
زنان امیدوار
افزایش نرخ امید به زندگی در زنان، پدیده تجرد زیستی زنان سالمند را افزایش داده است.
افزایش نرخ امید به زندگی در زنان، پدیده تجرد زیستی زنان سالمند را افزایش داده است.
زن بودن؛ عاملی موثر برای افزایش امید به زندگی
با آنکه الگوی سنی مرگ، نشانه تاثیر زیستی در زندگی است، اما احتمال مرگ زنان و مردان با هم متفاوت است. بعضی از این تفاوتها مربوط به جنس و باقی مربوط به جامعه است. تفاوت گذاشتن بین علل زیستی و اجتماعی که منجر به تفاوت در اختلاف امید به زندگی و طول عمر زنان و مردان میشود، کار آسانی نیست، اما آنچه مشخص است طول عمر بیشتر زنان نسبتبه مردان است، این اختلاف در زمان گذشته به نفع مردان بوده، در گذشته به دلیل زایمانهای پیاپی و سطح پایین بهداشت باروری، مرگومیر زنان بیشتر از مردان بود، اما با گذشت زمان و پیشرفت جوامع این اختلاف به نفع زنان تغییر کرد و این روزها زنان طول عمر بیشتری نسبت به مردان دارند. با قطعیت میتوان گفت تفاوت مرگومیر زنان و مردان از همان دوره جنینی شکل میگیرد و در بارداریها بهازای هر ١١٥جنین مذکر، صدجنین مونث در بارداریها به وجود میآید، اما تعداد بیشتری از جنینهای مذکر قبل از تولد میمیرند، درنهایت بهازای هر صدنوزاد دختر به دنیا آمده، ١٠٥ پسر به دنیا میآید .فاصله امید به زندگی بین دو جنس در کل جهان در سال ۱۹۹۰ حدود ۴.۵سال بود که در سال ۲۰۱۵ تقریبا ثابت ماند و به ۴.۶ رسید. بالاتربودن امید به زندگی زنان نسبت به مردان به قدری مشخص و بدیهی است که جمعیتشناسانی همانند لوپز معتقدند: «اگر دختران و زنان جوان نسبت به مردان همسن خود دارای میزان مرگومیر بالاتری باشند، فقط و فقط نتیجه تبعیض و نابرابری اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی علیه زنان است.»
دیوید لوکاس و پاول میر از جمعیتشناسان و پژوهشگران حوزه سلامت معتقدند: «زنان از لحاظ زیستی بر مردان برتری بیولوژیکی دارند و فارغ از وضع اجتماعی و در شرایط ثابت برای هر دو جنس، زنان ٢,٥سال بیشتر از مردان عمر میکنند که این امر به هورمون استروژن و دستگاه ایمنی بدن زنان برمیگردد. هورمونهایی که موجب میشوند زنان در مقابل بیماریهای قلبی ناشی از کمخونی محافظت شوند و نسبت به مردان روحیه تهاجمپذیری کمتری داشته باشند، چراکه روحیه تهاجمپذیری و خشونتطلبی در مردان، موجب افزایش میزان مرگومیر آنها در اثر جراحات، درگیریها و تصادفات در طی دوره کودکی و بلوغ میشود. همچنین زنان نسبت به مردان برونگراتر هستند و به سلامت خود بیشتر از مردان ارایه میدهند.»
زنان، سبک زندگی سالمتری نسبت به مردان دارند
تفاوت در امید به زندگی زنان علاوهبر دلایل زیستی به عوامل اجتماعی برمیگردد. یکی از این عوامل موقعیت اجتماعی زنان است. امیر ریاحی، جمعیتشناس در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «موقعیت اجتماعی زنان و میزان ارزشی که جامعه برای آنها قایل است، از عوامل اصلی بالابودن امید به زندگی آنهاست. در کشورهایی که مردان بر زنان تسلط بیشتری دارند، احتمال اینکه زنان عمر طولانیتری از مردان داشته باشند، بسیار پایین است. همچنین در برخی از جوامع بهخصوص جوامع توسعهنیافتهای همانند بنگلادش و هند، پسرخواهی پدران و مادران ممکن است سبب نادیده گرفتن بهداشت دختران نسبت به پسران شود. البته این تبعیضها در همه جوامع وجود ندارد. در مناطقی که برنج کشت میشود، یعنی همان مناطقی که کار زنان ارزش بیشتری دارد، امید به زندگی زنان بیشتر از مناطقی است که در آنها گندم کشت میشود، چراکه در مناطقی که گندم کشت میشود، مردان بیشتر از زنان کار میکنند، اما در مناطق برنجکاری، کار زنان بیشتر و باارزشتر است.»
ریاحی معتقد است: «اشتغال یکی دیگر از عوامل اجتماعی تفاوت امید به زندگی زنان و مردان است، مردان بیش از زنان تن به شغلهای پرخطر، استرسزا و کار در محیطهای آلوده میدهند که این شغلها موجب ناسالمشدن سبک زندگی آنها و پایینآمدن امید به زندگیشان میشود.»
