
حمایتی که سونامی از آب درآمد!
آسیبشناسی دو دهه بازنشستگی پیش از موعد در گفت و گو با مدیرکل امور فنی مستمریبگیران تامین اجتماعی
آسیبشناسی دو دهه بازنشستگی پیش از موعد در گفت و گو با مدیرکل امور فنی مستمریبگیران تامین اجتماعی
تامین ۲۴/هدف نهایی سازمان تامیناجتماعی استمرار امنیت و آرامش مخاطبانش است. کاهش حجم واحدهای اجرایی و درنتیجه بهبود کیفیت ارائه خدمات واحدها از مهمترین مزایای اجرای کامل طرح پرداخت متمرکز مستمریهاست. رفتوآمد اربابرجوع و ازدحام در شعبهها کمتر میشود. مواردی از این قبیل نهتنها ما را در مدیریت بهتر منابع یاری میرساند بلکه امکان برنامهریزی متناسب با نیازها و اولویتهای سازمان را هم فراهم میکند. در این حالت جامعه هدف نیز از عواید و مزایای آن بهرهمند میشود.
مطالعات و بررسیها نشان میدهد که در سازمان تامیناجتماعی از سالهای دهه 60 به این سو، تعداد مستمریبگیران حدود 15 برابر شده است.
در مقام مقایسه، تعداد بیمهشدگان در خلال همین مدت رشدی 7 برابری داشته که البته شامل 3 میلیون و 500 هزار نفر بیمهشده حمایتی است که نهاد دولت پرداخت حقبیمه سهم کارفرمایی آنها را بر عهده گرفته و در طول این سالها در پرداخت حقبیمه سهم کارفرمایی این عده از بیمهشدگان، عملکرد چندان مطلوبی نداشته است. رشد فزاینده تعداد مستمریبگیران و افزایش پرداختیهای ماهانه سازمان تامیناجتماعی به تناسب رشد تعداد مستمریبگیران، وضعیتی دشوار را پیش روی بزرگترین سازمان بیمهای کشور قرار داده است؛ سازمانی که خدمات و تعهدات بلندمدت و متنوع بیمهای و درمانی به جامعه تحت پوشش خود عرضه میکند و برای بسیاری پرداخت مستمریها نامآشناترین خدمت آن است.
براساس آخرین آمارها، سازمان تامیناجتماعی حدود 2 میلیون و 437 هزار پرونده مستمری ثبتشده دارد که با احتساب بازماندگان، تعداد آن به حدود 3 میلیون پرونده میرسد و تعداد مجموع افرادی نیز که با مستمریهای پرداختی این سازمان روزگار میگذرانند (با احتساب افراد تحت تکفل مستمریبگیران اصلی) به حدود 5 میلیون نفر میرسد. چنین ارقامی از بیمهپردازان و مستمریبگیران این سازمان، نرخ پشتیبانی (نسبت تعداد بیمهشدگان به مستمریبگیران) این سازمان را از 4/11 در سال 60 به 8/5 در سال 95 رسانده است.
تحلیلگران در جستجوی علت این وضعیت دلایل عدیدهای را برمیشمارند که اساسیترین آنها برخی طرحها و لوایحی است که در قالب بازنشستگیهای پیش از موعد بهویژه از نیمههای دهه 80 به اینسو به تصویب رسیده است و آثار آنها بهمرور بر ورودی و خروجی و منابع و مصارف نمایان شده است. شاهد آنکه از مجموع هزینههای ماهانه حدود 5200 میلیاردی سازمان تامیناجتماعی، حدود 3 هزار میلیارد تومان ماهیانه صرف پرداخت مستمریها میشود که که پیشبینی میشود تا پایان امسال مجموع سالانه آن به 42 هزار میلیارد تومان برسد.
حال سوال این است که آیا منابع و درآمدهای تامیناجتماعی متناسب با رشد هزینهها افزایش پیدا میکند؟ در این شرایط، طرح پرداخت متمرکز مستمریها که از سال گذشته در این سازمان آغاز شده در تلاش است تا امکان مدیریت بهتر پرداختهای ماهیانه این سازمان در قالب مستمریها و در کنار آن رضایتمندی بازنشستگان را فراهم آورد. محمدعلی جنانی در گفتوگوی پیشرو، بار دیگر همه چیز را از نو مرور میکند تا ثابت کند نقطه کانونی مدیریت بر مصارف در تامیناجتماعی، که بازنشستگیهای پیش از موعد عمیقا عرصه را بر آن تنگ کرده، در حوزه پرداختهای مستمری است. وی از چالشهای تامیناجتماعی در حوزه دخلوخرج میگوید و از زنجیره بههمپیوسته الزامهای مدیریتی در تامیناجتماعی، که طرح پرداخت متمرکز یکی از آنهاست.
