
رشد اشتغال با افزایش هزینه های دولت
تسریع روند رشد، از طریق تحریک میزان تقاضاهای اقتصادی به عنوان مثال افزایش مخارج دولت در زمینه زیرساخت ها، منجر به افزایش اشتغال می شود.
تسریع روند رشد، از طریق تحریک میزان تقاضاهای اقتصادی به عنوان مثال افزایش مخارج دولت در زمینه زیرساخت ها، منجر به افزایش اشتغال می شود.
ترجمه از آزاده شعبانی
منبع: وبلاگ صندوق بین المللی پول
تامین ۲۴/ ارتباط میان شغل و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف، همیشه یک ارتباط مستقیم نیست، البته این بدین معنا نیست که کلا چنین ارتباطی نقض شده است.
اقتصاددانان، ارتباط میان اشتغال و رشد را با استفاده از «قانون اوکان» دنبال می کنند، این قانون می گوید که رشد اقتصادی بالاتر منجر به بیکاری کمتری می شود.
تحقیقات جدید صندوق ین المللی پول به بررسی قانون اوکان می پردازد و می کوشد به این سوال پاسخ دهد که آیا رشد اقتصادی، باعث ایجاد شغل می شود؟ یافته ها حاکی از آن است که یک تغییر قابل توجه در میان کشورها نسبت به این مساله به چشم می خورد که چگونه اشتغال به رشد تولید ناخالص داخلی طی یک سال، واکنش نشان می دهد.
در برخی از کشورها، هنگامی که میزان رشد افزایش پیدا می کند، میزان اشتغال نیز افزایش یافته و بیکاری در کشور کاهش می یابد، اما در کشورهای دیگر، چنین عکس العملی نسبت به افزایش میزان اشتغال وجود ندارد. تسریع روند رشد، از طریق تحریک میزان تقاضاهای اقتصادی به عنوان مثال افزایش مخارج دولت در زمینه زیرساخت ها، منجر به افزایش اشتغال می شود.
ایجاد اشتغال با رشد در برخی کشورها
میزان ایجاد شغل در کوتاه مدت، در سراسر کشور متفاوت است. پژوهش ها نشان می دهد که چگونه میزان اشتغال افزایش می یابد. هنگامی که رشد اقتصادی در اقتصادهای نوظهور و اقتصادهای پیشرفته گروه 20، افزایش یافته است که سهم اقتصادهای برتر جهان، از تولید ناخالص جهانی و اشتغال را نشان می دهد.
در حالی که قانون اوکان سراسر ایالات متحده امریکا را فرا گرفته است، ارتباط میان بیکاری و رشد از سال 2011 از الگوی تاریخی خود منحرف شده است و این انحراف به دلیل عمق و استمرار بحران بزرگی بود که منجر به آن شد که عده زیادی از مردم شغل های خود را از دست بدهند. (دوره ی بعد از بحران جهانی در سال 2008)
در آفریقای جنوبی، استرالیا و کانادا، افزایش یک درصدی در تولید ناخالص داخلی، با افزایش 6. 0 درصدی میزان اشتغال همراه شده است. در مقابل، تقریبا هیچ واکنشی در زمینه اشتغال نسبت به رشد در کشورهایی چون چین، اندونزی و ترکیه وجود نداشته است.
همچنین لازم به ذکر است که میزان تغییر در وضعیت اشتغال در برابر تغییر در وضعیت بیکاری و اشتغال از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. رشد تولید ناخالص داخلی در برابر بیش از 70 درصد تغییر در وضعیت اشتغال در کانادا و امریکا، حدود 40 درصد در روسیه، بریتانیا و استرالیا و مقدار بسیار اندکی در بسیاری از کشورهای دیگر جهان، برآورد شده است.
برای اکثر کشورها سراسر جهان، توجه به مقوله رشد، بخش مهمی از فهم تاثیر تغییرات کوتاه مدت در وضعیت بیکاری است، برای سایر کشورها، چندین توضیح محتمل در رابطه با دلایل ضعف وضعیت اشتغال وجود دارد. در پاره ای از موارد، نرخ بیکاری گزارش شده، ممکن است به طور کامل، نرخ بیکاری حقیقی را منعکس نکند. برخی از کشورها، دچار تغییرات ساختاری سریعی شده اند بیکاری و وضعیت نابسامان اشتغال، ممکن است به دلیل این روند بلند مدت نسبت به تغییرات کوتاه مدت، صورت گرفته باشد.
نمی توان یکی را بدون دیگری داشت
سوالات مختلفی در این زمینه وجود دارد به عنوان مثال اینکه رشد از کجا می آید؟ رشد جهانی کاهش یافته و یا افزایش یافته است؟ پاسخ به این سوالات براساس وضعیت عرضه و تقاضا در اقتصاد، ارائه شده است.
به عنوان مثال، اگر شرکت ها، در وضعیت فروش خود، بهبودی مشاهده نکنند، طبیعتا هیچ تمایلی به افزایش ظرفیت تولید خود نشان نمی دهند، و بدیهی است که تقاضایی هم وجود نخواهد داشت چرا که تقاضا در جایی وجود دارد که عرضه ای وجود داشته باشد اما بدون میزان عرضه، سود در خروجی ها تنها روی محرک های تقاضای مبتنی خواهد بود که این وضعیت را به صورت موقتی بهبود می بخشد. طیف وسیع و متنوعی از اقدامات در زمینه عرضه وجود دارد که از حذف تنگناها و محدودیت ها در بخش های حکومتی تا اصلاحاتی در بازارهای کار و تولید را در بر می گیرد.
در بسیاری از کشورها، یکی از موارد بسیار مهم برای افزایش هزینه ها، در زمینه زیرساخت های عمومی است که باعث رشد کوتاه مدت تقاضا و همچنین کمک به عرضه می شود.
تمام آنچه گفته شد، بدین معنا است که کشورها، به همه انواع سیاست ها، در زمینه پولی، مالی و ساختاری برای به حداکثر رساندن در کشورها و تقویت میزان تاثیر رشد روی اشتغال از طریق هماهنگی در میان کشورها، نیاز دارند.