تامین۲۴/این اتفاق در سال 655 ه.ق یعنی در زمانه تسلط مغولان بر ایران میافتد. ترکان خاتون که با عناوینی چون قتلغ خاتون و خداوند ترکان نیز خوانده میشد، دختری از قبایل ختایی در ترکستان است که در یکی از لشکرکشیهای خوارزمشاهیان به اسارت درمیآید و در بازار بردهفروشی توسط یک تاجر اصفهانی به نام حاج صالح خریده میشود. تاجر که به هوش فراوان دختر پی میبرد، در آموزش او میکوشد. ادامه زندگی این دختر حکایت از این دارد که شهرت زیبایی و هوش و دانشش، مردان و لشکریان آن دوره را در تصاحب او به رقابت میاندازد. درحالی که تاجر اصفهانی به غیاثالدین خوارزمشاه، که در آن زمان در اصفهان حاکم است، شکایت قاضی شهر را میبرد که چشم طمع به دخترش دارد، غیاثالدین، خود، دختر را خواستگاری میکند.
پس از آن، غیاثالدین که درحال جنگ با براق حاجب، سرسلسله قراختاییان کرمان است، خاتون را به دست معتمدی در شهر میسپارد. غیاثالدین توسط براق حاجب کشته میشود و طبق یاسای مغول، مدعی تملک خاتون شاه مغلوب میشود. در ادامه و با مرگ براق حاجب، قطبالدین محمد، برادرزاده وی، با ترکان خاتون ازدواج میکند. به دلیل همراهی دائمی قطبالدین با مغولان در جنگها، عملا این خاتون است که در کرمان به اداره امور حکومت میپردازد و تدبیر او در عرصههای مختلف مدیریت و سیاست، شرایط کرمان را بعد از سالها بهبود میبخشد. این مساله فرصتی است برای قطبالدین که مجبور است به خاطر نشان دادن حسننیت به ایلخان مغول، در کنارشان بجنگد. در نتیجه، قطبالدین، او را که عملا در حال اداره امور است، ولیعهد خود میکند و این حکم را، پس از مرگ قطبالدین (655 ه.ق)، بخش مهمی از رجال آن روز کرمان و حتی ایلخان مغول میپذیرند. گرچه به حکم عرف و سنت مردسالار در سیاست - به دلیل اینکه زن نمیتواند به طور مستقل پادشاه باشد- خاتون به نمایندگی از پسر خردسالش امور حکومت را در دست دارد ولی در عمل بر همگان محرز میشود که نمیشود امور کرمان را بدون خاتون اداره کرد (رضایی، 1395: 47). پس از مرگ قطبالدین، ترکان خاتون با سیاست و تدابیر خاصی که به کار میبرد، به مرور تبدیل به مهمترین پادشاه قراختاییان و یکی از قدرتمندترین حاکمان زمانهاش در مرکز و جنوب ایران میشود. روایت تراژیک زندگی ترکان خاتون، او را به پادشاهی رئوف و مدبر تبدیل میکند.
حکایت نگاه عدالتطلب او و قضاوتهای زنانه و همدلانهاش، استراتژیهای سیاسی و اقتصادی هوشمندانه و درایتی که در مشورت با نخبگان دارد، در یکی از تاریکترین دورههای تاریخی ایران، تحت قدرت بلامنازع مغولان در ایران، دورانی درخشان برای کرمان و مناطق همجوار ایجاد میکند. تاثیرات اقدامات وی در کرمان، با وجود وضعیت سیاسی متزلزل سالهای بعد در اثر قدرتطلبیها و لشکرکشیهای مداوم، تا قرنها در منطقه باقی میماند. تدابیر و شیوههایی که ترکان خاتون در مدیریت سیاسی و شهری به کار میگیرد، با تاکید بر ظرفیتهای محیطی و ارزشها و عقاید مردم تحت حاکمیتش، نمونهای درخشان از یک مدیریت زنانه است. نمونهای که از اتفاق در روزگاری عملی میشود که مردسالاری خشن و برهنهای با حاکمیت مطلق زور در آسیا و ایران حاکم است؛ روزگاری است که قواعد اخلاقیش را یاسای چنگیز تعیین میکند و قواعد مالکیتش را اینجوی مغول و همه بر اساس منطق زور محض. در چنین روزگاری، باعث تعجب است که زنی؛ کنیزی که تا پیش از آن به دست بخشی از همان منطق و دایره بسته مردسالارانه به عنوان کالایی ارزشمند دست به دست میشود، بهترین الگوی ممکن در دوره خود برای مدیریت و حکومت را نیز ایجاد میکند. خاتون در به کارگیری این تمهیدات از نظرات وزیر خردمندش، فخرالملک بهره میگیرد و مجموعهای از کارگزاران و عالمان او را در پیشبرد اهدافش یاری میرسانند.
