
نشست «تأملی دوباره بر قانون ساختار جامع نظام رفاه و تأمین اجتماعی»، از سوی مؤسسۀ عالی پژوهش تأمین اجتماعی، چهارشنبه، ٢۶ آذر در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش تامین 24، در نشست نخست، «محمد ستاریفر»، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در دولت هفتم دربارۀ چرایی و چگونگی تدوین این قانون سخن گفت و اظهار کرد: از سال ١٣۶۴ که قائممقام سازمان برنامه و بودجه شدم، بهدنبال این قانون بودم اما اکنون فکر میکنم کاش این قانون شکل نمیگرفت. زیرا قرار بود این قانون دستاوردهایی داشته باشد. تمام کشورهای توسعهیافته دستاوردهای مشخصی در نظام رفاه خود داشتهاند اما در ایران هزینههای بیش از حد متعارف در نظام رفاه باعث شده حالا گسست خانواده و سست شدن کرامت انسانی و افزایش لجامگسیختۀ فقر، محصول عدم کارایی و اثربخشی این نظام باشد.
او افزود: کاش این نظام ٢١ ساله را نداشتیم و بهجای محصول امیدبخش، علف هرز کاشته نمیشد. در طراحی یک نظام، خرد و عکسبرداری از واقعیات کشور لحاظ میشود و همۀ اینها در زمان خودش بهخوبی انجام شد و تنها قانونی است که ١٧ بار دربارهاش بحث شد اما وقتی نگرش سیاسی و غیرکارشناسی حاکم شد، خوب را بد میکند و بهترین قانون هم نوشته شود، اگر بد اجرا شود عواقب جبرانناپذیر در پی خواهد داشت.
رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت هشتم ادامه داد: نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در جایی کاشته میشود و محصول میدهد که تولید ثروت باشد. این نظام در این شرایط چهار محصول میدهد؛ رشد، توسعۀ اقتصادی، عدالت و آزادی می دهد. این نظام بنمایۀ تولید ثروت است اما متأسفانه در ایران، این نظام مسلخ ثروت شد. چنانکه وقتی طراحی شد تولید ناخالص داخلی (جیدیپی) ایران ۵٣٠ میلیارد دلار بود و در خاورمیانه سومین کشور بودیم (در آن زمان، این شاخص در ترکیه ۵٩٠ میلیارد دلار و ترکیه عربستان ۵۶٠ میلیارد دلار بود) و امسال یعنی در پایان چشمانداز بیستساله، تولیدناخالص داخلی ترکیه ١٧٠٠، عربستان ١٣٠٠ و تولید ناخالص داخلی ما ٣۶٠ میلیارد دلار است. درحالیکه بنا بود از نظر رشد اقتصادی، اول منطقه باشیم.
ستاریفر در ادامه دربارۀ جایگاه و رابطۀ دوسویۀ رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی و دربارۀ چگونگی رشد اقتصادی، توزیع، بازتوزیع و بازتوزیع مجدد صحبت کرد و افزود: بیمههای اجتماعی را بیسمارک راه انداخت و بعد چرچیل گفت کارگران مهماند و روزولت گفت کارگران سرمایهاند نه ابزار. باید بدانیم حاکمیت حق ندارد مالیات بگیرد و وقتی میگیرد یعنی قراردادی بین ملتِ صاحبحق و کارگزارِ حاکم بر آنهاست و بودجۀ ما براساس مالیات است و نتیجۀ آن دولت رانتی و بودجۀ نفتی شده است.
او بیان کرد: چرا برنامۀ پنجم پیش از انقلاب به انحراف رفت، چون نفت ٢۴ میلیارد دلار درآمد آورد و بیمحابا خرج کردند و هرقدر گفتند شورش میشود توجه نکردند و چنین شد. پس از انقلاب هم متکی به نفت ماندیم درنتیجۀ هیچیک از دولتهای پس از انقلاب کارنامۀ خوبی ندارند.
استاد اقتصاد دانشگاه علامۀ طباطبایی اظهار کرد: در این نظام بهدنبال انسان عزتمند و کرامتدار و بزرگترین پیشران رشد و توسعه بودیم و نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در سه شاخۀ امور امدادی، بیمهای و حمایتی تنظیم شد اما در جنگ دوازدهروزه فهمیدیم بهویژه در امور امدادی چقدر ضعیف هستیم.
ستاریفر اضافه کرد: از نظر مفهوم، سیاسیون بیمۀ اجتماعی را نفهمیدند و دائم سفارشهای ساختاری و بیمهای میدهند. صندوق تأمین اجتماعی دولتی نیست و حق نداریم تعرض کنیم و چون تعریف را نمیدانیم همه را به آن سوق میدهند. تأمین اجتماعی مفهومی مهم و پیششرط، ابزار کلیدی و هدفی اساسی برای تحقق برنامۀ توسعه است اما در این ٢١ سال به آن، چنین نگاه نکردهایم.
این اقتصاددان ابراز کرد: نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی تکلیفی است که دولت باید انجام دهد و حقی است همگانی که ٢٩ دستگاه در زیرمجموعه خود داشت و اصول آن، کفایت و جامعیت و فراگیری است که با رعایت آن میتوان گفت به عدالت رسیدهایم اما متأسفانه اکنون دخل و خرجمان نمیخواند. نظامی با ۵.۴ میلیون بازنشسته که پیر است و شاغلْ کم دارد و تا ٢-٣ سال آینده کل بودجۀ عمومی را میگیرد و باید به همۀ بازنشستگان حقوق دهد.
مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در دولت نخست اصلاحات با ذکر ضرورت و الزام نگرشی سیستمی در تعاملات و ارتباطات قلمروهای نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی ادامه داد: دو بال رفاه اجتماعی و رشد اقتصادی در این نظام باید همدیگر را کمک کنند.
او افزود: اکنون امور بیمهای و حمایتی و امدادی اختلاط یافته است، درحالیکه این سه نظام نمیتوانند با یکدیگر از لحاظ ساختار و منابع و مصارف ادغام شوند. ولی نباید فراموش کنیم که آنقدر حریم تأمین اجتماعی حقالناس است که اگر کسی به خدا معتقد باشد، باید به تأمین اجتماعی معتقد باشد. اکنون کار را به جایی رساندهاند که قانون بیمههای اجتماعی دیگر معتبر نیست و مراکز درمانی قبولش ندارند چون از آن مراقبت نکردیم جامعیت بیمهها را به هم زدیم و آن را به ذلت کشاندیم.
ستاریفر در پایان گفت: قبلاً ٢٩ صندوق بازنشستگی بود و هرکس برای خود کار میکرد و قرار بود این نظام، انتظامبخشی داشته باشد و اثربخش و کارآمد شود اما کارکرد به ضعف کشیده شد و از وقتی وزارت رفاه تشکیل شد، شستا جزو تیول وزیر شد و متأسفانه با آنکه هشدار دادیم اما در دولت احمدینژاد وزارتخانههای کار و امور اجتماعی، رفاه و تأمین اجتماعی، تعاون را ادغام کردند و پس از تغییر مادۀ ١٧، حتی وزیر چنان در شستا دخالت میکند که فساد نهادمند شده است. باید به خودمان برگردیم، زیرا درد در خودمان است. همین نظام رفاه و تأمین اجتماعی ضمانت اجرایی ندارد چنانکه بعد از این قانون وضعیت بدتر شده است چون نظامی داریم که حکمرانی قانون ندارد چون نظارتی در میان نیست.