
تهران، سراب مهاجران
گزارشها نشان میدهند که کارگران ایرانی بدون توجه به آمار بیکاری استانها دست به مهاجرت میزنند.
گزارشها نشان میدهند که کارگران ایرانی بدون توجه به آمار بیکاری استانها دست به مهاجرت میزنند.
تامین ۲۴/ مهاجرت نیروی کار گونهای از مهاجرت انسانی است. نیروی متقاضی کار وقتی در منطقه محل سکونت خود، شغل دلخواه خود را نمییابد، به جستجوی کار در مناطق دیگر مبادرت میکند و در صورت حصول نتیجه از جستجوی خود، مهاجرت میکند. این پدیده در صد سال اخیر کشورمان روزبهروز تقویت شده و هر روز شاهد متورم شدن گستره جغرافیایی و جمعیتی تهران و سایر کلانشهرها هستیم. اقتصاددانان به طور کلی با پدیده مهاجرت مخالفاند و معتقدند میشود با توزیع مناسب و عادلانه امکانات، جلوی مهاجرت نیروی کار از روستا به شهر و از شهر کوچک به شهر بزرگ را گرفت. اما در کنار ابعاد اقتصادی مهاجرت، برخی انگیزههای دیگر نیز در این تصمیم دخیل هستند. مهمترین آنها انگیزههای فرهنگی و اجتماعی است. وقتی امکانات فرهنگی و برخی هنجارهای متفاوت اجتماعی در چند شهر معدود کشور مجتمع شده باشد، طبیعی است که شاهد مهاجرت بخشی از جمعیت به اینگونه شهرها باشیم. آتیهنو در این شماره به بررسی پدیده مهاجرت نیروی کار میپردازد.
در کدام استان کشور، راحتتر میتوان کار پیدا کرد؟
طبق آخرین بررسیهای مرکز آمار، بیکاری کل کشور در سال گذشته 4/12 درصد بوده است. این نرخ در سال 1394، معادل 11 درصد بود. بیشترین بیکاری را در کل کشور، استانهای کرمانشاه با 22 درصد، چهارمحال و بختیاری با 2/20 درصد و سپس اردبیل با 1/15 درصد دارند. کمترین بیکاری را نیز استانهای مرکزی به میزان 3/7 درصد، سمنان با 6/8 درصد و همدان با 5/9 درصد دارا هستند. به این ترتیب به نظر میرسد فارغالتحصیلان و جویندگان کار برای پیدا کردن شغل بهتر است به جای مهاجرت به تهران با بیکاری 6/11 درصدی، به استانهای مرکزی، سمنان و همدان سفر کنند. گویا وضع اشتغال در این استانها بهتر از تهران، مشهد، اصفهان، تبریز و... است.
عوامل مهاجرت از مناطق کمبرخوردار به شهرهای برخوردارتر
تحقیقی در باب «علل مهاجرت نیروی کار از روستاها به شهرها در ایران» انجام شده که در آن به دو گروه از اسباب مهاجرت نیروی کار اشاره شده است. گروه اول «عوامل فشار» هستند که شامل غیراقتصادی شدن فعالیتهای کشاورزی، توزیع ناعادلانه زمین، رشد جمعیت و ثابت ماندن بازده تولید در بخش کشاورزی است. گروه دوم به «عوامل کششی» یا «عوامل جذب» معروفاند که شامل دوگانگی منطقهای و تخصیص بیشتر منابع در بخشهای شهری شامل خدمات و صنعت و بهتر بودن سطح زندگی در مناطق شهری است.
انگیزه مهاجرت چیست؟
محمدمهدی راسخ، دبیرکل اسبق اتاق بازرگانی تهران و کارشناس اقتصادی، بر این باور است که انگیزههای اقتصادی مهمترین عامل مهاجرت نیروهای کار هستند. او در همان ابتدای گفتگویمان، بر مخالفت خود و در کل اقتصاددانان با مهاجرت نیروی کار از روستا به شهر و از شهر به کلانشهرها تاکید میکند. راسخ عنوان میکند: «امروز میبینیم نسبت جمعیت روستا به شهر در کشورمان نسبت به 40 سال پیش، دقیقا معکوس شده و هماکنون روستاهای زیادی را میبینیم که تخلیه شدهاند؛ این پدیده مذموم است.» او به «مشکلات اقتصادی» و «عدم توازن امکانات میان مناطق مختلف کشور» اشاره میکند و به آتیهنو میگوید: «مشکل سالهای سال برنامهریزی در کشور ما این است که بیشترین بودجه میان چند شهر بزرگتر یعنی تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز و رشت تقسیم میشود و سایر شهرها کمتر از این کلانشهرها نصیبی از بودجه و امکانات میبرند.» راسخ با بیان اینکه به این ترتیب شاهد عدم توازن واضح در توزیع امکانات هستیم نتیجهگیری میکند: «با این وضعیت طبیعی است که شاهد مهاجرت از روستاها به شهرها و از شهرها به کلانشهرها باشیم.» او بر این باور است که در صورت توزیع عادلانه امکانات، میتوان شاهد کندتر شدن روند مهاجرت نیروهای کار به شهرها و کلانشهرها بود.
