تامین ۲۴/ فیلم «آپاندیس» اثری اجتماعی است که به یکی از مشکلات و دغدغههای قشر متوسط و پایین جامعه میپردازد. همه اتفاقات فیلم در بیمارستان رخ میدهد. چنین لوکیشنهای بستهای مانند بیمارستان فرصتی برای عرض اندام به کارگردان و فیلمبردار نمیدهد و ممکن است مخاطب در فضای بسته خسته شود، اما بر اساس تمهیداتی که کارگردان فیلم آپاندیس اندیشید، این اتفاق نیفتاد؛ زیرا مخاطب هر چند دقیقه یک بار با اتفاق و مسئله جدید مواجه میشود. فیلم روایتی ساده و صمیمی دارد که حتی در دل حواشی قصه نیز قصههایی نهفته است. با وجودیکه استفاده از بازیگران غیرمطرح در فیلم نوعی ریسک برای کارگردان محسوب میشود، در آپاندیس فقط از دو بازیگر مطرح استفاده شده و سایر بازیگران ناشناس هستند. حسین نمازی کارگردان این فیلم میگوید:« با علم به این موضوع این ریسک را پذیرفتم». موضوع فیلم برای همه ملموس بوده و ممکن است برای هر فرد یا اطرافیانش رخ داده باشد. در این فیلم موضوعی به تصویر کشیده شده است که هرچند ساده به نظر میرسند، اما میتواند منشأ مشکلات بزرگی باشد. اگرچه آپاندیس به جشنواره فیلم فجر راه نیافت، اما با ایجاد فضای سرگرمی برای مخاطب و ارتباط قوی با او و جذابیت فراوان قصه در عین سادگی آن، جای بسیار تحسین دارد. آپاندیس اولین ساخته بلند سینمایی حسین نمازی است. او متولد اسفند 1360 است و با فیلم آپاندیس اولین ساخت فیلم سینمایی بلند خود را تجربه کرده است. او به گفته خودش برای اولین بار در 13 سالگی فیلم ساخته که به خاطر آن تنبیه هم شده است! نمازی فارغالتحصیل سینما در مقطع کارشناسی و مدرس فیلمنامهنویسی و کارگردانی است که از جمله سوابق او میتوان به کارشناس ارشد تولید انجمن سینمای جوانان ایران در مقاطع مختلف، عضو شورای تولید چند مرکز سینمایی و عضو هیات انتخاب و داوری چندین جشنواره فیلم اشاره کرد. این کارگردان جوان سینمای ایران در 18 سالگی اولین فیلم بلند ویدئویی خود را برای تلویزیون ساخت. او همچنین نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی چندین فیلم داستانی و مستند را در کارنامه خود دارد و اکنون در حال ساخت یک فیلم سینمایی و یک سریال است. در ادامه گفتوگوی ما را با این هنرمند جوان سینمای کشور میخوانید.
قبل از شروع به ساخت این فیلم تا چه اندازه با مقوله تامیناجتماعی آشنایی داشتید؟
تا حدی با مقوله تامیناجتماعی آشنایی داشتم؛ زیرا چند سال بیمه شده تامیناجتماعی بودم و در این زمینه آگاهی کامل داشتم که وجود دفترچه درمانی بیمه تامیناجتماعی تا چه حد میتواند برای خانوادهها مهم باشد؛ حتی برای خانوادههایی که از وضعیت مالی خوبی نیز برخوردارند، بیمه تامیناجتماعی دغدغه محسوب میشود و بارها مشاهده کردهام افراد فاقد دفترچه درمانی که توان مالی کافی برای پرداخت هزینههای درمانی خود دارند، اصرار دارند برای پرداخت هزینه کمتر با دفترچه درمانی شخص دیگری به پزشک مراجعه کنند.
آیا بیمه شده تامیناجتماعی هستید؟
بله. در اکثر جاهایی که مشغول به کار بودم، تحت پوشش بیمه تامیناجتماعی قرار داشتم و حدود 12 سال سابقه بیمهپردازی دارم. اما متاسفانه در حال حاضر به دلیل پارهای از مشکلات دو سال است که هنوز نتوانستهام بیمه شوم.