سازمان تامیناجتماعی مدتی است از سیستم کلاسیک و سنتی، به سیستمی جدید و مکانیزه در پرداختها رو آورده است. تغییرات در برخی حوزههای دیگر نیز شروع شده که طبیعتا تجربهای خوشایند اما زمانبر است. وضعیت منابع و مصارف سازمان در بخش پرداخت مستمریها چگونه است؟
سازمان تامیناجتماعی ناگزیر از مواجهه با افزایش سالانه پرداختیهای مستمری است. برای سال آینده پیشبینی شده که کل پرداختها بابت مستمریها به 50 هزار میلیارد تومان برسد. نرخ شاخص منابع به مصارف نقدی از 47 درصد سال 60 به 120 درصد طی سال جاری رسیده است. معنای این حرف آن است که سازمان تامیناجتماعی در حال حاضر بهشدت از کمبود نقدینگی رنج میبرد و آهنگ رشد مصارف نسبت به منابع بهشدت در حال افزایش است. از آنسو نیز میدانیم که تکیه کردن بر منابع نقدی پاسخگوی نیازها نخواهد بود.
سال گذشته تعداد پروندههای مستمریبگیرهای ما 2 میلیون و 400 هزار پرونده بود اما برآورد میشود این پروندهها با رشدی 9 درصدی به 2 میلیون و 600 هزار پرونده تا پایان سال جاری برسند. بنابراین مشخص است که مصارف ما رو به افزایش است و منابع باید این ویژگی را داشته باشند که مصارف را پوشش دهند. منابع و بازده آنها به مولفهها و پارامترهای محیطی از قبیل رکود اقتصادی، نرخ بیکاری، رونق اشتغال، کارایی بازار سرمایه و... بستگی دارد. زمانی که روشها و کارکردهای اقتصادی بهگونهای نباشد که منابع درآمدی به صورت پایدار تامین شود، طبیعتا در پرداختها مشکل به وجود میآید. شرایط وصول منابع هم بهنوبه خود اثرگذار است. حتی با فرض اینکه نهاد دولت بدهیهای خود را با سازمان تامیناجتماعی تهاتر کند، باز هم تکافوی نیازهای سازمان تامیناجتماعی را نخواهد کرد. چراکه مستمریها نقدی پرداخت میشود و نیاز داریم داراییها نیز خصلت نقدشوندگی سریع داشته باشند.
در اینجا اهمیت مدیریت بر مصرف مطرح میشود. بههرحال باید ترتیبی داده شود که هزینهها تا حد امکان کنترل شوند. آسیبشناسی هزینهها در حوزه پرداخت مستمری چه الزاماتی را پیش روی سازمان میگذارد؟ بیشترین هزینهها از چه ناحیهای است؟
من معتقدم اصلیترین نقطه کانونی مدیریت بر مصارف در سازمان تامیناجتماعی در حوزه پرداخت مستمری است. بهویژه اینکه ما با پدیدهای به نام بازنشستگیهای پیش از موعد روبهرو هستیم. براساس پژوهشی که چندی پیش در خصوص مقایسه بازنشستگیهای معمولی و بازنشستگیهای پیش از موعد سخت و زیانآور انجام گرفته، به طور متوسط به هر بازنشسته پیش از موعد 6 سال سابقه ارفاقی تعلق گرفته است. در بازنشستگیهای پیش از موعد، هر سال اشتغال و سابقه بیمهپردازی معادل 5/1 سال اشتغال در مشاغل عادی است (موضوع ماده 77 قانون تامیناجتماعی). در بازنشستگیهای سخت و زیانآور امکان ارفاق حتی تا 10 سال نیز وجود دارد. در همین حال میانگین مستمری این دسته از مستمریبگیران 530 هزار تومان بیش از مستمریبگیران عادی است.
در این نوع بازنشستگیها افراد تمایل دارند زودتر از چرخه بیمهپردازی خارج شوند که خساراتزاست. برای مثال در بازنشستگیهای پیش از موعد افراد 10 سال زودتر از چرخه بیمهپردازی خارج میشوند که از نظر هزینه و درآمدی، منابع سازمان را تضعیف میکند و از آن سو نیز 10 سال بیشتر از خدمات بازنشستگی برخوردار میشوند. به زبان دیگر سازمان تامیناجتماعی 20 سال از یک ناحیه تحت فشار قرار میگیرد. از نظر میانگین سنی نیز افراد در بازنشستگیهای پیش از موعد 7 سال زودتر از دور بیمهپردازی خارج میشوند که با توجه به شاخصهای امید به زندگی، بسیار زود است و به طور متوسط نیز در مقایسه با بازنشستگی عادی 2/4 سال بیشتر از مستمری بهرهمند میشوند و جالب آن است که 144 هزار نفر از آنها زیر 50 سال و 9300 نفر نیز زیر 40 سال سن دارند.
