شکست خوردیم اما تسلیم نشدیم!
نوید نجاتبخش در شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان، با چندی از دوستان و همفکرانش دست به تولید و ابتکار زده. کار آنها فنآفرینی و تولید تجهیزات پزشکی است. ۲۵ طرحشان تولید و وارد بازار شده است.
نوید نجاتبخش در شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان، با چندی از دوستان و همفکرانش دست به تولید و ابتکار زده. کار آنها فنآفرینی و تولید تجهیزات پزشکی است. ۲۵ طرحشان تولید و وارد بازار شده است.
تامین۲۴/اول با پنج کارگر شروع به کار کردند اما حالا که دانشبنیان شدهاند 130 مهندس و کارگر در سازمانشان مشغول به کار هستند. با طراحی و تولید برانکارد، تخت آیسییو و تخت بستری الکتریکی شروع کردند. تولید دستگاه شتابدهنده خطی برای درمان بیماران سرطانی از بزرگترین پروژههای شرکتی است که نجاتبخش خشتهایش را با جانودل گذاشته است.
نجاتبخش مهندس است. مهندسی برق و الکترونیک دارد، از دانشگاه صنعتی اصفهان. میگوید انگیزهاش برای ساخت و تولید زندگی است: «طبیعت زندگی میطلبد که کار کنی و پیش بروی.»
تمام عشق و علاقهاش هم از کودکی ساختن و درست کردن بوده. به الکترونیک علاقه زیادی داشته و قدم در این راه گذاشته. کار کردن را از همان سالهای اول دانشجویی تجربه میکند. با اینکه پدرش فوقتخصص جراحی قلب بود، کار کردن در او نه برای تمنای پول که برای مفید بودن نهادینه شده است. میگوید همه آن چیزی که در وجود پدر دیده، کار بوده و کار. مردم بوده و مردم و کشور. جسارتهای خودش را اما وامدار مدیریت مادرش میداند. اینکه آموزشوپرورش را با سیزده چهارده سال سابقه رها کرد و تماما خودش را صرف مراقبت از او و خواهر و برادرش کرد.
آغاز راه
نجاتبخش لب پرخندهای دارد. آرام است و بیتکبر. میگوید از همان دوران دانشجویی تا وقتی فارغ از تحصیل شده کار میکرده: «با یکی دو تا از دوستانم شرکت کامپیوتری زده بودیم به موازات آن، دفتر تایپ و زیراکس هم داشتیم و یادم هست که گاهی تا نصف شب کار میکردیم. ما بهظاهر بچه دکتر بودیم ولی خیلی عاشق کار بودیم؛ یعنی نوع تربیتمان اینگونه بود. خیلی وقتها پدرمان را نمیدیدیم.» با همان لبان پرخنده ادامه میدهد: «خلاصه این کارها را میکردیم تا اینکه یک روز یکی از شاگردهای پدر مرحومم آمد و به پدرم گفت میخواهم با آقا نوید یک کار تولیدی راه بیندازیم؛ شما اجازه میدهید؟ که پدر گفت هرکاری میخواهید انجام دهید. در واقع آغاز کار تولیدی ما از همینجا آغاز شد.» با اجازه استاد و پدر که قائممقام وقت ریاست دانشگاه اصفهان بود هردو عازم نایین شدند. جایی را فراهم کردند تا شروع به آزمونوخطا کنند، بسازند و تولید کنند. اما نه با پشتگرمی سرمایه پدری، بلکه با 30 میلیون وامی که از بانک گرفته بودند: «رفتیم نایین. در آغاز نمیدانستیم باید چه بسازیم. همینطور بررسی میکردیم. اول قرار بود ترانس مهتابی بسازیم، بعد فکر کردیم که در سیر تکنولوژی جایی ندارد. به فکر ساخت دستگاه دیالیز افتادیم که آن هم دیدیم شدنی نیست تا اینکه یک شب به همراه همان شاگرد پدرم در بیمارستان الزهرای اصفهان بودیم، همانجا بود که با دیدن وضعیت بیماران جرقههای تولید برانکارد در ذهنمان زده شد.»
اما همه چیز به این سادگی نبود: «دو سالی طول کشید تا نمونه برانکارد ما حاضر شد. اولین بار آن را به بیمارستان اصفهان دادیم که البته شکست خورد. برای ما سخت بود چون دو سال کار کرده بودیم، اما ادامه دادیم و بعد از دو ماه نمونه را اصلاح کردیم که جواب داد.» بعد از این فراز و فرود، برانکاردهای تازهساختهشده جای خود را در بیمارستانها پیدا کردند. راحتی حمل بیمار با این برند برانکارد، کار خودش را کرد و دیگر این خدمه و پرستاران بودند که اجازه نمیدادند برند دیگری وارد بیمارستان شود.