کسی در اطرافیان شما بهویژه پدر، مادر و... بیمه شده و بازنشسته تامیناجتماعی است؟
از اطرافیانم افرادی هستند که تحت پوشش بیمه تامیناجتماعی هستند، اما همسرم و همچنین پدر و مادرم بیمه شده تامیناجتماعی نیستند. پدرم تحت پوشش بیمه شرکت محل اشتغال خود قرار دارد، اما همیشه میگوید بهترین بیمه که امنیت خاطر افراد را تامین میکند، بیمه تامیناجتماعی است.
اولین مفهوم یا کلمهای که بعد از شنیدن تامیناجتماعی به ذهنتان خطور میکند، چیست؟
وقتی کلمه تامیناجتماعی را میشنوم، ابتدا مقوله درمان و سپس بازنشستگی به ذهنم متبادر میشود. هفتهای نیست که حداقل دوبار یا بیشتر با مقوله تامیناجتماعی برخورد نداشته باشم. در قشری از جامعه ما بیمه یعنی فقط تامیناجتماعی، و سایر بیمهها زیاد برایشان جدی نیست که شاید این امر به دلیل قدمت تامیناجتماعی و اعتمادی است که مردم به آن دارند. تامیناجتماعی دغدغهای برای همه اقشار جامعه محسوب میشود؛ به طوریکه بسیاری از افرادی را مشاهده کردهام که هیچ چیزی به اندازه دفترچه درمانی تامیناجتماعی نتوانسته است آنها را خوشحال کند.
بعد از ساخت این فیلم یا در حین آن به دلیل سوژه (موضوع فیلمنامه) ارتباط بیشتری با سازمان تامیناجتماعی داشتید، واقعیت چقدر با ذهنیتهای قبلیتان فرق داشت؟
از آنجاییکه اطلاعاتی در زمینه مباحث تامیناجتماعی داشتم، ذهنیتهای قبلیم با واقعیت زیاد تفاوتی نداشت. یکی از اصلیترین اهداف من در فیلم، انعکاس این پیام به مخاطب بود که بسیاری از بحرانها در خانوادهها به دلیل صحبت نکردن اعضای خانواده و پنهانکاری در هنگام بروز مصایب و مشکلات ایجاد میشود. همچنین در میان اقشار آسیبپذیر جامعه بیمه تامیناجتماعی بسیار تاثیرگذار است و مبلغ ناچیز درمان میتواند باعث فروپاشی زندگی آنها شود. در این فیلم نیز حماقت و بلاهت افراد که گاهی به نادرست به زیرکی و زرنگی تعبیر میشود، به تصویر کشیده شده است؛ به طوریکه شخصیت مرد فیلم که از دفترچه درمانی فرد دیگری برای عمل جراحی همسرش استفاده میکند، در بسیاری از سکانسها با افتخار و جسارت از این اقدام خود یاد میکند. جنبه دیگری که در این فیلم در نظر گرفته شده ، بخش سرگرمی آن بوده است که بسیار مهم است. در حرفه کاری خود بسیار جاهطلب هستم و همیشه سعی میکنم بهترین فیلمنامه را تهیه کنم که تاثیر زیادی در مردم داشته باشد.
چگونه به ایده چنین داستانی رسیدید؟
بسیاری از افراد گمان میکنند فیلم آپاندیس را با پیشزمینه قبلی نوشتم، در حالیکه اصلاً اینطور نبوده است. قبل از تهیه فیلمنامه آپاندیس، پروانه ساخت فلیمنامهای به نام «حرفهای درگوشی» را دریافت کرده بودم، اما بعد از چند روز به دلایل نامعلومی اجازه ساخت این فیلم را به ما ندادند و از آنجاییکه تعلق خاطر بسیاری به این فیلمنامه داشتم، با شنیدن این خبر بسیار ناراحت و عصبانی شدم. با پیگیریهایی که به عمل آوردیم، قرار شد فیلمنامه دیگری را تهیه و ارائه کنیم. در آن موقع فیلمنامهای در دست نداشتم، تا اینکه بعد از گذشت چند روز از آن ماجرا، روزی برای عیادت یکی از بستگانم به بیمارستان رفته بودم و صحنهای را مشاهده کردم که آغازگر طرح ایده فیلم آپاندیس شد. جریان از این قرار بود که یکی از همکاران بیمارستان دفترچه درمانی بیمار ما را چک و بررسی کرد تا مطمئن شود دفترچه به او تعلق دارد که خوشبختانه مشکلی وجود نداشت. با دیدن این صحنه با خود فکر کردم اگر دفترچه بیمه به شخص دیگری تعلق میداشت، چه مشکلاتی را میتوانست ایجاد کند؟ این فکر جرقهای شد تا به سراغ این سوژه بروم و فیلمنامه آپاندیس را بنویسم.
