محمدحسین شریفزادگان
وزیر اسبق رفاه و تامیناجتماعی
تامین ۲۴/ در حال حاضر بهجز سازمان تامیناجتماعی صندوق بازنشستگی به مفهوم واقعی آن در ایران باقی نمانده است. ترکیب منابع در اکثر قریب به اتفاق صندوقها وابسته به کمکهای نهاد دولت است که اطلاق عنوان صندوق بازنشستگی و برنامهریزی به آنها را بیمعنا میکند.
در سال 94 حدود 24 هزار میلیارد تومان به صندوقها کمک شده و پیشبینی میشود این رقم امسال به حدود 35 هزار میلیارد برسد. اگر رقم 40 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی را هم به این عدد اضافه کنیم، مشخص میشود که حجم وسیعی از توان و بودجه عمومی دولت (290 هزار میلیارد تومان) باید صرف پرداخت یارانهها و کمک به صندوقها شود. در این صورت عملا وقت و فرصتی برای دولت برای سیاستگذاری و اجرای برنامههای توسعه باقی نمیماند. وانگهی 80 هزار میلیارد هم رو به تزاید است و دولت نیز به علت رشد تقاضای اجتماعی نمیتواند خود را کنار بکشد.
در میان حدود 20 صندوق بازنشستگی، تنها سازمان تامیناجتماعی سرپاست و از همین جهت نیز لازم است برنامهریزی صحیحی درباره آن انجام گیرد. بدهی دولت به این سازمان نیز به طور مرتب در حال افزایش است. در اینجا نقش دولت برای مدیریت منابع کاملا مشخص است و میتواند بسیاری از مسائل را حلوفصل کند.
در صندوقهای بازنشستگی نرخ امید به زندگی، سن بازنشستگی، درصد جمعیت فعال، نرخ بازدهی سرمایه و... عوامل تعیینکنندهای هستند و تغییر آنها بر متغیرهای کلان اقتصاد تاثیر میگذارد و برعکس شوکهای اقتصاد کلان شامل شوکهای نرخهای بهره، نرخ ارز، تورم و... تاثیرات خود را بر صندوقها نشان میدهند. اینها گزارههایی اثباتشده هستند و حکایت از آن دارند که مدیریت مالی و اقتصادی یکی از مهمترین رویکردهای صندوقهاست. بنابراین هیئتمدیرهها، مدیران عامل و دیگر کسانی که مسئول اداره صندوقها هستند در شرایط کنونی میبایست مجهز به ابزارها و ظرفیتهای مدیریت مالی و اقتصادی برای اداره صندوقها باشند. علاوه بر این، صندوقها بر عملکرد اقتصاد کلان کشور هم اثرگذارند. به طور مثال صندوقها بر بازار سرمایه اثر میگذارند.
این بازار نیازمند وجوه و نقدشوندگی بلندمدت است. به عبارت دیگر نقدناشوندگیای که صندوقها به طور خودخواسته به سمت آن میروند، قاعدتا میتواند به تعادل این بازار کمک کند. بازار سرمایه بازار اولیه و ثانویه است و میتواند در تجهیز منابع برای رشد اقتصادی کشور موثر باشد و قطعا بدون صندوقهای بازنشستگی با مشکل مواجه میشود. در همه جای دنیا چنین سازوکاری حاکم است اما در ایران مسئله به نحو دیگری است. به طور معمول از صندوقها انتظار میرود به بازار سرمایه پول تزریق کنند و عرضهکننده وجوه بلندمدت باشند اما در ایران صندوقها از بازار سرمایه پول میگیرند. درواقع صندوقها بازار سرمایه را به محلی برای ارتزاق خود تبدیل کردهاند. این مسئله ناشی از دخالتهایی است که در این بازار کردهایم. در یک حالت متعادل، بهترین وضعیت آن است که صندوقها رکن اساسی بازار سرمایه باشند.