جرقه ساخت دستگاه شتابدهنده
به موازات پا گرفتن شرکتی که آن را «بهیار صنعت سپاهان» نامیدند، حیاتبخش در واحد مهندسی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان استخدام شد: «اما دست تقدیر ما را تبعید کرد به بیمارستان سیدالشهدا، جایی که محل درمان بیماران سرطانی، تالاسمی و هموفیلی است و از بدترین بیمارستانهای اصفهان محسوب میشود.» با اینکه پدرش قائممقام ریاست دانشگاه است اما از آنچه پیش آمده شکایت به پدر نمیبرد و اتفاقا همانجا ایده ساخت دستگاه شتابدهنده خطی به ذهنش میرسد. سه یا چهار شرکت در دنیا این دستگاه را تولید میکنند، دستگاهی که از پیشرفتهترین دستگاههای پزشکی است و با آن سلولهای سرطانی را بمباران میکنند. حیاتبخش در بیمارستان با دستگاه و تعمیرات آن دستوپنجه نرم میکند و همانجا هرآنچه باید برای ساخت این دستگاه بداند را میآموزد: «در سالهای 80، دو بخش با هم پیش میرفت. یعنی هم در بیمارستان روی این دستگاه کار میکردم و هم کار تولید برانکارد را در شرکت داشتم، که از یک تخت شروع شد و کمکم زیاد شد. رسیدیم به سالهای 88، زمانی که تحریمها زیاد شد. به ذهنم رسید دستگاه شتابدهنده خطی را میشود تولید کرد. شروع کردم به کار. از سالهای 90 به اینطرف به لطف خدا این دستگاه را ساختیم و علاوه بر آن، روی ساخت دستگاههای دیگری هم مثل رادیولوژی و سیتیاسکن کار کردیم.»
پرشهای بلندتر
شرکتی که حیاتبخش با یاری دوستانش در نایین راهاندازی کرده بود بزرگتر و تجاری شد. به اصفهان در منطقه صنعتی دولتآباد نقلمکان کرد. چند سالی با تولید تجهیزاتی مثل چراغ اتاق عمل، تخت بستری الکترونیکی و تخت ایستا گذشت و تا سالهای 89 با حدود سی نفر پرسنل کار ادامه پیدا کرد. تا اینکه نقطه عطفی پیش آمد: «سال 88 و 87 بود که بحث دانشبنیان مطرح شد. به پیشنهاد یکی از دوستان آمدیم شهرک علمی تحقیقاتی. مذاکره کردیم و تصمیم گرفتیم از دولتآباد به شهرک علمی نقلمکان کنیم. تولید دانشبنیان برایمان نقطه عطفی شد. پروژههایمان رفتند به سمت پروژههای هایتک و رتبه شرکت ارتقا پیدا کرد؛ چه از لحاظ منابع انسانی، چه از لحاظ فروش و تعداد محصولات تولیدی.»
با دانشبنیان شدن تولیدات شرکت، برای 130 نفر به طور مستقیم و برای بیش از هزار نفر به طور غیرمستقیم کارآفرینی شد. حیاتبخش ادعا میکند که مدل اداره شرکتش در دنیا بینظیر است و آن را قابلدفاع میداند، چراکه هیچ بروکراسی در آن وجود ندارد و همه، از کارگرها در بخش تولید گرفته تا مهندسان در بخش تحقیق و توسعه، با عشق و علاقه کنار هم کار میکنند: «در حال حاضر 25 محصول با ویژگیهای مختلف به بازار عرضه کردهایم که همه تجاری شدهاند و بالغ بر هفده هجده پروژه در بخش تحقیق و توسعه داریم که از نظر تکنولوژی کاملا بهروز هستند.»
حالا دیگر حیاتبخش تنها نیست و مهندسان جوان دیگری در بخش تحقیق و توسعه کنار او ایستادهاند. شرکت آنها در سال 2013 در حوزه تجاریسازی در میان شرکتهای شهرک علمی تحقیقاتی برتر شد و یک سال بعد از آن جایزه برتر پارکهای فناوری آسیا را کسب کرد. حیاتبخش با تمام وجود ناباوری به تولید داخلی را در مقامات دولتی احساس کرده است. از سختیهای راه زیاد میگوید. با این حال معتقد است هرجا مانع باشد باید پرشهایش را بلندتر کند.
منبع:هفته نامه آتیه نو/ مهرناز شهباز