
مرد آتش نشان سلام
به انتظار پر از اشک مادران و همسران چشم به راه ...
به انتظار پر از اشک مادران و همسران چشم به راه ...
مریم اسماعیلی
پرستار بیمارستان تامین اجتماعی امام رضا (ع) قم
تامین ۲۴/ من یک پرستارم
گاهی مردم سوال های از من می پرسند
می پرسند از خون نمی ترسی؟
نمی ترسی زخم ها وجراحت های بیماران را می بینی و بخیه میزنی؟
و من به سوال های ساده آنان لبخند میزنم و در دلم پاسخ میدهم هیچ چیز سخت تر از دیدن و تحمل درد کشیدن انسان ها نیست.
آنوقت من از تو می پرسم
مرد آتش نشان تو از آتش نمی ترسی؟
نمی ترسی تنها به دل آتش میزنی؟
نمی ترسی در میان آتش ناگهان آب قطع شود؟ آوار روی سرت بریزد
آه از آوار
و تو پاسخم را ...
از زیر آوارها برخیز و پاسخم را بده ای مرد...
من سختی کار تو را نمی توانم درک کنم.
اما بیش از همه این جمله را درک میکنم
چرا بابا از شیفت بر نمی گردد...
درک میکنم وقتی شیفت ات تمام شود و تو اضافه کار بمانی برای اینکه آتشی که به جان مال مردم افتاده است خاموش کنی و در آخر بسوزی...
اما تا همین حد!
نمی توانم درک کنم که تو درمیان آتش بسوزی و حتی اگر نفسی برایت مانده بود در دمای سیصد درجه پر ازدود خفه شود.
مرد آتش نشان درک نمی کنم که این چنین به جفا زیر آوار بمانی و ما حتی دستمان کوتاه باشد که جنازه ات رو از زیر آوار در بیاوریم.
دوستانت ساعت هاست که در فضای پر از دود مشغولند تا تو را پیدا کنند.
آه کی شیفت تو تمام می شود و برمیگردی به خانه...
من احترام میگذارم به بال و پری که ناجوانمردانه در آتش سوخت،
به انتظار پر از اشک مادران و همسران چشم به راه...
کمر خم شده مردانی که زین پس نگران نان شب خانواده هایشان هستن...
همکار، هموطن، دوست، خدا قوت
با حمایت از خرید کالای ایران نگذاریم همت و خدمتی که این عزیزان برای خاموش کردن آتش پلاسکو کردند نا تمام بماند ...