مواجهه طرح تحول سلامت با بحرانهای مالی و اختلاف وزارت بهداشت با بیمههای اجتماعی، به تشدید واکنشها و بیانات فعالان و مسئولان مختلف این حوزه منجر شده است.
تامین ۲۴/در ماه هایهای گذشته، انتقادات دکتر کبیر نسبت به طرح تحول سلامت، نهتنها به تضعیف موضع وزارت بهداشت منجر نشد بلکه سازمانی که وی ریاست آن را به عهده داشت (سازمان بیمه سلامت) با تصویب مجلس به وزارت بهداشت انتقال یافت و وی را در سکوت محض فرو برد. با حذف کنشگری سازمان بیمه سلامت، مواضع سازمان تامیناجتماعی که به پشتوانه تشکلهای کارگری دلگرم است، نقش پررنگتری ایفا کرد. سازمان تامیناجتماعی که به جهت جبران هزینههای تحمیل شده از سوی طرح تحول گاه مجبور به فروش داراییهای خود و گاه اخذ وامهای سنگین شده است، این بار تحت فشار قطع خدمات دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به بیمهشدگان، مدیرعامل آن را وادار به واکنش کرد.
مدیرعامل سازمان تامیناجتماعی سرانجام سکوت رسانهای خود را شکست و به واکنش تند نسبت به این موضوع روی آورد؛ وی طرح تحول سلامت را چاه ویل خواند که انتها ندارد و تمام اموال سازمان را خواهد بلعید. پس از آن، دکتر پزشکیان نایب رئیس مجلس که همواره نسبت به طرح تحول انتقاد داشته است، این بار با لحن تندتری تداوم طرح تحول سلامت را «غیرقانونی» خواند. اما در طرف مقابل، وزیر بهداشت و معاون ایشان (دکتر حریرچی) نیز سکوت نکرده و به واکنش متقابل نسبت به هر دوی آنها پرداختند. به نظر میرسد دولت در میانه راه گرفتار شده است؛ از یک سو بیشترین انرژی خود را بر این طرح گذاشته، میلیاردها تومان برای آن هزینه کرده و کامیابی دولت در حوزه اجتماعی را به موفقیت این طرح گره زده است؛ از سوی دیگر بار هزینههای آن، روز به روز بیشتر میشود و ممکن است دولت توان ادامه دادن آن را نداشته باشد.
در حالیکه مدیران بیمهها در آغاز با لبخند بر لب و نگرانی در دل، این طرح را همراهی میکردند، در ادامه به دلیل کم توجهی مجریان نظام سلامت به الزامات اجرایی طرح، لبخند نزدند و صورت به مدد سیلی سرخ کردند اما امروز دیگر دم حبس کرده خود را رها کرده و فریاد میزنند. در چنین اوضاعی به نظر میرسد طرح تحول سلامت به کش یا فنر کشیدهشدهای شبیه شده است که دیگر نه توانی برای نگه داشتن یا بیشتر کشیدن آن وجود دارد و نه جراتی برای رها کردن آن. در واقع تصور رها کردن طرح مذکور هم هراسناک است؛ تعرفههای چند برابر شده و تقاضاهای متورم شده جامعه پزشکی، راه برگشتی باقی نگذاشته است. طرح تحول سلامت به جای مهار برخی خواستهها به آنها پاسخ داد و آنها را رسمیت بخشید. زمانی ژرفای پیامدهای این انتخاب روشنتر میشود که به پدیده زیرمیزی بنگریم؛ طرح تحول با دو گزینه روبرو بود: نگرشی قضایی یعنی برخورد با آن به مثابه امری غیرقانونی؛ و دوم نگرشی کارکردگرایانه یعنی به رسمیت شناختن نیاز علّی آن و افزایش میزان تعرفه برای پوشش و جبران آن میزان از هزینه به صورت قانونی. فارغ از هر نوع قضاوت ارزشی، میتوانیم پیامد طبیعی آن را افزایش هزینههای حوزه سلامت بدانیم.
با وجود چنین افزایشی، مبتکران طرح تحول سلامت به دنبال کاهش پرداخت از جیب مردم نیز بودند که دستکم تاکنون در این امر موفق هم بودهاند. با این حال قرار بود بخش زیادی از این هزینهها توسط بیمهها جبران شود؛ این در حالی است که بیمههای اجتماعی در ایران در هر نفسی که فرو میبرند، فشار هزینهها احساس میکنند. کوتاه آنکه به نظر میرسد که روزبهروز بر شمار مخالفان طرح تحول سلامت افزوده میشوند. دلخوشی برخی از این مخالفان به ویژه دکتر پزشکیان، به جایگزینی طرح پزشک خانواده با طرح تحول است. اما به نظر میرسد پزشک خانواده که به صورت پایلوت در مازندران و فارس در حال انجام است نیز حال خوبی ندارند و نامه اتمام حجت اخیر دکتر ایمانیه رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز هشداری درباره کهاین طرح جایگزین بود. با توجه به شرایط حاکم بر نظام سلامت به نظر میرسد باید در انتظار روزهای حساس بود. الگوهای موفق جهانی در نظام سلامت که به بیانی ساده یا دولت محور یا بیمه محورند، یک وجه اشتراک مهم دارند و آن «کنترل هزینهها» است. بزرگترین نقطه ضعف طرح تحول سلامت که آن را به چاه ویل شبیه میکند نیز بیاعتنایی به هزینهها و گریز از نظارت و همه جانبهگرایی است.
منبع: ماهنامه قلمرو رفاه
تامین ۲۴سیاستهای وزارت بهداشت درباره نظام سلامتطرح سلامت