کسانی چون نویسنده تاریخ شاهی که بسیاری از اطلاعات ما در مورد ترکان خاتون، امروز از طریق کتاب او ممکن شده است، از جمله همین کارگزارانند. ترکان خاتون، با استفاده از نفوذ دخترش در دربار قاآن، ایلخان مغول و دیپلماسی هوشمندانهای که در جهت شفافسازی روابط با ایلخان مغول به کار میبندد، به رابطه سیاسی مناسبی با دربار مغولان دست مییابد. این رابطه تاحدی است که دیگر حاکمان منطقه در مواردی که دچار اختلاف با مغولان یا با دیگر حاکمان هستند، از او به عنوان حَکَم استفاده میکنند و میانهداری وی برای همه مقبول و ضروری است. تثبیت موقعیت ترکان خاتون نزد مغولان موجب شده بود تا او شخصیت سیاسی و قدرتمندی در منطقه شناخته شود، به طوریکه تغییر حاکمان محلی از جمله ملوک هرمز با کمک او امکانپذیر میشود. حاکمان محلی منطقه نیز برای حفظ و تثبیت موقعیت سیاسی خود، او را واسطه دربار ایلخانان قرار میدهند. بخشی از این سیاست منطقهای ترکان خاتون از طریق تسلط بر راه تجاری در جنوب ایران میسر شد؛ مسیری که شاهرگ تجاری مغولان در ایران محسوب میشد. بر اثر سیاستهای خاتون در هرمز و حمایتهایی که او در تثبیت موقعیت حاکم هرمز در مقابل رقبای دیگر به کار گرفت، عملا حاکم هرمز تحت لوای حکومت خاتون کرمان قرار داشت. حمله مغولها به ایران و شام و اختلاف میان فرزندان چنگیز، توجه تجارت جهانی را به اقیانوس هند و خلیجفارس جلب کرده بود. این امر برای قراختاییان کرمان فرصت مغتنمی بود تا برای حفظ جزیرههای خلیجفارس، هزینههای جنگی نپردازند. اهمیت تجاری کرمان با دانستن این نکته روشنتر میشود که مغولها در هجوم به ایران به ساحل خلیجفارس نرسیدند، به همین سبب تسلط قراختاییان بر جزیره هرمز میتوانست راه تجارت را برای مغولها باز نگه دارد (ترکمنی آذر، 1389: 9-11). در بستر چنین دیپلماسی هوشمندانهای، خاتون موفق به تقویت تجارت در منطقه میشود.
