زلزله 9/7 ریشتری ژاپن که همزمان با زلزله 6/6 ریشتری بم اتفاق افتاد، دو نفر دچار جراحت سطحی شدند، ولی در بم بیش از 26 هزار نفر کشته و 1700 نفر معلول شدند.
کارشناسان مدیریت بحران تاکید دارند که «تروما» یا همان آسیبهای ناشی از حوادث و سوانح، هر سال حداقل ۱۲ هزار میلیارد تومان به کشور خسارت وارد میکند و حتی هر 20 دقیقه، یک ایرانی به دلیل تروما جانش را از دست میدهد. سهم عظیمی از خسارتهای مالی ناشی از حوادث مختلف متوجه نظام سلامت است؛ به گونهای که تخمین زده میشود هرساله حداقل هزار میلیارد تومان صرف درمان مجروحان تصادفات میشود.
شکی نیست که بیمههای درمانی بهعنوان تامینکنندگان مالی نظام سلامت، در نوک پیکان تبعات حوادث و سوانح مختلف هستند و آثار قابلکنترل حوادثی مثل سیل، زلزله، برف و باران، منابع صندوقهای درمانی را تحلیل میبرد. به تعبیر دیگر، میتوان گفت اگر جنبههای مختلف علم و اقدامات مدیریت بحران در کشور از استانداردهای جهانی برخوردار باشد و یک متولی واحد و پاسخگو برای مدیریت حوادث مختلف در کشور داشته باشیم، از آمار مصدومان و مجروحان حوادثی چون سیل و برف و زلزله کاسته خواهد شد. درنتیجه این شرایط، بدیهی است که اقتصاد سلامت و بیمههای درمانی هم جان میگیرند و ترمز بسیاری از هزینههای نظام سلامت کشیده میشود.
پیشگیری و آموزش، مغفول مانده است
آموزش مقابله با حوادث و بحرانها در کشور ما به شدت مورد غفلت واقع شده است. این خلأ جدی، مسئله تازهای نیست. چندین دهه است که آموزش جدی برای نحوه مقابله با سوانح طبیعی و غیرطبیعی در کشور ما فراموش شده است.
دکتر محمدمحسن مغاری، متخصص جراحی عمومی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در گفتگو با آتیهنو معتقد است: «تا وقتی آموزشهای استاندارد و علمی به مردم ارائه نشود، به طوری که آنها بتوانند در مقابل حوادث مختلف عملکرد مناسبی داشته باشند، نمیتوان انتظار داشت از سیر صعودی تروما و افزایش هزینههای نظام سلامت جلوگیری شود.» مغاری بر این باور است که اگر همه نهادهای مسئول رویهمرفته فقط یکچهارم هزینه 12 هزار میلیارد تومانی را، که تروما به کشور تحمیل میکند، صرف پیشگیری و آموزش کنند، در هزینه بیمههای درمانی و نظام سلامت صرفهجویی جدی میشود.
حمید جمالالدینی، معاون آموزش، پژوهش و فناوری جمعیت هلالاحمر، هم تاکید دارد که با وجود ضریب وقوع خطر ۸۰ درصدی در ایران، فقط 3/9 درصد مردم از آمادگی لازم برای مقابله با اینگونه حوادث برخوردار هستند. همچنین براساس اعلام مدیر بودجه و اعتبارات معاونت درمان وزارت بهداشت، در سال 93 بیش از 750 هزار خدمت به مصدومان تصادفی اعم از سرپایی و بستری ارائه شده است که بیش از 900 میلیارد تومان هزینه داشته است. شکی نیست که عمده این هزینهها بر دوش بیمهها افتاده است، در حالی که با آموزش و فرهنگسازی میشد از بروز این حوادث پیشگیری کرد.
این سطح آمادگی پایین برای مقابله با حوادث و سوانح، آمار بیماری و مرگومیرها را نیز افزایش میدهد، در حالی که با افزایش دانش عمومی مردم برای مقابله با حوادث و سوانح، هم سطح سلامت مردم ارتقا پیدا میکند و هم هزینههای نظام سلامت فروکش خواهد کرد.