چند روز قبل از آغاز فیلمبرداری هنوز فیلمنامه نداشتیم و فقط در حد طرح بود. برای نوشتن دیالوگها 8 ساعت صرف کردم و حتی فرصتی برای بازنویسی نداشتم؛ به گونهای فیلمنامه را نوشتم تاممیزی بخورد و اجازه ساخت پیدا نکند تا بتوانم فیلم قبلی را بسازم، اما در عین ناباوری بدون هیچ مشکلی و حتی اصلاحیهای پروانه ساخت آن را دریافت کردم. رغبت زیادی برای ساخت فیلم نداشتم؛ زیرا معتقدم فیلمنامه بهتر از این میتوانست نوشته شود.
برای نهایی کردن این ایده و تبدیل آن به یک فیلمنامه چه مراحلی طی شد؟
مراحل ساخت فیلم بسیار مشکل و فشرده بود؛ زیرا با اینکه عرف فیلمبرداری برای فیلم سینمایی حداقل 40 جلسه است، اما به دلیل نبود بودجه کافی و حمایت نشدن، فیلمبرداری فیلم را در 24 جلسه به اتمام رساندیم. با وجودیکه بعد از مدتها رایزنی با سازمان تامیناجتماعی قرار شد بیمارستان شهید دکترلبافینژاد را برای لوکیشن فیلم در اختیار ما قرار دهند، متاسفانه نگاه متفاوت آنها به فیلمسازی باعث ایجاد مشکلاتی برای ما شد، زیرا هنگامیکه به بیمارستان لبافینژاد مراجعه کردیم تا فضای موردنظر را در اختیار ما قرار دهند، متوجه شدیم که قرار نیست آن مکان برای فیلمبرداری تخلیه شود و با این پاسخ روبهرو شدیم:« ما کار خودمان را میکنیم، شما هم فیلم خودتان را بسازید!». با شنیدن این جمله بسیار ناراحت و ناامید شدیم، زیرا چند روز دیگر تا آغاز فیلمبرداری باقی نمانده بود. همان شب مقداری پول تهیه و مکانی را برای لوکیشن فیلم اجاره کردیم. در یکی از مجلات پرتیراژ سینمای ایران نقدی در رابطه با جشنواره فیلم فجر منتشر شد که در آن آمده بود: «اگر سازمان تامیناجتماعی سرمایهگذار این فیلم بوده و قصد داشته به مردم بگوید نباید از دفترچه درمانی یکدیگر استفاده کنید، قطعاً به بهترین شکل به هدف خود رسیده است». متاسفانه حمایتی که از سازمان تامیناجتماعی انتظار داشتیم، محقق نشد. در طول ساخت فیلم حتی یک بار هم سازمان خبری از ما نگرفت، در حالی که میدانست قرار است فیلمی در رابطه با موضوع تامیناجتماعی ساخته شود! در حال حاضر از سازمان تامیناجتماعی انتظار داریم در این برهه از طریق تبلیغ در رسانههای مختلف یاریگر فیلم باشد.
از ابتدا قصد من ساخت فیلمی برای سازمان تامیناجتماعی نبود، بلکه هدفم این بود که یکی از مشکلات طبقه فرودست و متوسط جامعه را در قالب داستانی دراماتیک بازگو کنم که یکی از آنها مباحث مربوط به بیمه و دفترچه درمانی تامیناجتماعی بود. هرچند با مباحث بیمهای تا حدی آشنایی داشتم، اما مشاورههایی نیز برای ساخت فیلم دریافت کردم. در روزهایی که فیلم در حال ساخت بود، علاوه بر نبود حمایت، همه عوامل در مضیقه مالی به سر میبردند.
یکی از نقدهایی که مطرح می شود این است که تمام اتفاقات در بیمارستان می گذرد و به نوعی این فضا میتواند بر نگاه تماشاگران اثر بگذارد و آنها را خسته کند. احتمالاً این موضوع از دغدغههای شما بود و به عنوان کسی که اولین فیلم بلندش در حال اکران است، میتوانست یک ریسک باشد؟ البته به عنوان یک تماشاگر میتوانــــم بگویم، چیدمان داســتان به نحوی بود که می تواند تماشاگر را تا انتها روی صندلی بنشاند.
