البته کارشناسان، این کاهش تدریجی نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی را پدیدهای چندوجهی میدانند که الزاماً همه وجوه آن مثبت نیست؛ برخی کارشناسان، یک دلیل کاهش بیکاری فارغالتحصیلان را ناشی از ناامیدی جوانان تحصیلکرده کشور از بازار کار رسمی و خروج آنها از این بازار کار میدانند. در واقع این بیکاری میتواند تا اندازهای معلول کاهش نرخ مشارکت اقتصادی فارغ التحصیلان دانشگاهها باشد.
یک بُعد منفی دیگر برای این ماجرا این است که به اعتقاد کارشناسان، نرخ ۱۰.۴ درصدی بیکاری جوانان فارغالتحصیل، همچنان به نسبت کشورهای توسعه یافته بالا است و در بسیاری از این کشورها، نرخ این شاخص بسیار پایینتر از این رقم است.
تغییرات دادهای
اما در هر حال، آنچه آمار رسمی اعلام میکند این است که در بازه سهماهه زمستان ۱۴۰۳ تا پایان بهار امسال، نرخ بیکاری دانشآموختگان، ۰.۳ درصد کاهش داشته است.
آمارهای بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیل نشان میدهد، در زمستان سال قبل، حدود ۱۰.۷ درصد از جمعیت فعال دانشآموخته بیکار بودهاند. این نرخ در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط روستایی نسبت به نقاط شهری بیشتر بوده است. بررسی روند تغییرات این نرخ حاکی از کاهش ۰.۹ درصدی در زمستان ۱۴۰۳ نسبت به فصل مشابه سال قبل است. بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیلان آموزش عالی حدود ۱۰.۷ درصد بوده است که این تعداد حدود ۷۹۵ هزار و ۵۱۳ نفر است. در زمستان ۱۴۰۳ سهم جمعیت بیکار فارغالتحصیل از کل بیکاران ۳۸.۹درصد بوده است.
به عبارت دیگر، ۳۸.۹ درصد از بیکاران زمستان ۱۴۰۳، مدرکی بالاتر دیپلم و تحصیلات دانشگاهی داشتهاند؛ این شاخص نسبت به فصل مشابه سال قبل ۰.۱ درصد کاهش داشته است.
در عین حال، در زمستان ۱۴۰۳ سهم جمعیت شاغل دانشآموختگان از کل شاغلان ۲۷.۳ درصد بوده است. این سهم در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بالاتر است. بررسی تغییرات این شاخص نشان میدهد، نسبت به فصل مشابه سال قبل ۰.۵ درصد کاهش یافته است. در واقع در زمستان ۱۴۰۴، تنها ۲۷.۳ درصد از شاغلان کشور مدرک دانشگاهی داشتهاند که نرخ آنها ۰.۵ درصد کمتر از زمستان ۱۴۰۲ بوده است.
تطابق این دو گروه دادههای آماری نشان میدهد، هرچند نرخ بیکاری فارغالتحصیلان به عنوان یک شاخص مجرد و سهم دانشآموختگان از برش بیکاری کشور کاهشی است، اما سهم و جایگاه آنها در میان جامعه شاغلان کشور نیز نموداری نزولی و در مسیر کاهش است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فارغالتحصیلان دانشگاهی تمایل کمتری برای اشتغال در بازار کار رسمی داخل کشور دارند و در حال از دست دادن برتری خود در این بازار هستند.
کد رمزی به نام «مهارت»
«آرمین خوشوقتی» کارشناس حقوق و روابط کار در این رابطه به آتیه آنلاین گفت: پایین بودن دستمزدها، عدم تطابق فرصتهای شغلی بازار کار با دروس دانشگاهی و آموزشهای آکادمیک و فقدان امنیت شغلی، عوامل اصلی کاهش رغبت فارغالتحصیلان برای ورود به بازار کار و مشارکت فعال اقتصادی است. از سوی دیگر، کارفرمایان نیز با نیروی کار فارغالتحصیل دانشگاهی در موارد بسیاری مشکل دارند که این مشکل ناشی از فقدان مهارت کافی این نیروها و ناتوانی در انجام وظایف شغلی است.
این کارشناس حقوقی، «مهارت» را اسم رمز موثر برای تصاحب بازار کار و فرصتهای شغلی آن دانست و اضافه کرد: فارغالتحصیلان ماهر که دورههای مهارتآموزی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشند یا تخصص متناسب با نیازمندیهای بازار کار داشته باشند، خیلی بهتر و بیشتر میتوانند در بازار کار جای پای خود را باز کنند و شغل شایسته و پایدار به دست بیاورند.
به گفته وی، مهارت در عین حال، موجب بالا رفتن قدرت چانهزنی فردی نیروی انسانی برای به دست آوردن دستمزد بیشتر هم هست و به همین دلیل است که فارغالتحصیلان ماهر، خیلی زودتر وارد بازار کار میشوند و از سوی دیگر، خیلی کمتر دچار ناامیدی می شوند.
خوشوقتی راه حل موثر را برقراری ارتباط تعاملی و سازنده میان دانشگاهها و بازار کار کشور دانست و تاکید کرد: باید آموزشهای آکادمیک با نیازهای صنعت، تولید و خدمات کشور تطابق پیدا کند تا جوان فارغالتحصیل بعد از چهار سال صرف وقت در دانشگاه، در بازار کار سرگردان نشود.
در مجموع، بیکاری بالای 10 درصدی فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور، همچنان یک شاخص منفی و نگرانکننده است؛ تنها زمانی بازار کار کشور به توسعه و مطلوبیت دست پیدا میکند که قادر به جذب حداکثری فارغالتحصیلان آموزش عالی باشد و حتی ۲ درصد از دانشگاهرفتگان و جوانان تحصیلکرده بیکار نمانند.