
صنعت گردشگری سلامت امروز یکی از پرشتابترین حوزههای اقتصاد جهانی است؛ صنعتی که توانسته بسیاری از کشورها را از وابستگی به نفت و منابع سنتی جدا کرده و به سمت درآمدهای پایدار مبتنی بر خدمات تخصصی، اعتمادسازی بینالمللی و جذب سرمایه انسانی سوق دهد.
در این میان، ایران با پیشینهای دیرینه در علم پزشکی، زیرساختهای درمانی توانمند و نیروی انسانی متخصص، ظرفیت کمنظیری برای تبدیل شدن به یکی از قطبهای گردشگری درمانی منطقه دارد. اما با وجود این مزیتها، سهم واقعی کشور از این بازار بزرگ ناچیز است؛ زیرا زنجیره تصمیمسازی و اجرا در حوزه گردشگری سلامت هنوز یکپارچه و ساختارمند نشده و سیاستهای پراکنده میان نهادهای مختلف نتوانستهاند این فرصت اقتصادی را به نتیجهای ملموس تبدیل کنند.
چالشهای موجود در هماهنگی بین وزارتخانهها، نبود برنامه بازاریابی ملی، ضعف در معرفی خدمات درمانی ایران به مخاطبان خارجی و عدم انسجام میان بخش دولتی و خصوصی، از جمله مسائلی هستند که طی سالهای گذشته رشد این بخش را کند کردهاند. در حالیکه کشورهایی نظیر ترکیه، هند و مالزی توانستهاند با ایجاد ساختار متمرکز و بازاریابی بینالمللی، گردشگری پزشکی خود را به جایگاه قابلتوجهی برسانند، ایران همچنان در مرحله آزمون و خطا باقی مانده است.
این شرایط موجب شد تا وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی با تشکیل شورای راهبردی گردشگری سلامت، در پی طراحی مدلی جامع برای ساماندهی ارتباط میان دستگاههای مسئول، تقویت همکاریهای فرابخشی و ایجاد برند ملی گردشگری سلامت ایران برآید.
بر اساس این رویکرد راهبردی، قرار است تمامی مراحل جذب گردشگر درمانی مبدأ تا مقصد در قالب سیاستی هماهنگ میان وزارت میراث فرهنگی، وزارت بهداشت، وزارت امور خارجه و اتاقهای بازرگانی تنظیم شود تا ایران بتواند با بهرهگیری از اعتماد جهانی به دانش پزشکی خود، جایگاهی باثبات در نقشه گردشگری سلامت خاورمیانه کسب کند.
در صورت اجرا و شکلگیری «نظام جامع هدایت گردشگران سلامت» این مهم میتواند سرآغاز تحولی ملی در معرفی ایران بهعنوان مقصد مطمئن درمان و زیبایی در منطقه باشد.
با توجه به اهمیت شکلگیری نگاه راهبردی و هماهنگ میان نهادهای دولتی، بخش خصوصی و اتاقهای بازرگانی، فقدان نظام جامع تصمیمگیری و معرفی از مبدا تا مقصد، مانع اصلی توسعه پایدار گردشگری سلامت در ایران است.
ایران با دارا بودن جایگاه برجسته در پزشکی منطقه و برخورداری از زیرساختهای درمانی مدرن، همواره از ظرفیت بیبدیلی برای جذب گردشگران سلامت بهویژه از کشورهای همسایه برخوردار بوده است. با این حال، نبود برنامهریزی کلان، ضعف در بازاریابی بینالمللی و موازیکاری میان دستگاههای اجرایی باعث شده این صنعت نوپا هنوز نتواند سهم واقعی خود را از بازار پررونق جهانی گردشگری سلامت به دست آورد.
صنعت گردشگری سلامت یکی از حوزههای مزیتدار برای ایران است، اما تا زمانی که سیاستگذاریها در قالب یک نظام ملی واحد شکل نگیرد، امکان رشد واقعی وجود ندارد. ما با انبوه تصمیمات جزیرهای مواجه هستیم؛ هر سازمان، وزارتخانه و حتی بخش خصوصی، برنامهای مستقل اجرا میکند بدون اینکه حلقههای این زنجیره به هم وصل شوند.
در شورای راهبردی گردشگری سلامت تلاش کردهایم تا ساختاری طراحی شود که تعامل میان وزارت میراث فرهنگی، وزارت بهداشت، وزارت امور خارجه و اتاقهای بازرگانی بر اساس مسئولیت مشخص و تقسیم کار منظم شکل گیرد. بدون این همافزایی، معرفی حرفهای ایران در بازار جهانی ممکن نخواهد بود.
با توجه به رویکرد کشورهای موفق مانند ترکیه و هند، این کشورها از مبدا تا مقصد، برنامه تبلیغاتی، شبکه هماهنگی جذب بیمار، خدمات لجستیک و تسهیل مالی را بهصورت یکپارچه طراحی کردهاند. آنها نه فقط کیفیت خدمات، بلکه نحوه معرفی و ارتباط با بازار جهانی را به استاندارد بینالمللی رساندهاند. تفاوت ما با آنان، در نبود ساختار هماهنگ و حمایت هدفمند است.
اما یکی از چالشهای اصلی را ضعف در زیرساختهای ارتباط بینالمللی میدانم. ما هنوز نتوانستهایم سامانهای جامع برای معرفی خدمات پزشکی و زیبایی ایران به زبانهای مختلف و در قالب سکوی رسمی کشور ایجاد کنیم. وقتی بیمار خارجی یا شرکت بیمه به دنبال اطلاعات رسمی باشد، به منبع معتبر دسترسی ندارد، همین خلأ موجب میشود مسیرهای غیررسمی و واسطهها میداندار شوند.
بخش خصوصی ایران ظرفیت بالایی دارد، اما به دلیل نبود انگیزه حمایتی و عدم تضمین سودآوری، سرمایهگذاریهای بزرگ در این زمینه انجام نمیشود. دولت باید تضمین کند که نهتنها موانع را برطرف میکند، بلکه مشوقهای واقعی برای سرمایهگذار خارجی و داخلی در گردشگری سلامت در نظر میگیرد.
در این شرایط لزوم تدوین «برند ملی گردشگری سلامت ایران» ضرورت دارد، زیرا برند ملی باید از سوی وزارت میراثفرهنگی و با همکاری وزارت بهداشت ایجاد شود؛ برندی که بتواند کیفیت درمان، امنیت سفر، و جذابیت فرهنگی ایران را به صورت یک بسته واحد به جهان عرضه کند. این برند در سطح جهانی باید بیانگر اعتماد، تخصص و مهماننوازی ایرانی باشد.
بیش از نیمی از بیماران خارجی ایران از عراق هستند، اما ارتباط ما با این بازار هدف ضعیف است. لازم است دفاتر نمایندگی گردشگری سلامت ایران در این کشورها فعال شود تا از طریق معرفی سازمان یافته، اعتمادسازی و ارائه بستههای خدماتی، جریان ورود بیماران به ایران دوباره احیا شود.
اگر این ساختار مستقر شود، گردشگری سلامت ایران نهفقط به رشد اقتصادی، بلکه به اعتبار فرهنگی و بینالمللی کشور نیز کمک شایانی خواهد کرد.