جوانترین بازنشسته سازمان تامیناجتماعی 33 سال دارد. روشن است که در هیچ جای دنیا افراد در این سن در عمل از گردونه کار و اشتغال خارج نمیشوند. بنابراین نهتنها از سازمان بیمهگر مستمری دریافت میکنند بلکه با ورود به مشاغل دیگر، فرصتهای شغلی محدود موجود را، که میتواند در اختیار جویندگان جوان کار قرار بگیرد، نیز اشغال میکنند. تا سال 94 درمجموع حدود 2 میلیون و 861 سال معادل 35 میلیون ماه به بازنشستههای پیش از موعد سنوات ارفاقی تعلق گرفته است. از این دست بازنشستگیهای پیش از موعد در سازمان تامیناجتماعی زیاد است. قانونهایی مانند قانون ماده 10 نوسازی، قانون بازنشستگی پیش از موعد کارکنان دولت، قانون حفاظت در برابر اشعه، قانون تعیین تکلیف، قانون بازنشستگی آزادگان و جانبازان، قانون حمایت از خانواده و... اثرات زیانباری بر تعادل منابع و مصارف سازمان تامیناجتماعی داشتهاند. بنابراین در مقابل این وضعیت هرچقدر تلاش کنیم درآمدهای سازمان تامیناجتماعی بالا رود، در بعد مصارف آن چنان با رشد سرسامآور هزینهها مواجه هستیم که ممکن است در آینده وضعیت بهمراتب دشوارتری را پیش روی کشور و مدیران سازمان قرار دهد.
برای مقابله با اثرگذاری تحمیلهای بیرونی و تصمیمگیریهای بعضا غیرکارشناسی بر منابع و مصارف سازمان تامیناجتماعی، چه تمهیداتی باید اندیشید که روند افزایشی هزینهها متوقف یا حداقل مدیریت شود؟ ظاهرا یکی از اهداف طرح پرداخت متمرکز مستمریها نیز به همین موضوع برمیگردد.
بله، درست است. در این حوزه ما نیازمند مدیریت مصارف هستیم و در مواجهه با معضلاتی اینچنینی ضرورت مدیریت مصارف برای ما مشخص میشود. یکی از راهکارهایی که اجرای آن از سال گذشته آغاز شد، طرح پرداخت متمرکز مستمریهاست. درگذشته، روش پرداختها به گونه دیگری بود و هر شعبه بر اساس لیست مستمریهای دریافتی، برآورد ریالی آن را به بخش مالی شعبه ارائه میکرد که از آنجا به ادارهکل تامیناجتماعی استان و در مرحله بعد نیز به معاونت مالی سازمان تامیناجتماعی ارسال میشد، که با انجام برآورد کلی و ارسال لیستهای پرداخت به بانک عامل، مجددا همان مراحل تکرار میشد. در روش سنتی، مشکلات و معضلات زیادی هم برای شعبهها و هم برای مستمریبگیران به وجود میآمد. برای مثال ناهماهنگیهای زیادی در میان شعبهها در موضوع پرداختها به وجود میآمد و مستمریبگیران در پارهای از مواقع با تاخیر مستمری خود را دریافت میکردند که گاه اعتراضهایی را نیز در میان آنها به وجود میآورد. مسئله دوم این است که در برخی شعبهها تخصیص اعتبارها به صورت نامتوازن انجام میشد که خود منجر به رسوب نقدینگی میشد.
