
بر اساس تازه ترین آمارها، در پایان سال 1403 جمعیت مستمریبگیران سازمان تامین اجتماعی به بیش از 4.5 میلیون نفر افزایش یافته است. در این حال، بازنشستگان بالغ بر 3 میلیون نفر از این جمعیت 4.5 میلیون نفری را شکل می دهند.
برخی رسانهها به دلیل عدم تمایز بین این دو جامعه، بعضا برداشتهای اشتباه از آمارهای اعلامی داشتهاند.
در گزارش سازمان تأمیناجتماعی تعداد مستمریبگیران این نهاد طی سال 1403 چهار میلیون و 538 هزار و 324 نفر و تعداد بازنشستگان نیز 3 میلیون 130 هزار و 814 نفر بیان شده است؛ اما عدم تمایز بین مفاهیم بازنشسته و مستمریبگیر، میتواند به تحلیل اشتباه نتایج آماری منجر شود. این در حالی است که «مستمری بگیر» واژه ای عام است و به تمام کسانی که به صورت ماهانه از سازمان تامین اجتماعی «حقوق» دریافت می کنند، مستمری بگیر گفته می شود. به این ترتیب، جامعه مستمریبگیران تأمیناجتماعی از گروههای مختلفی تشکیل شدهاند که شامل «بازنشستگان»، «ازکارافتادگان» و «بازماندگان» (پروندههای فوتی) است. درنتیجه وقتی آمار مستمری بگیران اعلام میشود، یعنی مجموع تعداد سه گروه مذکور در آن لحاظ شده است. اما وقتی صحبت از بازنشستگان میشود، تنها به یکی از گروههای مستمریبگیران اشاره میشود و نباید به مجموع مستمریبگیران تعمیم داده شود.
تعریف قانونی
ماده (2) قانون تأمیناجتماعی که اختصاص به «تعاریف» دارد، در بند 16 مفهوم مستمری را چنین تعریف کرده است: «مستمری عبارت از وجهی است که طبق شرایط مقرر در این قانون بهمنظور جبران قطع تمام یا قسمتی از درآمد به بیمهشده و در صورت فوت او برای تأمین معیشت بازماندگان وی به آنان پرداخت میشود.»
در این قانون از عبارت «جبران قطع تمام یا قسمتی از درآمد» میتوان فهمید که برقراری مستمری شامل بازنشستگان و ازکارافتادگان میشود و عبارت «تأمین معیشت بازماندگان» نیز به وضوح به مستمری بازماندگان اشاره میکند.
حال برای بررسی جزئیات جامعه مستمریبگیران باید دید هریک از گروههای جامعه مستمریبگیران شامل چه افرادی است و چه تعریفی دارد. «بازنشستگان» آن دسته افرادی را تشکیل میدهند که بر اساس قوانین تأمیناجتماعی، سنوات بیمه پردازی آنها تکمیل شده است یا به سن بازنشستگی نائل شدهاند. بازنشستگان در عینحال به دو گروه بازنشستگان عادی و بازنشستگان پیشازموعد تقسیم میشوند.
در ماده (2) قانون تأمیناجتماعی بند 15 بازنشستگی چنین تعریف شده است: «بازنشستگي عبارتست از عدم اشتغال بيمه شده بكار بسبب رسيدن بسن بازنشستگي مقرر در اين قانون.»
«ازکارافتادگان» شامل آن دسته افرادی است که در اثر بیماری یا حوادث ناشی از کار، قدرت کار کردن آنها کاهش یابد و براین اساس درصد ازکارافتادگی به سه بخش ازکارافتادگی جزئی، ازکارافتادگی کلی و غرامت قطعی نقص عضو تقسیم میشود.
از منظر قانونی در ماده (2) قانون تأمیناجتماعی بندهای 13، 14 و 17 مفاهیم ازکارافتادگی اینگونه شرح داده شده است: «13- از كار افتادگي كلي عبارتست از كاهش قدرت كار بيمه شده بنحوي كه نتواند با اشتغال بكار سابق يا كار ديگري بيش از يك سوم از درآمد قبلي خود را بدست آورد.» «14- از كار افتادگي جزئي عبارتست از كاهش قدرت كار بيمه شده بنحوي كه با اشتغال بكار سابق يا كار ديگر فقط قسمتي از درآمد خود را بدست آورد.» «17- غرامت مقطوع نقص عضو مبلغي است كه بطور يكجا براي جبران نقص عضو يا جبران تقليل درآمد بيمه شده به شخص او داده ميشود.»
حاصل سخن اینکه هریک از واژهها و مفاهیم تأمیناجتماعی از جایگاه قانونی و تعریف مشخصی برخوردار است و در نتیجه بررسی عملکرد این نهاد بهویژه از منظر آماری نیازمند اطلاع و آگاهی کامل از مفاهیم بهکار رفته برای دستیابی به نتیجهای صحیح به دور از برداشتهای سطحی است.