ترجمه از آزاده شعبانی
منبع: www.nasdaq.com
تامین 24/ تامین اجتماعی یکی از بزرگترین دغدغه های شهروندان سالخورده و بازنشسته امریکایی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری این کشور بوده است. در حال حاضر، و براساس آخرین اطلاعات منتشرشده توسط سازمان تامین اجتماعی امریکا، برای بیش از 60 درصد از سالمندان، کسب خدمات تامین اجتماعی، وابسته به میزان سود و مزایایی است که از حداقل، نیمی از درآمدهای ماهیانه شان دریافت می کنند. شهروندان امریکایی کاملا اطلاع دارند که رئیس جمهور بعدی امریکا یعنی دونالد ترامپ، اختیارات زیادی برای شکل دادن به مهم ترین برنامه های مربوط به تامین اجتماعی امریکا دارد.
تامین اجتماعی در امریکا، به یک سری تغییرات جدی نیاز دارد که شامل دو تغییر جمعیتی مداوم است: اول اینکه افرادی که متعلق به نسل ازدیاد جمعیت در امریکا (یعنی نسل بعد از جنگ جهانی دوم) بودند، با سرعت نسبی بیش از 10 هزار نفر در هر روز در حال بازنشسته شدن هستند و این بدین معناست که تعداد کارکنان ذینفع در حال کاهش است. به عبارت دیگر، عواید ناشی از مالیات بر حقوق، عواید ناشی از بازنشستگی که به کارکنانی که از چرخه نیروی کار خارج شده بودند، پرداخت می شد را عملا خنثی می کرد. دومین فاکتور این است که متوسط امید به زندگی شهروندان آمریکایی از اواسط دهه 1960 تا کنون، حدود 9 سال افزایش داشته است. در مجموع این تغییرات جمعیتی، تغییرات عمده ای را در تامین اجتماعی ایجاد کرده است.
بر اساس گزارش 2016 سازمان تامین اجتماعی آمریکا، اعتباری حدود ۲/۵ تریلیون دلار در صندوق ذخیره ارزی تا سال 2034 احتمالا کاملا بر اثر هزینه های تامین اجتماعی از بین می رود. طبیعتا این مساله سناریوی خوشایندی برای اکثریت شهروندان میانسال و بازنشسته آمریکایی نیست که به عواید تامین اجتماعی برای مواجهه با مخارج ماهیانه زندگیشان نیاز دارند.
راهکارهای ترامپ برای تامین اجتماعی
کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ، توجه اندکی به تامین اجتماعی نشان داده است و این مساله جای تعجب بسیاری دارد، چراکه اذعان شده است که کاندیداهای جمهوری خواه، به تامین نیازهای شهروندان میانسال گرایش دارند و به شدت به اخذ رای از آنها وابسته هستند. موقعیت ویژه ترامپ در طول کمپین انتخاباتی بدین خاطر بود که ترامپ متعهد شده بود، مصالح شهروندان میانسال و بازنشسته آمریکایی را تامین کند.
به جای درگیر شدن با ایجاد تغییر در سازمان تامین اجتماعی، تعهدات ترامپ به هدف افزایش میزان رشد اقتصاد ایالات متحده امریکا، حول محور ایجاد تغییر در ساختار مالیاتی شرکت ها و افراد می گشت. رشد تولید ناخالص داخلی امریکا، تا 4 درصد، در طول کمپین انتخاباتی او پیش بینی شده بود، ترامپ عقیده داشت که رشد سریعتر بایستی منجر به افزایش دستمزدها شود و بنابراین مالیات بر حقوق ها افزایش خواهد یافت. برای انجام این کار، ترامپ می خواهد برنامه مالیات بر درآمد فردی را اجرایی کند که سابقا توسط نمایندگان جمهوری خواه پیشنهاد شده بود.
در تئوری، داشتن پول نقد طبیعتا منجر به مصرف بیشتر می شود که ایده بدی به نظر نمی رسد چراکه 70 درصد از تولید ناخالص داخلی امریکا، مبتنی بر مصرف است.
با توجه به مالیات بر درآمدهای شرکت ها، ترامپ تصمیم دارد نرخ مالیات ها را به بیش از نصف، یعنی از 35 درصد به 15 درصد کاهش دهد. در نرخ 35 درصد، ایالات متحده امریکا، سومین نرخ مالیات بر درآمد شرکتی بالای جهان را دارد و بعد از کشورهایی چون پورتوریکو و امارات متحده عربی قرار دارد. این مساله به شرکت های آمریکایی اجازه می دهد که بیش از آن میزانی که بدست می آورند، در مشاغل بیشتری سرمایه گذاری کنند. این اقدام همچنین به سرمایه گذاری کشورهای دیگر در ایالات متحده آمریکا، منجر می شود. اما آیا چنین اقداماتی صورت خواهد گرفت؟ این مساله پرسش بسیار مهمی است.
از سوی دیگر، بحث کاهش مالیات ها توسط ترامپ، به معنای کاهش مجموع عواید دولت فدرال است. سازمان مالیاتی ایالات متحده آمریکا، تحلیلی از طرح پیشنهادی اصلاح مالیاتی ترامپ ارائه کرد، که در ماه آگوست منتشر شد و نتیجه گیری می کرد که این طرح به کاهش 3 تریلیون دلاری در مجموع عواید مالیاتی طی دهه اخیر منجر خواهد شد.
علاوه بر این، این مساله نشان می دهد که ما می توانیم شاهد افزایش بدهی های ملی از سطح فعلی آن باشیم. افزایش میزان بدهی ها به این معناست که درصد بالایی از بودجه دولت فدرال برای خدمات مربوط به بهره این بدهی ها، مورد نیاز است و این امر به صورت بالقوه روی برنامه های اجتماعی با اهمیت کشور همچون تامین اجتماعی، خدمات درمانی و بهداشتی، تاثیر منفی می گذارد. اگر طرح های اقتصادی و مالیاتی ترامپ به رشد منجر نشده و با شکست مواجه شود، روند جاری کسری بودجه تامین اجتماعی، با کوچکترین تغییری روبه رو نخواهد شد.
نه تنها سیاست عدم مداخله ترامپ در امور مربوط به تامین اجتماعی، امکان اندکی برای ثابت نگه داشتن برنامه های این حوزه دارد بلکه چنین سیاست هایی همچنین نزد افکار عمومی امریکا بسیار منفور است. یک نظرسنجی غیر رسمی در سال 2014 توسط واشنگتن پست صورت گرفت، که 12 راه حل محتمل برای تامین اجتماعی را مطرح می کرد و دو راه حل که کمترین میزان محبوبیت را دارد، انجام ندادن هیچ گونه تغییر و طی کردن همین مسیر فعلی بود.
با توجه به اهمیت تامین اجتماعی برای شهروندان میانسال و افرادی که در شرف بازنشستگی هستند، بسیار ضروری است که ما شاهد نوعی سازش و مصالحه میان ترامپ و کنگره امریکا تحت رهبری جمهوری خواهان باشیم.
اختتامیه نمایشگاه صندوق های بازنشستگی باحضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی عصر دیروز ۲۶ بهمن ماه در مصلی تهران برگزار شد.
گزارشهای رسمی داخلی گویای آن است که در ایران ۵۸ درصد اشتغال غیر رسمی است. اما بر اساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی، این آمار به مراتب فراتر بوده و به ۷۵ تا ۸۵ درصد بازار کار میرسد. در بازار پول، سرمایه، ارز، کالا و تجارت خارجی نیز اوضاع از بازار کار هم بدتر است.