برای محافظت از شهرها و روستاها از دستبرد یاغیان و سارقان، فرمان میدهد «که در هر روستایی و ناحیتی حصاری استوار بسازند و فصیلها بکشند» (تاریخ شاهی، 212). از طرف دیگر، تلاشی که در جهت ایجاد صلح و ثبات در منطقه میکند، باعث گسترش کشاورزی و آبادانی در مناطق تحت حاکمیت او میشود. تمهیداتی که برای ایجاد امنیت در منطقه تحت حاکمیتش به کار میبندد عملا مسیر کرمان - هرمز را به مسیری امن برای کاروانهای تجاری تبدیل میکند، کاروانسراها و موقوفاتی که برای آنها تخصیص میدهد، نیاز قافلههای تجاری را تامین میکند و نتیجه آن، افزایش درآمد عمومی و بهبود تجارت در منطقه است. بخش دیگری از تدابیر خاتون در راستای فعالیتهای فرهنگی و مذهبی است. در زمانهای که حکما و اندیشمندان در ناامنی ناشی از بیثباتی حکومتها در محدودیت و محرومیت به سر میبرند، ترکان خاتون با تاسیس مدرسهای جامع، به ایجاد محفل علمی و اثرگذاری میپردازد که تا بیش از یک قرن استوار است. مدرسه جامع ترکان از حیث اهمیت و بزرگی و مجموعه فضلا و دانشمندانی که در آن به فعالیت مشغول بودند، دومین مدرسه جامع در تاریخ کرمان به حساب میآمد. پیش از آن، در دوره سلجوقی، مشابه این مدرسه بازهم توسط یک زن، مستوره، دختر ملک تورانشاه سلجوقی، با قریب به پنج هزار کتاب در علوم مختلف با مجموعهای از اوقاف قناتها و کشتزارها ایجاد شده بود که از این مدرسه اثری باقی نماند. مجموعه فعالیتها و سیاستگذاریهای خاتون بر بستر اقتصادیای استوار میشود که این فعالیتها و اثرات آن را ماندگارتر از حکومت بیست و شش ساله خاتون میکند. او با وجود اینکه در دورهای حکومت میکند که نیروهای غالب – مغولان - مسلمان نیستند و خود او نیز یک نوکیش محسوب میشود، از سنت وقف که ریشه در باورهای اسلام دارد، به نحوی خلاقانه برای مدیریت اقتصادی حکومتش استفاده میکند. وقفهای ترکان خاتون ترکان خاتون با اهداف مختلفی به تخصیص وقفها اقدام نمود. اهداف اقتصادی، رفاهی و سیاسی او در کنار عقاید مذهبیاش باعث شکلگیری مجموعهای از پیچیدهترین و پیشرفتهترین الگوهای وقف شد. این الگو در عین حال مشخصههای یک مدل زنانه مدیریت اقتصادی را نیز نشان میدهد.
گرچه سنت وقف در تاریخ ایران باستان و اسلام بسیار پرسابقه است، خاتون از آن تدبیری اقتصادی و در واقع یک مدل اقتصادی بسیار کارآمد میسازد. با توسل به این مدل اقتصادی که بدون شک با مشورت و همکاری جمعی از نخبگان؛ وزرا و مشاورانش به آن دست مییابد، به نهادسازیای اقدام میکند که تا قرنها، تاثیرات مدنیاش را برجا میگذارد. اولین حرکت ترکان خاتون برای اجرای مقاصدش، با صرف مهریهاش (10 هزار دینار) پس از مرگ شوهرش صورت میگیرد. او طی یک جلسه قضایی با حضور وکلای فرزندان قطبالدین و وکیل خودش، دعوی هزار دینار مهریه کرد. «وکیل مهد اعظم در روی وکلا فرزندان سلطان، در مجلس قضا ممالک، به هزار دینار صداق دعوی کرد و شهود عدل بر مصداق آن گواهی دادند و حکم و تسجیل قضات بدان پیوست» (تاریخ شاهی1353 :100). خاتون وجه این مهریه را در تکمیل ساخت بنای مدرسهای هزینه کرد که در عین حال محل دفن همسرش قطبالدین بود و بخشهایی از آن در دوران قطبالدین بنا نهاده شده بود. نام این مدرسه را «مدرسه قطبیه» گذاشت که بعدها به «مدرسه عصمتیه» تغییر نام داد. ساخت مدرسه برای خاتون بسیار ضروری بود و او چنان در ساختنش، عجله داشت که سه روز در هفته به آن سر میزد و مراحل کار آن را زیر نظر داشت تا جاییکه نهایتا برای راه افتادن هرچه سریعتر مدرسه، به معماران گفت عمارت را با گچ آماده کنند و به همین دلیل پس از مدتی خراب شد و باز در مرحلهای دیگر دستور به کاشیکاری آن داد. معماری این ساختمان و به ویژه گنبد خاص آن، از زیباییشناسی و معماری خاصی حکایت دارد که کمسابقه است. «ادوارد استک که در سال 1298 ه.ق ساختمان گنبد مرقد را دیده توصیف جالبی از آن ارائه داده است. به گفته وی، ساختمانی که بیشتر از همه جلب توجه میکرده، قبه سبز بوده که از 40 مایلی دیده میشده است.