اینکه همه اتفاقات فیلم در فضایی بسته رخ دهد، یک دغدغه و ریسک برای کارگردانها به شمار میرود؛ زیرا میتواند لطماتی را به فیلم وارد سازد، اما با آگاهی کامل از این موضوع فیلم را در فضای بسته بیمارستان که جلوه خاصی هم ندارد تا مخاطب را درگیر کند، فیلمبرداری کردیم. با اینکه بسیاری از اطرافیانم این تصمیم مرا نوعی خودکشی حرفهای تعبیر کردهبودند، اما این ریسک را پذیرفتم؛ زیرا معتقد بودم که قصه فیلم آنقدر از کشش و گیرایی برخوردار است که مخاطب را جذب کند. در حال حاضر از اینکه فیلمبرداری در فضای بسته بیمارستان انجام شد، بسیار خوشحال هستم؛ زیرا انتخاب فضای بسته بیمارستان به نقطه قوت فیلم تبدیل شده است.
یکی از موضوعهایی که در خصوص فیلم شما گفته می شود، راه نیافتن به جشنواره فیلم فجر است؟ برای اولین بار که متوجه رأی منفی داوران شدید، چه احساسی داشتید؟
جشنواره فیلم فجر بیشتر به نوعی دورهمی شبیه است و به لحاظ استانداردهای جشنوارههای جهانی در درجه بسیار پایینی قرار دارد، اما برای فیلمسازان در ایران حضور در این جشنواره بسیار مهم تلقی میشود؛ زیرا در یک بازه زمانی ده روزه و حتی قبل و بعد از آن همه اخبار و نگاهها به جشنواره فیلم فجر معطوف میشود؛ حتی افرادی که در طول سال به سالنهای سینما سری نمیزنند، در این روزها به دنبال تهیه بلیت جشنواره فیلم فجر هستند که این شرایط بهترین فرصت را برای فیلمسازان فراهم میآورد تا فیلم خود را در معرض دید خیل عظیمی از تماشاگران به نمایش گذارند.
قبل از آغاز عملیات فیلمبرداری، مراکزی که قرار بود از فیلم حمایت کنند، شانه خالی کردند؛ زیرا هیچگاه گمان نمیکردند که موضوع ساده فیلم بتواندآنقدر کشش داشته باشد و جوی ایجاد شده بود که در آن آپاندیس را به عنوان فیلم ضعیفی میشناختند. فیلم آپاندیس در بنیاد سینمایی فارابی به نمایش گذاشته شد و همه با این ذهنیت برای تماشای فیلم آمده بودند که قرار است فیلم ضعیفی را ببینند. وقتی که اکران فیلم به پایان رسید، تماشاگران با تعجب به یکدیگر نگاه میکردند و احساس رضایت در صورتشان موج میزد؛ حتی در آن اکران یکی از تماشاگران اذعان کرد که این فیلم میتواند نماینده سینمای ایران در اسکار باشد که بعدها این جمله توسط چند نفر از منتقدان سینما نیز گفته شد. بعد از چند روز شورای پروانه نمایش ضمن تماسی تلفنی اعلام کرد که این فیلم پروانه گرفته است و از آن به عنوان شاهکار سینمایی یاد کردند و اطمینان دادند که به جشنواره راه مییابد. تعدادی از افراد مطرح پیشنهاد دادند که بهتر است این فیلم تا زمان آغاز برگزاری جشنواره معرفی نشود تا به عنوان سورپرایزی در جشنواره رونمایی شود. لذا رویکرد سکوت را پیش گرفتیم و در هیچجا و با هیچ رسانهای در رابطه با فیلم آپاندیس صحبتی نکردیم و مطمئن بودیم که حتماً به جشنواره راه مییابیم، اما متاسفانه با فرارسیدن روز اعلام اسامی فیلمهای راه یافته به جشنواره در کمال ناباوری اطلاع یافتیم که آپاندیس در لیست فیلمهای جشنواره نیست!
