مدیرعامل شستا با تشریح نقش کلیدی این هلدینگ در اقتصاد ایران، از برنامه تحول «هشتگانه» و حرکت به سمت «سهامداری حرفهای» خبر داد و تأکید کرد: واگذاریهای آینده شستا بهصورت «متعهدانه» و با هدف حفظ ارزش افزوده و انتقال مدیریت به بنگاههای تخصصی و به نفع بیمه گذاران انجام میشود.
به گزارش تامین 24 به نقل از ماهنامه صدر تحلیل، محمدرضا سعیدی، مدیرعامل شستا در یادداشتی نوشت: شستا امروز دیگر صرفاً یک هلدینگ اقتصادی بزرگ نیست؛ بلکه نهادی استراتژیک است که بخش قابل توجهی از اقتصاد ملی، بازار سرمایه و نظام بازنشستگی کشور به آن گره خورده است. سهم نزدیک به ۸ درصدی از بازار سرمایه و مشارکت ۲ تا ۳ درصدی در تولید ناخالص داخلی، شستا را به یکی از بازیگران اصلی اقتصاد ایران تبدیل کرده است. بازیگری که اکنون مسیری نوین را برگزیده است: حرکت از بنگاهداری به سمت سهامداری حرفهای.
اگرچه شستا از نظر حقوقی زیرمجموعه سازمان تامین اجتماعی محسوب میشود، اما ماهیت آن را نمیتوان در ردیف شرکتهای دولتی طبقهبندی کرد. این نهاد عمومی غیردولتی مأموریت اصلی خود را در تضمین بازدهی پایدار برای پشتیبانی از خدمات بیمهای و بازنشستگی تعریف کرده است؛ جایگاهی ویژه که حساسیت تصمیمگیری و الزام به شفافیت و پاسخگویی را دوچندان میسازد.
در دوره جدید مدیریت، بازگشت به اصول حکمرانی شرکتی به عنوان یک اصل بنیادین دنبال میشود؛ اصولی که تصمیمگیریها را شفاف، حرفهای و منطبق بر منافع بلندمدت ذینفعان میخواهد. استقرار قواعد قانون تجارت، ارتقای جایگاه هیئتمدیرهها، جوانگرایی هدفمند و افزایش سهم زنان در مدیریت از جمله اصلاحات کلیدی این رویکرد است. در این نگاه، شستا تنها یک بنگاه اقتصادی نیست؛ بلکه اکوسیستمی زنده است که با شبکهای گسترده از ذینفعان شامل مردم، دولت، نهادهای نظارتی و بازار سرمایه در تعامل دائمی قرار دارد.
از سوی دیگر، برنامه هفتم توسعه کشور بر ضرورت خروج نهادهای عمومی غیردولتی از بنگاهداری تأکید دارد. شستا نیز به عنوان بازوی اقتصادی سازمان تامین اجتماعی، ناگزیر از تغییر رویکرد و نقشآفرینی تازه است. بررسی تجربههای بینالمللی نشان میدهد که صندوقهای بازنشستگی موفق در جهان عمدتاً بر داراییهای بورسی، اوراق بهادار و سرمایهگذاریهای نقدشونده تمرکز دارند و کمتر به مدیریت مستقیم صدها بنگاه اقتصادی میپردازند. اما شستا در دهههای گذشته بر کنترل مستقیم شرکتها متکی بوده است.
اکنون زمان آن فرارسیده که این هلدینگ به جای مالکیت مستقیم و مدیریت عملیاتی، به سهامداری راهبردی روی آورد. این تحول تدریجی، اجتنابناپذیر و در عین حال ضروری است. واگذاریهای پیشِ رو نیز نه به معنای رهاسازی یا فروش صرف داراییها، بلکه در قالب «واگذاری متعهدانه» خواهد بود؛ مدلی که بر انتقال مدیریت به بنگاههای تخصصی، در عین حفظ سهام و بهرهمندی پایدار از ارزش افزوده، استوار است.
اما تحول شستا تنها در واگذاریها خلاصه نمیشود. نقشه راه این هلدینگ شامل یک «مهاجرت ساختاری هشتگانه» است: از ۲۰ صنعت به ۵ صنعت منتخب، از بنگاهداری به سهامداری، از مالکیت غیربورسی به بورسی، از بنگاههای کوچک به شرکتهای بزرگمقیاس، از تولیدات سنتی به فناوریمحور، از بازارهای محلی به رقابت بینالمللی، از زنجیرههای گسسته به زنجیرههای یکپارچه و نهایتاً از ساختار سنتی به دیجیتال.
از دیگر محورهای راهبردی شستا، حضور فعال در بازارهای جهانی است. تجربههای موفق گذشته در صنعت دارو با شرکتهای خارجی نشان داده است که بینالمللیسازی نه تنها به ارزآوری کمک میکند، بلکه ظرفیت یادگیری و نوآوری سازمانی را نیز ارتقا میدهد. از همین رو، استراتژی «شستای بینالمللی و نوآور» تعریف شده است؛ راهبردی که تحقق آن مستلزم رفع موانع تحریمی و نگاهی فرابخشی به جایگاه این هلدینگ است.
در سالهای اخیر، شستا بیش از آنکه به دلیل دستاوردهایش شناخته شود، آماج هجمهها بوده است. اما تصویر واقعی این مجموعه، نهادی است که در دل تحریمها تابآوری کرده و اکنون مسیر اصلاحات ساختاری را با جدیت آغاز کرده است. حرکت از بنگاهداری به سهامداری، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی استراتژیک برای حفظ منافع میلیونها بیمهگذار و بازنشسته است.
به بیان دیگر، شستا با واگذاری متعهدانه، بازطراحی پرتفوی سرمایهگذاری و تمرکز بر صنایع آیندهمحور میکوشد سودآوری جاری و پایداری بلندمدت را همزمان تضمین کند. این مسیر هرچند دشوار و زمانبر است، اما میتواند الگویی برای سایر نهادهای اقتصادی کشور باشد. آینده شستا را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: حرکت از مداخله عملیاتی به سوی حکمرانی حرفهای.