انگیزه قوی، کیفیت خدمات را از حالت خشک اداری به خدمات دلسوزانه و اثرگذار ارتقا میدهد و بیتوجهی به آن میتواند زمینهساز بروز تخلفات، کاهش بهرهوری و تضعیف اعتماد عمومی شود. در عینحال تقویت انگیزه نیازمند برخورداری از سلامت روان است و افراد سالم از ابعاد روانی انگیزه قویتری برای دستیابی به اهداف خود دارند و در مقابله با مشکلات مقاومت بهخرج میدهند.
این افراد بهراحتی میتوانند بر چالشها غلبه کرده و به دنبال راهحلهای موثر برای مشکلات باشند. در چارچوب فعالیتهای حرفهای درونسازمانی، نیروهای با انگیزه در جهت بهبود فرایندها و کاهش دیوانسالاری تلاش میکنند و این برخورد محترمانه و کارامد کارکنان، تصویر مثبتی از سازمان بهوجود میآورد.
تحقیقات نشان داده است؛ سازمانهایی که توسط نیروهای متعهد و با انگیزه اداره میشوند از پایداری و ثبات بیشتری برخوردارند. بنابراین توجه به سلامت روان بهعنوان نیرومحرکه انگیزه بسیار ضروری است و پیامدهای بیتوجهی به منابع انسانی میتواند گسترش تخلفات مالی، اداری، اطلاعاتی و اخلاقی را در پی داشته باشد.
همچنین سوءاستفاده از تجهیزات و زمان اداری از دیگر عواقب بهشمار میرود. عوامل متعددی میتواند سلامت روان افراد را بهخطر اندازد که از جمله آن میتوان به فشارهای مالی و ضعف و نبود نظارت مناسب اشاره کرد. برای پیشگیری از تخلفات، تقویت اخلاقمداری، شفافیت و تقویت فرهنگ خانوادگی میتواند نتیجهبخش باشد.
همچنین آگاهی منابع انسانی از خطوط قرمز مقررات و قوانین، تفکیک وظایف، حسابرسی شفاف و منظم مالی برای همه سطوح نیز موثر است. مهمتر اینکه ارتباط با مدیران سالم و دلسوز بدون ترس از تنزل شغلی در پیشگیری از تخلفات نقش دارد و پرداخت حقوق و مزایای منصفانه برای کاهش فشار مالی نیز مهم است.
حاصل سخن اینکه انگیزه و منابع انسانی دو عنصر حیاتی برای موفقیت و سلامت سازمانها بهشمار میروند و سرمایهگذاری بر این دو عامل، سرمایهگذاری بر اعتماد عمومی و کارآمدی نظام اجتماعی است. بیتوجهی به این اصول، سازمان را به سمت ناکارآمدی و فساد سوق خواهد داد.