یعنی برخی شعبهها با کمبود منابع روبهرو میشدند و به برخی شعبهها نیز پول بیشتر از میزان مورد نیاز تخصیص مییافت که به مصرف نمیرسید. اعمال روشهای کنترلی و جامع نظارتی به منظور جلوگیری از «پرداخت منغیرحق» در روش قدیمی وجود نداشت. یعنی به صورت جزیرهای عمل میشد. طولانی بودن فرآیند بازخورد عملکردها و کافی یا غیرکافی بودن پول و منابع پرداختی نیز از دیگر دلایلی بود که ما را به استفاده از روشهای جدید پرداخت ترغیب کرد. درگذشته، سیستمها مکانیزه نبود و کارها عمدتا به صورت دستی انجام میگرفت. در طرح کنونی پرداخت اما روند سابق تغییر یافته و وجوه به شکل مدیریتشده و مستقیم از ستاد سازمان تامیناجتماعی به حساب بانکی آحاد مستمریبگیران واریز میشود هدف این است که کنترل و نظارت دقیق و بهتری بر پرداختها صورت بگیرد و از رسوب مالی جلوگیری شود. این طرح، دو فاز اجرایی دارد که شامل پرداخت متمرکز (بعد مالی) و مستمری متمرکز (بعد اجرایی) است. پرداختهای متمرکز هماینک در حال اجرا است اما مستمری متمرکز در حال طی مراحل مقدماتی است و بهزودی وارد مرحله اجرای عملیاتی خواهد شد.
با این اوصاف مستمریها به طور مستقیم به حساب افراد واریز میشود. صحتوسقم و درستی شمارهحسابها چگونه تعیین میشود؟ احتمال خطا چقدر است؟
طرح پرداخت متمرکز مستمریهای تامیناجتماعی، طرحی در ابعاد ملی است و متناسب با آن الزاماتی نیز باید رعایت میشد. سازمان تامیناجتماعی برای تکتک مستمریبگیران، حساب همراه ایجاد کرد و بدینترتیب وجوه مستمری به طور مستقیم به حساب هر فرد واریز میشود که امکان بروز اشتباه و خطا را به صفر میرساند.
در فاز دوم طرح، که اشارههایی به آن داشتید، چه اهدافی را دنبال میکنید؟
چنانچه فاز دوم طرح نیز به صورت کامل اجرایی شود، انتظاراتی چند برآورده میشود که ازجمله آنها جلوگیری از پرداختهای منغیرحق و یا رفع همپوشانیهاست. ضمن اینکه این امکان وجود دارد که به صورت انعطافپذیر، چابک و سازندهتر با مبادی پرداختکننده تعامل برقرار کنیم تا در کوتاهترین زمان ممکن پرداختها انجام گیرد. هدف ما این است که کلیه فرآیندهای تعهدات بلندمدت ازجمله برقراری، کنترل و نظارت بر نحوه پرداخت مستمری و سایر مزایا از طریق سامانهای جامع و بدون اتکا به نیروی انسانی انجام شود. یعنی افراد بدون نیاز به حضور و صرفا با ثبت درخواست خود خدمات متناسب با شرایط خود را دریافت کنند. طبیعی است سازمان تامیناجتماعی نیز از طریق سیستم جامع اطلاعاتی خود سوابق فردی، بیمهای و بانکی افراد را احصا و بررسی میکند.
رسیدن به هدف نهایی نیز مستلزم ایجاد و توسعه برخی ساختارها و یا ارتقای خدمات است. ما امیدواریم نامنویسی متمرکز مستمریبگیران در کل کشور فراگیر شود. پیشنیازهای این نوع نامنویسی بهسرعت در حال انجام است. الکترونیکی شدن پروندهها و راهاندازی سامانه سوابق بیمهای، توسعه سامانههای غیرحضوری، توسعه سامانه تعاملی با مراجع برونسازمانی و مخاطبان، گزارشگیریهای مدیریتی ماهانه با پارامترهایی مانند میزان منابع و مصارف، چگالی پرداختها و مزایا و... در مقیاس وسیع و با دقت بالا به تفکیک زمانی و مکانی، سرعت و دقت در تهیه و اجرای نرمافزارهای مورد نیاز، امکان برنامهریزیهای کوتاهمدت در ارائه خدمات الکترونیکی نیز از دیگر موارد است.
این موارد بیشتر متوجه نظام خدماتدهی سازمان تامیناجتماعی در مقام ارائهدهنده خدمات بازنشستگی است. برای جامعه هدف یا همان مستمریبگیران چه مزایایی را به همراه دارد؟
ما معتقدیم هدف نهایی سازمان تامیناجتماعی استمرار امنیت و آرامش مخاطبانش است. کاهش حجم واحدهای اجرایی و درنتیجه بهبود کیفیت ارائه خدمات واحدها از مهمترین مزایای اجرای کامل طرح پرداخت متمرکز مستمریهاست. رفتوآمد اربابرجوع و ازدحام در شعبهها کمتر میشود. مواردی از این قبیل نهتنها ما را در مدیریت بهتر منابع یاری میرساند بلکه امکان برنامهریزی متناسب با نیازها و اولویتهای سازمان را هم فراهم میکند. در این حالت جامعه هدف نیز از عواید و مزایای آن بهرهمند میشود.
منبع: هفته نامه آتیه نو