
هنوز امیدوارم، برادرم زنده است
گریه امانش نمی دهد و با ناله ای جگر سوز می گوید: شش روز است که بچه برادرم به ویرانی و شعله وری پلاسکو خیره مانده است که شاید پدرش را از زیر آوار زنده بیرون آورند.
گریه امانش نمی دهد و با ناله ای جگر سوز می گوید: شش روز است که بچه برادرم به ویرانی و شعله وری پلاسکو خیره مانده است که شاید پدرش را از زیر آوار زنده بیرون آورند.
گفت و گو از مهین داوری
تامین ۲۴/زیور شجاعی خواهر کارگر 35 ساله پلاسکو که هنوز سرنوشتش نامعلوم است،پر غصه و اشک بار ناله می کند، قسم می خورد و می گوید: برادرم ساعت 12 روز آتش سوزی زنگ زد و گفت، پنج نفر در موتور خانه هستیم و زنده ایم .
وی حسرت بار و شاکی به تامین 24 می گوید: من و دیگر نزدیکانم که کارگر پلاسکو هستند اصرار کردیم که خودمان موتورخانه را نشان دهیم و حتی به آن ها در امدادرسانی کمک می کنیم که نجات شان دهیم، اما نه تنها دیر وارد عملیات شدند و حفر تونل و آوار برداری شروع شد، بلکه ما را از محل دور کردند.
شجاعی پس از لحظه ای سکوت صدایش را صاف می کند و با لهجه آذری ادامه می دهد: چیزی برای از دست دادن ندارم، همسرم که از شهدای جنگ تحمیلی است و دو دخترم را به تنهایی بزرگ کردم و به خانه بخت فرستادم و باکم نیست که بگویم همه دارند دروغ می گویند که کارگری در این حادثه جانش را از دست نداده است یا جان باختگان این حادثه فقط آتش نشانان بوده اند، حداقل قریب 60 نفر در این حادثه زیر آوار رفتند.
او می افزاید: می توانستند زودتر برای نجات آنها وارد موتور خانه شوند اما کوتاهی و تعلل کردند.
وی بغضش می شکند و دوباره گریان ادامه می دهد: داداشم ؛ قاسم شجاعی تمام امیدم بود و حیرانی و سرگردانی و چشم انتظاری همسر و دو فرزندش شش روز است که جگرم را کباب کرده است .
این خواهر چشم انتظار برادر زیرآوار مانده پلاسکو دعا می کند که برادرش زنده باشد و می گوید: هنوز امید دارم که برگردد و گرم در آغوشش بگیرم،اما اگر نیاید جای دفن مهم نیست در محضر الهی شهید به حساب می آید ، اما به خدا سوگند هرگز مقصران این حادثه را نمی بخشم و به خدا واگذارشان می کنم.