در حال حاضر حدود 20 درصد عملیات بازار سرمایه متعلق به صندوقهای بازنشستگی است. در این حوزه نیز نیازمند مدیریت مالی و اقتصادی هستیم. مسئله دیگر به رفتارهای سیاستی و قانونگذاری برمیگردد و در تدوین لوایح بهخصوص در طرحهای مجلس میتواند ملاحظات آثار اقتصاد کلان، اقتصاد خرد، امور مالیه صندوقها بدون در نظر گرفتن آثار آنها به خطاهای بزرگ بینجامد. متاسفانه در کشور ما نمایندگان اجازه قانونگذاری دارند و این خطای بزرگی است. قانونگذاری یک فن است و هرچقدر هم که دارای تجربه علمی و فنی باشیم، باز هم کافی نیست. به طور مثال در انگلستان، که قوانین آن در جهان بهعنوان قوانین مادر شناخته میشوند، دولت و مجلس اجازه قانونگذاری ندارند بلکه «شورای پارلمانی» متشکل از کارشناسان مجرب امر قانونگذاری را انجام میدهند و تمایلات دولت و مجلس را به شکل قانون به تصویب میرسانند. مسئله دیگر حاکمیت شرکتی است. حاکمیت شرکتی در تئوریهای جدید به حکمروایی شرکتی تعبیر میشود. درواقع میان government و governance تغییری پارادایمی صورت گرفته است.
در حاکمیت برخوردها از بالا به پایین و آمرانه است اما در حکمروایی با نهادهای زیرین و ذینفعان سروکار داریم. این نوع حکمروایی برای صندوقها بهترین مصداق است. به زبان دیگر صندوقهای بازنشستگی از این رو که با مردم و ذینفعان سروکار دارند، یکی از بسترهایی هستند که در آنها حکمرانی خوب کارآمدی پیدا میکند. در حکمرانی خوب حق اظهارنظر و پاسخگویی، ثبات اقتصادی و عدم خشونت، کارایی و اثربخشی، بار مالی و مقررات جدید، حاکمیت قانون، کنترل فساد و... مطرح میشوند. شاخصهای حکمرانی خوب نیز عبارتاند از اطمینان از وجود ساختارهای قانونی و مقررات کارآمد، عملکرد مالکانه عادلانه و عقلانی، رفتار برابر با سهامداران، ارتباط با ذینفعان، شفافسازی و... هیئتمدیرهها نیز باید در امر تامیناجتماعی به قدرت، توانایی و ظرفیت مدیریت مالی و اقتصادی مجهز باشند، در غیر این صورت قادر نیستند با دولتها که گاه به دلیل مشکلاتشان صندوقهای بازنشستگی را فراموش میکنند، وارد تعامل و چانهزنی شوند و الزامات حکمرانی خوب را به کار گیرند.
ما حق نداریم به ریسکهای صندوقها که نهادهایی بیننسلی هستند دامن بزنیم بلکه باید این الزام را به وجود بیاوریم که ریسکها را به نسلهای آینده موکول نکنیم. به طور مثال یکی از موارد مهم شفافسازی و افشای اطلاعات است. فساد در ایران پدیدهای تاریخی است و مردم کشور از لحاظ فرهنگی به آن عادت کردهاند. فساد تعاریف زیادی دارد و حتی بسیاری از ناکارآمدیها، تغییرات مدیریتی و اعطای پستهای کلیدی حکم فساد را دارند. در حال حاضر مهمترین عنصر حکمروایی خوب در صندوقهای بازنشستگی دست یازیدن به مدیریت درست مالی و اقتصادی در حوزههای سازمانی، اقتصاد کلان و در تعامل با دولت است تا بتوان مشکلات رو به تزاید صندوقها را کاهش داد. بنابراین اصل شایستهسالاری مرهون وجود مدیریت مالی و اقتصادی در صندوقهاست. مطالعات علمی و تجربیات جهانی بر وجود چنین اصلی صحه گذاشته است. بنابراین در تحلیل نهایی، دولت موظف است در جلب درست صندوقها و بازیگری درست آنها دست به اقداماتی بزند. از طرفی نیز صندوقها باید این قدرت را داشته باشند که بازیگری کارآمد در اقتصاد کلان باشند که سود آن به ذینفعان برسد. از طرف دیگر نیز در حوزه آثار اقتصاد کلان بر صندوقها باید گفت که برای صندوقها هر تصمیمی نمیتوان گرفت. قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامیناجتماعی بهمثابه قانون اساسی از این رو به تصویب رسید که مانع دستاندازی دولتها و تحمیل سیاستها به صندوقهای بازنشستگی شود. بنابراین آثار اقتصاد کلان توسط هیئتمدیرهها و صندوقها باید کنترل و مدیریت شود.
بخشی از صحبتهای ارائه شده در همایش «صندوقهای بازنشستگی- تنگناها و راهکارها»
منبع: هفته نامه آتیه نو