او ساختار استوانهای کل بنا را که گنبدش به طور کامل برپا بوده و سطح بیرونیاش با کاشی آبی تزیین شده بود، عجیب توصیف کرده است. استک ارتفاع این گنبد را 40 پا و قطرش را 30 پا دانسته است.» (تقوی و دیگران، 1392: 18). شکل ظاهری این عمارت و نوع تزیینات به کار رفته در آن، بسیار منحصر به فرد است تا حدی که این عمارت را اولین نمونه کاشیکاری معرق در ایران میدانند. مقام تولیت این مدرسه از مسائل مهم حکومت ترکان خاتون بود. زیرا فردی که در این مقام قرار میگرفت، خود، قدرت و مشروعیتی پیدا میکرد که میتوانست به رقیب حاکم وقت تبدیل شود. در ابتدا به دستور خاتون، تاجالمله و الدین سدیدی زوزنی از فقههای معروف حنفیه در مدرسه مشغول به کار شد. پس از وفات او در سال 666ه.ق، مولانا شهابالدین پسر وی را جانشین پدر کرد. با وجود احترام و اکرامی که ترکان خاتون نسبت به شهابالدین نشان داد، شهابالدین بر ترکان خاتون تهمتی زد که در نتیجه آن، او را به زندان انداختند و برادرش را جانشین او کردند. اما خاتون بعدا دوباره او را بخشید و در همان مدرسه مسند تدریس صفه کتابخانه را به او واگذار کرد. با این حال، شهابالدین که در اثر این اتفاق، کینه خاتون را به دل گرفته بود، پس از مرگ خاتون همه اوقاف او را باطل کرد. این عمل با ورود پادشاه خاتون، دختر ترکان خاتون با تنبیه و به زندان افتادن شهابالدین پاسخ گرفت. وقفهای مربوط به امنیت راهها و کاروانسراها خاتون در سال 673 ه.ق روستای کرمانشاهان را که منزلی در راه یزد است، احیا کرد و تمام آن را وقف هزینههای کاروانسرای این روستا نمود. روستای کاثوک و روستای صوفیان از روستاهای رودان را با در نظر گرفتن حقوق کلیه افرادی که در آن زندگی میکردند، وقف حفاظت راه و بدرقه کاروانهایی که از آن مسیر میگذشتند، کرد.
در این وقف قید شد که سی نفر سپاهی همراه با یک سرلشکر باید این مسئولیت را انجام دهند. در ازای این خدمت، از محل اوقاف، به هریک از سپاهیان سالی دو هزار من غله داده میشد و به سرلشکر این سپاه، سالی پنج هزار غله. در اقدامی دیگر مجموع سهام روستای راور را وقف کاروانسرای کهناب و افرادی که به آن رسیدگی میکردند، نمود.این موارد تنها بخش کوچکی از موقوفات وی به کاروانسراها و راهداران است. مجموع این اقدامات باعث امنیت راهها و گسترش فعالیتهای تجاری در این مسیر شد. در اقدامی مشابه، حکام مناطق همسایه نیز سعی میکردند با ایجاد کاروانسراها به رقابت با کرمان که در این زمان قطب تجاری ایران شده بود و از دریچه معاملات تجاری به رفاه و آبادانی رسیده بود، بپردازند. اما تدابیر خاتون تنها منحصر به ایجاد امنیت راهها یا کاروانسراها نبود بلکه این تنها بخشی از بدنه نظام سیاسی - اقتصادی بود که او ایجاد کرده بود؛ بدنهای که ثبات و رضایت سیاسی - اجتماعی را ایجاد کرده بود. موقوفات شهری بخش زیادی از موقوفات ترکان خاتون به رفاه و سلامت شهری معطوف میشد. ایجاد دارالشفا، حمام، مدرسه و مسجد و تخصیص منابع اوقاف به گروههای آسیبپذیر شهری، تامین امنیت و رضایت ساکنان کرمان و مناطق اطراف را به همراه