زنان شاغل سالمترند
مطالعات انجامشده در کشورهای پیشرفته دنیا حکایت از برتری نسبی وضعیت سلامت زنان شاغل در مقایسه با زنان غیرشاغل دارد.
مطالعات انجامشده در کشورهای پیشرفته دنیا حکایت از برتری نسبی وضعیت سلامت زنان شاغل در مقایسه با زنان غیرشاغل دارد.
تامین۲۴/ شاخصهای سلامت روانی در میان زنانی که صرفا به ایفای نقش زن خانهدار محدود شدهاند، در مقایسه با زنان شاغل، پایینتر است. در مطالعات انجامشده بر اهمیت تکثر نقشها و تاثیر مثبت آن در ارتقای وضعیت سلامت روحی و جسمانی زنان تاکید شده است. در کشور ما نیز تحقیقات چندی در این حوزه صورت گرفته است. دکتر شیرین احمدنیا تحقیقی با عنوان «اثرات اشتغال بر سلامت زنان» در بین مادران در سطح شهر تهران به انجام رسانده و واکاوی شاخصهای سلامت زنان و اثرات مرتبط با آن را دنبال کرده است.
در این تحقیق تقریبا هزار نفر از زنان شاغل و غیرشاغل در سطح شهر تهران به سوالات پاسخ گفتهاند. لازم به ذکر است که پاسخگویان تحقیق از میان زنان متاهل ۱۸ تا ۶۰ساله که حداقل یک فرزند دارند انتخاب شدند که دارای مشاغل تماموقت و پارهوقت هستند. چند دسته از شاخصها در سلامت روانی زنان نقش دارند. دسته اول شاخصهای اجتماعی، جمعیتشناختی و متغیرهای زمینهای هستند که مهمترین آنها عبارتاند از سن، وضعیت تحصیلات، میزان تحصیلات همسر، درآمد خانواده، امکانات مالی خانوار، پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده، روابط خانوادگی، شغل همسر و ویژگیهای روحی و روانی همسر و فرزندان.
دسته دوم از شاخصها که در سلامت روانی زنان نقش دارند شاخصهای مربوط به اشتغال و نقشهای اجتماعی زنان است. این دسته از متغیرها به حیطه کار و فعالیت آنها مربوط است و مشتمل بر متغیرهایی چون اشتغال ،عدم اشتغال و برخی ویژگیهای اشتغال زنان نظیر نوع کار از لحاظ پارهوقت یا تماموقت بودن آن، درآمد، طبقهبندی شغلی، سابقه کار و تصور زنان از شرایط فیزیکی و روانی اجتماعی کار است.
دسته سوم از متغیرها که در سلامت روانی زنان نقش دارند متغیرهای زمینهای و بینابینی هستند. این دسته از متغیرها بر اساس شرایط فردی و اجتماعی زندگی زنان به طور قراردادی تعریف شدهاند و شامل برخی متغیرهای دیدگاه منفی نظیر تضاد نقش، استرس زیاد و همچنین برخی از متغیرهای دیدگاه مثبت نظیر عزتنفس، حمایت اجتماعی، استقلال اقتصادی و رضایت از نقش خانهداری، رضایت از زناشویی و رضایت از زندگی میشوند. البته متغیرهای دیگری نظیر حمایت و پشتیبانی همسر، تقسیم کار خانه و موافقت همسر با کار بیرون از منزل نیز در سلامت روانی زنان نقش و در این گروه قرار دارند. مادران شاغل در مقایسه با مادران غیرشاغل از نظر متغیر متوسط سن ازدواج تفاوت معناداری به لحاظ آماری دارند. زنان شاغل به طور متوسط در ۲۲ سالگی و زنان غیرشاغل و خانهدار در ۱۸سالگی ازدواج کردهاند. این امر میتواند تحت تاثیر عوامل سطح تحصیلات قرار گرفته باشد. میزان تحصیلات زنان شاغل به طور معناداری بالاتر از متوسط سالهای تحصیل زنان غیرشاغل است. زنان شاغل به طور متوسط 9/12 سال و زنان خانهدار 5/9۹ سال تحصیل کردهاند. به همین ترتیب در مورد سن زنان در اولین بارداری، تفاوت معناداری میان این دو گروه ملاحظه شد. زنان شاغل به طور متوسط در 9/23 سالگی و زنان خانهدار در تهران در ۲۰ سالگی برای اولین بار باردار شده بودند.
بر اساس یافتههای این پژوهش، شاخصهای سلامت زنان شاغل به میزان مشخصی از زنان غیرشاغل بالاتر بود. یکی از متغیرهای بهکاررفته در این پژوهش سابقه بیماری طولانیمدت یا مزمن بود که 40 درصد از زنان غیرشاغل در مقابل 37 درصد از زنان شاغل به یکی از بیماریهای مزمنی که به آن مبتلا بودهاند اشاره کردند. همچنین بر اساس یافتههای تحقیق، زنان شاغل در خانه به نسبت زنان شاغل در خارج از خانه، در وضعیت سلامت جسمی و روحی روانی پایینتری قرار دارند. بر این اساس کار کردن مادران در خارج از خانه در مقایسه با کار کردن آنها در خانه دارای امتیاز قابلتوجهی از نظر بهبود شرایط سلامت روانی مادران است. با توجه به مخاطرات بهداشتی که معمولا با مشاغل رایج زنان در منزل مرتبط است، این یافتهها چندان تعجبآور نیست، چراکه مشاغل زنان در منزل عمدتا شامل قالیبافی و مشاغل یدی عمدتا کمدرآمد است. زنانی که به کار درون منزل میپردازند ۵ درصد پاسخگویان این تحقیق را شامل میشدند. در نگاهی کلی نتایج تحقیق نشان میدهد که شرایط کاری، چه کار در ازای درآمد و چه کار خانگی، بر سلامت جسمانی و روانی فرد تاثیر میگذارند. همچنین نتایج بهدستآمده کمابیش با یافتههای تحقیقات غربی در خصوص معناداری و جهت رابطه کار با سلامت جسمانی و روانی زنان مطابقت دارد.
با توجه به اهمیت ویژه و پایگاه والای نقشهای سنتی همچون همسری و مادری در نظر زنان و همسرانشان در فرهنگ ایرانی، مسئله استرس و احساس تضاد در نقش و همچنین احساس تقصیر و گناه مادران شاغل نسبت به پاسخگویی کمتر به نیازهای همسر و فرزندانشان مانع از آن میشود که نقش شغلی امتیازات و پاداشهای معمول در غرب نظیر عزتنفس، حمایت اجتماعی، استقلال مالی و... را برای زنان در این فرهنگ متفاوت نیز به همان نسبت به همراه داشته باشد. به بیان دیگر، نتیجه تا حدودی معلول شرایط فرهنگی غالب یعنی اهمیت و تاکید ویژه و گسترده نقشهای سنتی زنان در برابر نقشهای جدید یا اشتغال در جامعه به طور اعم و نیز خود زنان به طور اخص است. همچنین میتوان به اهمیت نگرش و همراهی همسر در پشتیبانی از نقش اشتغال زنان اشاره داشت. به نظر میرسد زندگی زنان در ایران تا حدود زیادی تحت تاثیر نگرش و رفتارهای مردان زندگی ایشان (پدران و همسرانشان) باشد که معمولا شرایط دستیابی ایشان به فرصتهای پیشرفت از طریق ادامه تحصیل یا اشتغال در ازای درآمد را میتوانند برایشان فراهم کنند یا نکنند.
منبع : هفته نامه آتیه نو