مهاجرت کشاورزان به صنعت
آنچه کشورهای درحالتوسعه را از کشورهای پیشرفته متمایز میسازد ناهمگونی در مهاجرت نیروی کار است. بهطوری که در این کشورها محدود بودن امکانات تولید از یک طرف و محدود بودن ارتباطهای بخش کشاورزی با سایر بخشهای اقتصاد از طرف دیگر موجب میشود تا این کشورها تلاش بیشتری برای گسترش بخش صنعت شهری از خود نشان بدهند. این دو گروه از عوامل اقتصادی، همراه با عوامل غیراقتصادی مانند روابط و شیوه تولید، سازمان اجتماعی تولید و... موجب میشود تا از اهمیت بخش کشاورزی در جریان توسعه کاسته شود و نقش پیشتاز به بخشهای شهری واگذار شود. در این حالت بخش پیشتاز اقتصاد بخش صنعت خواهد بود. بدین ترتیب بخش کشاورزی در مراحل اولیه توسعه اقتصادی قربانی جریان توسعه خواهد شد و بار اقتصاد کشور به دوش صنعت میافتد.
مهاجرت با انگیزههای فرهنگی
سیل مهاجرتهای خانوادگی و یا در جستجوی کار و اشتغال به تهران و پایتخت، میتواند دو عامل داشته باشد؛ بُعد اقتصادی و بُعد فرهنگی. از سویی بزرگترین مراکز خدماتی و صنعتی کشور در تهران متمرکز شدهاند. بزرگترین کارخانجات کشور در اطراف تهران مستقر هستند. بهترین پزشکان و بیمارستانهای کشور در پایتخت به سر میبرند و تاسیس شدهاند. اصلا طرز فکر شایعی در ذهن ایرانیان رسوخ کرده که بر اساس آن تصور میشود اگر کسی به تهران مهاجرت کند بیکار نمیماند. اما آیا این مسئله حقیقت دارد؟ وقتی تهران خود 6/11 درصد بیکاری دارد، مشخص است که همه افراد در جستجوی کار نمیتوانند در پایتخت کشور مشغول به کار شوند. پس چرا به تهران مهاجرت میکنند؟ عدهای بر این باورند که جذابیتهای فرهنگی و اجتماعی تهران باعث میشود همه به تهران بهعنوان گزینه اصلی برای مهاجرت فکر کنند. سینماها، تماشاخانههای تئاتر، سالنهای کنسرت، مراکز فرهنگی اصلی و عمده کشور در تهران و تعداد معدودی از کلانشهرهای کشور تجمع یافتهاند و کسانی که به این قبیل تفریحات و یا شاخههای فرهنگی و هنری علاقهمند باشند، برای زندگی به این شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند. اما محمدمهدی راسخ معتقد است: «گرچه این قبیل عوامل نیز در مهاجرت نیروی کار به تهران و کلانشهرها موثر هستند، اما بخش اصلی دلایل مهاجرتها همچنان اقتصادی است.» او به آتیهنو توضیح میدهد: «متاسفانه به لحاظ وجود فرصتهای شغلی بیشتر در پایتخت و جذابیتهایی که در این شهرها و شهرهای مشابه وجود دارد، مهاجرت نیروهای کار بیشتر به این شهرها بازمیگردد.» راسخ تاکید میکند: «تهران قاعدتا جذابتر از شهرهایی مثل سمنان است، ولو نرخ بیکاری در آن بالاتر از سمنان باشد.» این کارشناس اقتصادی با این حال، باز هم دست روی عوامل اقتصادی بازار کار میگذارد و آنها را عامل اصلی مهاجرت نیروی کار میداند.
لزوم برنامهریزی و آمایش سرزمینی
شاید اگر مسئولان در بخش خصوصی و دولتی بتوانند فرصتهای شغلی موجود در استانهای مختلف را معرفی کنند، بتوان محلهای سرمایهگذاری خرد را به متقاضیان شناساند؛ تا همه نیرویهای سرمایه و نیروهای کار به تهران گسیل نشوند. به این ترتیب میتوان در سایر نقاط کشور نیز شاهد رشد و توسعه بود. هر استان از استانهای کشور دارای ویژگی خاص و غیرمشابه با سایر نقاط کشور است. مناطق کویری با دارا بودن معادن و خاکی که میتوان آن را به مواد یا اشکال بهتری تبدیل کرد، میتوانند محل سرمایهگذاریهای خرد مردم باشند. از سوی دیگر مناطق شمالی با داشتن خاک حاصلخیزتر، مناطق کوهستانی با دامپروریهای گسترده، استانهایی مثل سمنان، مرکزی، اصفهان و... به لحاظ صنعتی بودن، هرکدام دارای مزایایی برای یافتن شغل هستند. راسخ با اشاره به این قابلیتها، معتقد است هر طور شده مسئولان باید برنامهریزی کنند تا جلوی مهاجرت به تهران گرفته شود. او در پایان اضافه میکند: «تهران واقعا قابل سکونت نیست، چه به لحاظ آلودگی هوا، چه از نظر ترافیک، چه به خاطر آلودگی صوتی و...»
منبع: هفته نامه آتیه نو