داشت. خاتون برای تامین مخارج یک دارالشفا، روستای ورک از جمله روستاهای کهنیسان، شورآباد در زرند، بخشی از نخلستان در عبدلآباد خبیص را وقف کرد. در شرایط این وقف گفته شده است که برای طبیب حاذقی که دائما به معالجت امراض در دارالشفا بپردازد، پنج هزار من گندم و صد دینار در سال، در نظر بگیرند. برای مسئول مالی که بر دخل و خرج نظارت کند دو هزار من گندم و بیست دینار زر، برای یک استاد عطار داروشناس که داروها را تهیه کند و به دارالشفا برساند، یک هزار من گندم و ده دینار و برای سه نفر خادم که در دارالشفا مقیم باشند و به تفقد و تعاهد بیماران و کوفتن و بیختن ادویه و داروها بپردازند، هر کدام هفتصد من گندم و شش دینار زر (تاریخ شاهی، 1353: 179). به غیر از مدرسه عصمتیه که یکی از مهمترین دستاوردهای فرهنگی خاتون با استفاده از موقوفات است، بخش دیگری از موقوفات خاتون معطوف به تامین مالی عالمان است. مواردی در تاریخ شاهی قید میشود که کل یک روستا وقف زندگی یک عالم شده و در عین حال قید شده که این شامل فرزندان آن عالم هم پس از مرگ وی میشود.
به این وسیله اسباب تامین اقتصادی آن عالم را فراهم میکند. فقرای شهری نیز مشمول موقوفات او میشوند. توجه به کاهش آسیبهای اجتماعی و مدیریت این آسیبها نتیجه درک اجتماعی عمیق اوست. وقف روستاهای آمش، بهرسلیمانی و صغبوجه از روستاهای بزرگ رودبار و جیرفت شامل شروطی است که در زمینه مدیریت شهری، بسیار پیشرفته محسوب میشوند. در بخشی از وقفنامه خاتون شرط میکند که هر روز، صد من نان به صد زن بیوه که ایشان را متعهد و قیمی (سرپرست) نباشد، بدهند. در مورد ایتام نیز در شرایط وقفنامه مدرسه عصمتیه، قید میکند که تعدادی از ایتام تحت حمایت اوقاف این مدرسه تحت آموزش مجانی قرار بگیرند.این شروط حکایت از نگاه عمیق او نسبت به طبقات محروم و در نظر گرفتن زنان و کودکان به عنوان دو گروه آسیبپذیر اجتماعی در اجتماع آن زمان دارد. در دورانی که مردان بدون نیروی نظامی و ثروت قادر به اداره زندگی و حفظ جان خود نیستند، زنان بیوه و کودکان یتیم وضعیتی بسیار سخت و پر آسیب دارند. در جایی که زنان، همچون خود ترکان خاتون، در جنگها به اسارت و کنیزی گرفتار میشوند، کودکان بابت مالیات به مغولان فروخته میشوند و سرانجام افراد در همه طبقات مبهم و ناپایدار است، زنان بیوه و کودکان یتیم از حمایت مالی حکومت خاتون بهرهمند میشوند. گروه دیگری از افراد که در بسیاری از وقفهای خاتون مورد توجه قرار میگیرند، مسافرانند (ابنالسبیل). این گروه بخش مهمی از فقرا را تشکیل میدهند. افرادی که از بستر حمایت خانواده و قبایل خود جدا میافتند و به دلیل از دست دادن مال و هجوم راهزنان قادر به ادامه سفر و بازگشت به موطن خود نیستند، با حمایتهای جزیی میتوانند موقعیت خود را تغییر دهند. در حومه گواشیر و بلوکات، روستاهای متعددی احداث کرد. روستای سرآسیاب و پترود که در شش فرسنگی در شمال گواشیر است از جمله آبادیهای احداث شده توسط این بانو است. رباط کنار خندق خبیص (شهداد کنونی) را وقف در راهماندگان و ابنالسبیل کرد. در