ریاحی میگوید: «رژیم غذایی و سبک زندگی سالم در زنان بر افزایش امید به زندگی آنها بشدت تاثیر میگذارد. میزان خودکشی زنان کمتر از مردان و مراجعه آنها به پزشک به منظور بررسی وضع سلامتیشان بیشتر از مردان است، همچنین زنان کمتر از مردان از فستفودها، الکل و موادمخدر استفاده میکنند. مطالعات نشان میدهد از سده نوزدهم، مردها همواره بیشتر از زنان سیگار میکشیدند و این امر سبب افزایش خطر ابتلا به سرطان، بیماریهای ریوی و قلبی-عروقی در مردان میشود و این بیماریها احتمال مرگ را در بین مردان افزایش میدهد و حدود ۲۵درصد از تفاوت میرایی مربوط به جنسیت به سیگارکشیدن مربوط میشود.»
وی ادامه میدهد: «صرف بالا رفتن امید به زندگی برای داشتن یک جامعه سالم کافی نیست، بلکه دولتمردان و برنامهریزان باید سعی کنند سالهای در معرض بیماری را در بین افراد کاهش دهند، تصور کنید فردی تا ٨٠سالگی زنده بماند، اما ٣٠سال از عمرش را با بیماری دستوپنجه نرم کند، آیا میتواند از زندگی لذت ببرد، در نتیجه تمرکز جامعه باید روی بالابردن سالهای فارغ از بیماری برای اعضایش باشد و تمرکز صرف بر بالابردن امید به زندگی لازم است، اما کافی نیست.»
امید به زندگی زنان در ایران
امید به زندگی زنان در کشور ایران همانند سایر کشورهای درحالتوسعه از یک قرن پیش دستخوش تغییر بوده و در طی این سالها بیش از ٣٠سال افزایش یافته است. این نرخ در سال١٣٠٠ برای زنان ٤٠سال بود که نشان میدهد در سال ١٣٠٠ زنان بهطور متوسط تا ٤٠سالگی عمر میکردند و در این مدت کوتاه عمر، تعداد زایمان بالا سبب میشد از نظر بهداشتی در وضع مناسبی نباشند، با گذشت زمان به همراه ورود مدرنیزاسیون و انقلاب سفید تغییراتی در این نرخ حاصل شد و در سال ١٣٥٠ امید به زندگی زنان به ٦٠سال رسید. بعد از انقلاب نیز با بهبود توسعه و پیشرفتهشدن علم پزشکی و پایین آمدن میزان باروری بر این نرخ افزوده شد و در سال ١٣٩٠ به ٧٤سال رسید و پیشبینی میشود این نرخ در سالهای آینده روند صعودی خود را ادامه دهد.
تجردزیستی زنان سالمند معضلی برای آینده
در کمتر از یک قرن گذشته، امید به زندگی افراد به سختی به ٤٠سال میرسید. زنان در ١٥سالگی یا کمتر ازدواج میکردند و تا ٣٠سالگی چندین فرزند را با فاصله کم به دنیا میآوردند و اگر از زایمانهای پیاپی و شرایط بهداشتی نامناسب باروری جان سالم به در میبردند حداکثر تا ٤٠سالگی دوام میآوردند و درنهایت در این سن فوت میکردند. در قدیم، بهندرت پیش میآمد که زنان همه فرزندان خود را راهی خانه بخت کنند، شوهرشان فوت و به تنهایی زندگی کنند، چراکه اغلب، شوهران عمر بیشتری میکردند، اما این روزها با پیشرفت امکانات پزشکی، تغییر سبک زندگی و پایین آمدن تعداد دفعاتی که زن در طول دوره باروری خود باردار میشود، طول عمر زنان از مردان پیشی گرفته است و این روزها بشدت شاهد تجردزیستی زنان سالمند هستیم، پدیدهای که شاید در سالهای آینده و با افزایش جمعیت سالمند کشور به یک معضل و مشکل اساسی برای جامعه تبدیل شود، چراکه این افراد به مراقبت، بیمه، امکانات رفاهی و پزشکی مخصوص نیازمندند و از امروز باید به فکر برنامهریزی برای رفاه آنها باشیم.
چگونه امید به زندگی را افزایش دهیم؟
امید به زندگی به دلیل پیشرفت مراقبتهای بهداشتی مانند کشف و معرفی واکسنهای جدید، توسعه دارو برای درمان ایدز و یا تغییر رفتار در جهت مثبت مانند کاهش میزان سیگارکشیدن و یا کاهش مصرف نوشیدن مواد الکلی افزایش مییابد. در طول قرن بیستم، امید به زندگی در بسیاری از کشورها بیش از ٣٠سال افزایش یافته است. برای بهبود بیشتر این شاخص همه نهادها و سازمانهای اجتماعی باید جامعه را در پی دست یافتن به این هدف یاری کنند. افزایش سطح سلامت و رفاه عمومی به وسیله اصلاح نظام سلامت و بهبود خدمات بهداشتی درمانی، بالا بردن میزان شادی عمومی در جامعه، حفظ و پیشگیری از نابودی محیطزیست، حمایتهای دولتی از پایینآمدن قیمت غذاهای سالم، کاهشدادن استرسهای اقتصادی مردم از طریق ایجاد مشاغل مناسب، کاهش ترافیک و بهبود فضاهای شهری برای فراغت افراد ازجمله کارهایی است که برنامهریزان میتوانند در جهت افزایش امید به زندگی افراد جامعه انجام دهند.
منبع: روشنک مشتاق. روزنامه شهروند