به گزارش تامین 24، افراد نابینا بهسختی میتوانند صدای مطالبهگرشان را به گوش مسئولان برسانند و گاهی نیز مسئولان درک کافی از عمق و ضرورت نیازهای آموزشی آنها ندارند. این عوامل، همراه با تمرکز بر دغدغههای فوریتر و پرجمعیتتر، محدودیتهای بودجهای و کمبود نظارت تخصصی، موجب میشوند نیاز به کتاب گویای درسی گاه تلقیای حاشیهای و غیرضروری پیدا کند.
فاطمه جوادیان، فارغالتحصیل نابینا در رشتههای علوم ارتباطات و روانشناسی، با انتقاد از وضعیت نامناسب تولید کتابهای گویا برای دانشجویان نابینا، هشدار داد: ضعف استانداردها در خوانش این آثار، باعث دلسردی و افت تحصیلی دانشجویان میشود.
جوادیان در گفتوگو با تامین 24 با اشاره به روشهای فعلی تولید کتابهای گویا (اعم از استخدام گویندگان، استفاده از نیروی افتخاری یا همکاری خود دانشجویان) تأکید کرد: متأسفانه بسیاری از کتابها و جزوات دانشگاهی با کیفیت بسیار پایین خوانده میشوند. مشکلاتی مانند خواندن با عجله، تلفظ نادرست کلمات، یا لحن نامفهوم، کار را برای دانشجوی نابینا سخت میکند. اینگونه خوانشها آنچنان غیرحرفهای است که فرد ترجیح میدهد کتاب را کنار بگذارد.
وی با بیان تأثیرات منفی این مسأله افزود: نتیجه این بیکیفیتی، وابستگی دانشجو به روشهای جایگزین طاقتفرساست. ضبط صدای کلاس درس که همیشه ممکن نیست، اتکا به همکلاسیها برای خواندن مطالب ممکن است با صدای نامفهوم یا کند انجام شود. بسیاری از دانشجویان به دلیل عدم درک مطالب هنگام خوانش توسط دیگران، یا عدم تمایل همکلاسیها به این کار، عملاً از دسترسی عادلانه به منابع آموزشی محروم میمانند.
جوادیان با انتقاد از عملکرد نهادهای رسمی مسئول گفت: نهاد اصلی متولی، یعنی آموزش و پرورش (در بخش پیشدانشگاهی) و سایر نهادها، در این مسیر زیاد جدی و پر کار عمل نمیکنند، در بخش خصوصی مرکز رودکی و یکی دو مرکز محدود در این زمینه فعالیت دارند. بنابراین بار اصلی تولید کتابهای گویای استاندارد بر دوش خود افراد جامعه نابینایان و داوطلبان افتاده است. آنها تلاش میکنند با آموزش گویندگان داوطلب و رعایت استانداردهای قابل قبول، کتابها را با کیفیت مناسب ضبط کنند.
این دانشآموخته نابینای دانشگاه علامه طباطبایی، معضل کتابهای صوتی بیکیفیت را آسیبزاتر از نبود کتابهای صوتی توصیف کرد و در بیان نمونهای عینی گفت: مشکل اینجاست که گاهی یک کتاب ۴۰۰ صفحهای بدون کیفیت کافی خوانده می شود. سپس نهادی که قصد ضبط حرفهای آن را دارد، با این استدلال که «این کتاب قبلاً ضبط شده»، از کار خودداری میکند. نتیجه چه میشود؟ هم آن نسخه بیکیفیت قابل استفاده نیست، هم کتابهای اولویتدار دیگر ضبط نمیشوند. این روند به جامعه نابینایان «خسارت دو جانبه» وارد میکند.