به نظر میرسد وجود نیرویی مخالف باعث حضور نیافتن آپاندیس در جشنواره شد؛ زیرا سه نفر از اعضای 7 نفره هیات انتخاب از اعضای شورای پروانه نمایش بودند که از فیلم احساس رضایت بسیاری داشتند و بقیه نیز رأی مثبتی به فیلم داشتند، اما بهترین کار سکوت بود تا فیلم از خودش دفاع کند.
این فیلم حتی جزو 11 فیلم چشمانداز معرفی نشد ! اما به عنوان یکی از 6 فیلم جشنواره جهانی فجر انتخاب شد و به شدت مورد استقبال داوران و مخاطبان خارجی و ایرانی قرار گرفت.
فیلم جریان جدیدی را بازگو میکند که در عین سادگی کشش فراوانی دارد و هرکسی نمیتواند متوجه سختی کار شود. بعد از یک هفته که این فیلم در خانه هنرمندان و برای تعدادی از خبرنگاران و منتقدان به نمایش گذاشته شد، با بازخوردهای مثبت فراوانی مواجه شدیم.
مواردی بوده است که دوست داشته اید به این فیلم اضافه کنید، اما نتوانستهاید؟
قطعاً مورادی بوده است که دوست داشتم در فیلم گنجانده شود و به آن اضافه کنم، اما شرایطش فراهم نبود. در واقع فیلم 20 درصد ایدهآل من است، اما با این وجود بسیار خوشحالم که توانست با مخاطبان ارتباط برقرار کند.
تقریباً می توان گفت تنها دو نفر از بازیگران و یکی از آنان از بازیگران مطرح و نامی هستند، چه دلیلی داشت که تقریباً تمام بازیگران،اولین بازیشان است؟
ابتدا قرار بود برای اینکه فضای فیلم به واقعیت نزدیکتر شود، از بازیگران ناشناس استفاده کنیم، اما بعد تصمیم گرفته شد از حضور دو بازیگر مشهور نیز استفاده شود و خوشبختانه همه بازیها یکدست بود و از طریق این فیلم تعداد زیادی بازیگر به سینما معرفی شدند.
وجود فقط دو بازیگر مطرح در این فیلم، (البته نافی زحمات و بازی خوب دیگر عوامل نیست) میتوانست یک ریسک برای جنابعالی باشد که اولین فیلمتان برای اکران بود؟
فضای سینما بهگونهای است که مردم در اولین برخورد با پوستر و تبلیغات فیلمها به دنبال بازیگران و کارگردانان مطرح هستند و استفاده نکردن از بازیگران نام آشنا یک نوع ریسک محسوب میشود، اما در مورد این فیلم با علم به این قضیه از بازیگران غیرمطرح استفاده کردم و معتقدم اگر تبلیغات درستی در مورد آن انجام شود و مردم برای تماشای آن به سینماها بیایند، قطعاً مخاطب را جذب خواهد کرد و چه بسا خود این افراد مبلغی برای فیلم باشند.
کمی از خاطرات و سختیهای ساخت فیلم و موضوع آن که به نوعی به صورت خاص به تامیناجتماعی برمیگردد، برایمان بگویید.
بعد از ساخت فیلم روزی همسرم دچار شکم درد شدیدی شد. از آنجاییکه برای ساخت فیلم تحقیقاتی در مورد بیماری آپاندیس داشتم، با شنیدن علایم آن توسط همسرم بلافاصله متوجه شدم مشکل از آپاندیسش است و به سرعت او را به بیمارستان رساندم و سه عمل جراحی بر روی همسرم انجام شد. با اینکه 13 سال تحت پوشش بیمه تامیناجتماعی بودم، اما یک بار هم از دفترچه درمانی آن استفاده نکرده بودم، با این وجود در این شرایط که نیاز جدی به دفترچه داشتم، متاسفانه بیمه نبودم و دفترچه هم نداشتم. بعد از عمل همسرم رضا اکبرپور که در فیلم، نقش شوهر زری را ایفا میکرد، به بیمارستان آمد و باخبر شد که دفترچه بیمه ندارم و هزینه عمل هم بسیار زیاد شده است، رو به من کرد و گفت: «از دفترچه بیمه خواهرت استفاده کن». با شنیدن این پیشنهاد با تعجب فراوان به او نگاه کردم و گفتم: ما در رابطه با این قضیه فیلم ساختیم! سپس هر دو با صدای بلندی خندیدیم و تبدیل به خاطره جالبی شد.