تامین ۲۴/با وجود توفیقهای اولیه، آنچه در این دهه از آن غفلت شد هدفگیری صحیح سیاستهای یارانهای بود که ترکیب آن با برخی عوامل سیاسی دیگر برنامههای دولتهای رفاه را با شکستی نسبی مواجه کرد. در این سالها بیشتر کشورها یارانهها را به صورت همگانی و عمومی پرداخت میکردند، که از یک سو هزینه زیادی بر دوش دولت میگذاشت و از طرفی نیز نظام توزیع دولتی نتوانسته بود ناکارآمدی خود را کتمان کند. با وقوع بحران رکود و بدهی در دهه 80 و تاکید بر نقش بیشتر «بازار»، دیری نگذشت که اکثر کشورهایی که سیاست اعطای یارانه را در پیش گرفته بودند، وادار به اصلاح برنامههای خود شدند که کماکان هم ادامه دارد. در کشورهای کمتر توسعهیافته عموما هدف از پرداخت یارانه، کاهش نابرابریهای درآمدی و افزایش قدرت خرید طبقات اجتماعی با درآمدهای پایین عنوان میشود.
با اینکه انواع مختلفی از این سیاست در کشورهای مختلف به بوته آزمایش گذاشته شده، که مرسومترین آن شیوه توزیع نقدی است، بسیاری از کشورها ناچار به سمت آلترناتیوهای اجتماعی رفتهاند. مشکل زمانی هویدا شد که در این کشورها، ازجمله ایران، شرط و شروطی برای توزیع یارانه حاکم نکردند و همین موضوع بزرگترین عامل شکست شد. چراکه پرداخت مستمر یارانه نقدی به غالب جمعیت به نهادینه شدن فرهنگ غلط وابستگی به دولت منتهی شد و خوداتکایی و ابتکار فردی را تضعیف،نقدینگی و قسمت کالاهای یارانهای را بالا برد.
این مسئله دو اثر داشت: یکی اینکه اثرات توزیع درآمد را به ضرر گروهها و طبقههای آسیبپذیر تغییر داد، یا موجب بهرهمندی گروههایی از مزایا و امتیازات شد که در عالم واقع نیازمند نبودند. در بیشتر مدلهایی که کشورها از دهه 80 به بعد به سمت آن رفتند، اجرای نظام چندلایه بیمههای اجتماعی بیشترین فراوانی را دارد. سابقه این نظام به دهه 90 میلادی و پیشنهادهای بانک جهانی و دیگر نهادهای بینالمللی برمیگردد. امروزه از این مدلها بدین جهت که بیشتر بر کشورهایی با جمعیت فقیر انبوه سازگار است، در برنامههای مبارزه با فقر ومحرومیت در کشورها استفاده میشود.