امیر خجسته، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مجلس، نیز در گفتگو با آتیهنو از وضع مدیریت بحران در کشور انتقاد میکند و میگوید: «در همین شهر تهران، حدود 400 نقطه حادثهخیز وجود دارد که در صورت وقوع زلزله میتواند خسارتهای مالی و جانی جبرانناپذیری به همه بخشهای مختلف جامعه و بهخصوص به نظام سلامت وارد کند.» آسیبدیدگی و بیخانمانی 6 میلیون نفر در زلزله احتمالی تهران، خطری است که به اعتقاد خجسته، مسئولان مدیریت بحران برای مهار آن فکری نکردهاند.
به گفته خجسته، کشور ما با 36 نوع بلای غیرمنتظره مختلف روبهروست که هرکدام از آنها میتواند منابع بخشهای مختلف کشور را ببلعد، اما متاسفانه مدیریت بحران نتوانسته برای این بلایای قابلکنترل تدبیری اساسی بیندیشد، به طوری که معمولا بعد از وقوع بحران یاد پیشگیری و آموزش میافتیم.
هزینه حل بحرانها و حوادث، هفت برابر هزینه پیشگیری
اینکه سهم عمدهای از اعتبارات نظام سلامت صرف حوادثی شود که کاملا قابلکنترل است، نشان از ضعف آموزش و فرهنگسازی دارد. چندی قبل، دکتر محمد اصابتی، مدیرکل اداره بازرسی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در اظهارنظری قابلتامل اعلام کرد که هزینه حوادث ناشی از کار و بیماریها به طور متوسط برابر با 4 تا 5 درصد درآمد ناخالص ملی است که این مسئله بهصراحت به این معناست که همهساله رقم هنگفتی صرف خسارتهای مستقیم و غیرمستقیم این حوادث میشود.
نکته قابلتاملتر اینکه به گفته این مقام مسئول، تنها 5 درصد از کارگران کشور آموزش ایمنی دیدهاند. البته به قول او، باید دقت کنیم که آموزش مهارت و ایمنی دو مقوله کاملا متفاوت هستند. زیرا مهارت جنبه تخصصی و حرفهای دارد، و برخورداری از مهارت نباید بهانهای برای فرا نگرفتن اصول ایمنی باشد.
در اغلب موارد آموزش ایمنی و نهادینه کردن فرهنگ پیشگیری از حوادث، نیاز به اعتبارات جدی ندارد، بلکه فقط همت و برنامهریزی میخواهد اما بر اساس رسمی کهنه و تکراری، معمولا اجازه میدهیم واقعهای رخ بدهد و سپس چندین برابر اعتبارات پیشگیری، هزینه صرف میکنیم تا آن بحران را حل کنیم.
دکتر مهرداد علیبخشی، مدیر ستاد بحران کشور، هم چند هفته قبل به همین مسئله اشاره و یادآوری کرد: «هزینههایی که حوادث مختلف بر دوش دولت میگذارد، هفت برابر هزینههای پیشگیری در این حوزه است که در این راستا، اگر مسئولان با نگاه به آینده به پیشگیری توجه کنند، از بسیاری مشکلات کنونی کشور در بحرانها کاسته میشود.»
نباید از خاطر برد که هر بحران، سانحه و حادثهای که در کشور رخ میدهد، بهطور مستقیم بر منابع سازمان تامیناجتماعی که درحقیقت همان منابع بیمهشدههای این سازمان است، تاثیر مخرب میگذارد. مثلا بر اساس برآوردی که صورتگرفته، حدود هزار و 500 میلیارد تومان منسوجات در جریان حادثه ساختمان پلاسکو نابود شد و حدود 3 هزار کارگر به جرگه بیکاران پیوستند. شکی نیست که سهم زیادی از جبران این خسارتها متوجه سازمان تامیناجتماعی خواهد شد. بنابراین میبینیم که جلوگیری از وقوع حوادثی که با کمی تدبیر و درایت هرگز اتفاق نمیافتند، چطور میتواند به حفظ منابع صندوق تامیناجتماعی ختم شود؛ منابعی که میتواند به جای جبران حوادث قابلکنترل، صرف اعتلای سطح بهداشت و درمان بیمهشدهها شود.
منبع: هفته نامه آتیه نو