کنار همه موارد مذکور فوق و موارد بسیار زیادی که بدون شک ثبت نشده و در نتیجه از یادها رفته، برخی منابع نشان میدهد گستره دید مدیریت اقتصادی وی بسیار عمیقتر از موارد به جا مانده از تاریخ است. در این میان، به موردی با عنوان «آش بارگاه خاتون» اشاره شده که از محل مالیاتها به دست میآمده و اینکه سالی صد هزار دینار از این محل به اهالی تحت قلمرو حاکمیت وی پرداخت میشد. در حوزه مدیریت آب نیز اقدامات خاتون بسیار چشمگیر و نشاندهنده تلاش وی در ایجاد سیستم کشاورزی بهینه است. در بسیاری از مناطق، مبالغ بسیاری به حفر قنوات و کاریز اختصاص مییافت. پاریزی به سازههای محکمی درون قنات مناطقی از کرمان، مثل خاتونآباد اشاره میکند که به منظور حفظ دیواره قنات از فرو ریختن و تخریب به کار رفته و نام نای خاتونی بر روی آنها حک شده است.
همچنین در چهار فرسنگی کرمان، بندی به نام بند هلاکو که به صورت سدی کوتاه با یازده متر ارتفاع و شش یا هفت متر قطر بین دو کوه و درهای به عرض حدود پنجاه متر را میپوشاند بر روی آبی معروف به سیدی بنا شده که برای جلوگیری از سیلاب و ذخیره آب به کار می رفته است. اوضاع اقتصادی و عمرانی نشان از دولت رفاهی دارد که در آن حتی برای آسایش و فراغت عمومی نیز اقداماتی صورت میگرفته است. به عنوان نمونه در منطقه خبیص، به حوض آب گرم خاتونی اشاره میشود که مردم برای التیام و درمان بیماریهای پوستی و استخوانی به آن مراجعه میکردند. گفته شده که چند سال پس از مرگش مقدار زیادی جامه برای فصول مختلف از خانهاش یافت شد و به بهای سنگینی فروخته شد. او این جامهها را به فقرا و افراد نیازمند میبخشید. بیشک توصیف سراسر ستایشگرانهای که نویسنده کتاب تاریخ شاهی و منشی کرمانی در مورد ترکان خاتون میکنند، برآمده از اراده وی در تدبیر امور اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به طور همزمان دارد. منشی کرمانی او را اینگونه توصیف میکند: «ملکهای بود مبارک سایه، بلندپایه، عصمت شعار، عفت دثار، عادل سیرت، ستوده خصال، عالی همت، والا نعمت. دولت او دولتی بود قویم و روزگارش روزگاری بود مستقیم، در ایوان سلطنت و مملکت بلقیس زمان گشت و در خدر عصمت و طهارت رابعه کردار و زبیدهوار آمد.» (منشی کرمانی، 1328: 40). نویسنده حبیبالسیر نیز در مورد او میگوید: آنچه را او در کرمان انجام داده است و خیرات و برکاتی که برجای گذاشت یکدهم آن از عهده هیچ پادشاهی برنمیآید (خواندمیر، 1380). مرگ او در سال 681ه.ق در تبریز اتفاق افتاد. توجه او در رسیدگی به وضع علم و فرهنگ تا حدی بود که با مرگش «فضلا و علما را عمامه تربیت از سر بیفتاد.» (منشی کرمان،1328: 52). منابع تفصیلی در دفتر ماهنامه قلمرو رفاه موجود است.
منبع: ماهنامه قلمرورفاه/ مریم رضایی
اختتامیه نمایشگاه صندوق های بازنشستگی باحضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی عصر دیروز ۲۶ بهمن ماه در مصلی تهران برگزار شد.
در هفته ملی جمعیت، زایشگاه بیمارستان تامین اجتماعی شهید دکتر بهشتی به عنوان برترین زایشگاه سطح استان فارس شناخته شد.