جوادیان در بخشی از این گفتوگو، خاطرهای از دوران تحصیل خود روایت کرد که اهمیت حمایت مسئولانه از نابینایان را آشکار می کند: «سال ۱۳۸۲، شب قبل از یک امتحان مهم، قرار بود دوستی کتابی را برایم ضبط کند. با وجود تعطیلی خیابانها بهدلیل نماز جمعه، برای دریافت نوار به محل قرار رفتم، اما او نیامد. بعداً فهمیدم اصلاً کتاب را نخوانده بود! در آن زمان تلفن همراه هم نبود که خبر دهم. تنها یک دوست دیگر، تمام شب را در خوابگاه بیدار ماند و کتاب را برایم خواند تا فردا بتوانم امتحان دهم. این اتفاق نشان میدهد یک اقدام غیرمسئولانه چطور میتواند زندگی یک فرد نابینا را مختل کند.»
تأکید بر کیفیت بهجای کمیت
وی با قدردانی از نهادهای خیریه فعال در این حوزه، خواستار توجه جدیتر به معیارهای کیفی شد: «کتاب ضبطشده نباید صرفاً برای رفع تکلیف باشد. اگر کیفیت پایین باشد، نهتنها نیاز ما را برطرف نمیکند، بلکه فرصت تولید آثار ضروری دیگر را نیز از بین میبرد. اولویت باید تلفیق «نیازسنجی» و «کیفیخوانی» باشد.»
جوادیان با مقایسه تجربه تحصیلی خود در دو مقطع مختلف، تحولات را اینگونه توصیف کرد: در دانشگاه رشت، با نرمافزارهای موبایل، PDF ها را مستقل میخواندم. بسیاری منابع روانشناسی ضبط شده بودند یا همکلاسیها کلاسها را ضبط میکردند. اینجا بود که اعتمادبهنفسم اوج گرفت؛ چون میدانستم چرا درس میخوانم و چگونه از ابزارها استفاده کنم. حتی در کلاس روشتحقیق -با وجود آموزش استاد بر روی پروژکتور- سؤال میپرسیدم. در مجموع تکنولوژی سطح مرا به همکلاسیها نزدیک کرد.
تناقض در اجرای عدالت آموزشی
وی با اشاره به تناقض سیستم آموزشی در برخورد با دانشجویان نابینا افزود: در میانترم، با تماس مستقیم با استاد، توافق کردم پاسخها را با لپتاپ بنویسم و ایمیل کنم. اما در پایانترم با اصرار بر امتحان کاغذی مواجه شدم! عدالت آموزشی یعنی دانشگاهها فایلهای امتحانی را در قالبهای متنوع (دیجیتال، صوتی) ارائه دهند تا هرکس متناسب با تواناییاش پاسخ دهد؛ نه اجبار به استفاده از منشی!
جوادیان خطاب به جامعه آموزشی تأکید کرد: باید با پرهیز از اشارههای فیزیکی: «بهجای گفتن «این گزینه» یا اشاره به تخته، از واژگان توصیفی مثل «گزینه دو در سوال پنج» استفاده کنند، همچنین بهرهگیری از فناوری اسکن و تبدیل منابع به PDF قابل خوانش با نرمافزارها، حداقلترین انتظار است. وی گفت که حضور دانشجوی نابینا در کلاس را نه به عنوان مشکل، بلکه فرصتی برای ارتقای روشهای آموزشی ببینند و این موضوع خود یک رویکرد در راستای شناسایی ظرفیتها محسوب میشود.
جمله پایانی: عدالت ناتمام
وی در پایان با تأمل گفت: اگرچه فناوری گامهای بلندی برداشته، اما عدالت آموزشی هنوز مسیری ناتمام است. وقتی استادی سؤالات را فقط روی کاغذ چاپ میکند، یا با اشارههای غیرکلامی تدریس میکند، عملاً بخشی از دانشجویان را حذف کرده است. تحقق برابری نیازمند تغییر نگرش از سوی سیستمهای آموزشی است، نه فقط تکیه بر تلاشهای فردی دانشجویان نابینا.
گفتوگو: مهین داوری