
این طب ارزان بر هر درد بیدرمان دواست
مهار نشدن دردهای مزمن در جامعه، ضربههای اقتصادی مهلکی به اعتبارات نظام سلامت و بازار کار وارد کرده است
مهار نشدن دردهای مزمن در جامعه، ضربههای اقتصادی مهلکی به اعتبارات نظام سلامت و بازار کار وارد کرده است
تامین۲۴/ در حال حاضر هر بیمار بهراحتی میتواند دفترچه بیمهاش را بردارد و به تشخیص خودش به پزشک فوقتخصص مراجعه کند، در این وضعیت معلوم است که نباید انتظار داشت فرهنگ مراجعه به پزشک عمومی نهادینه شود.
بدترین قسمت ماجرا اینجاست که بسیاری اوقات تشخیص بیمار درباره نوع بیماریاش اشتباه است، تا جایی که گاه بیمار به چندین پزشک فوقتخصص مراجعه میکند تا فقط نوع بیماریاش تشخیص داده شود. اما در بسیاری از نظامهای توسعهیافته سلامت، بیمار بهمحض احساس درد و بیماری، به پزشک خانوادهاش مراجعه میکند. پزشک عمومی هم پس از مرور سوابق پزشکی بیمار، نوع بیماری را تشخیص میدهد و در صورت نیاز، بیمار را به پزشک متخصص ارجاع میدهد. این روندی کاملا معقول و علمی در دنیاست که علاوه بر ارتقای سطح سلامت جامعه، موجب میشود هم هزینههای نظام سلامت کاهش پیدا کند و هم از حجم مراجعات غیرضروری به پزشکان متخصص و فوقتخصص کاسته شود. نکته قابلتامل اینجاست که در کشور ما بسیاری از مراجعات به پزشکان متخصص و فوقتخصص به دلیل شکایت از درد جسمی است.
بیمار برای کاهش دردش به پزشکان مختلف مراجعه میکند و با این مراجعات مکرر، فقط به دنبال کاهش درد است. در این راه هم حاضر است دهها بار از سوی پزشکان رشتههای مختلف ویزیت شود؛ مسیری که معمولا جز اتلاف منابع نظام سلامت دستاورد دیگری ندارد. در کشورهای توسعهیافته، مسیر دیگری را برای کاهش درد در پیش گرفتهاند. در این کشورها با استقرار نظام ارجاع و پزشک خانواده، بیمار را در شرایط اضطرار به پزشک متخصص درد ارجاع میدهند، یعنی پزشکی که دقیقا میداند چطور درد بیمار را کاهش دهد و کیفیت زندگی او را ارتقا بخشد. با این کار، هم بیمار از فرآیند درمان راضی خواهد بود و هم جلوی اتلاف هزینههای غیرضروری در نظام درمان گرفته میشود.
«طب درد» نهادینه نشده است
اینکه فکر کنیم کاهش دردهای مزمن تاثیری بر فرآیند درمان بیمار ندارد، تصور کاملا غلطی است. دکتر نوید ابوالاحرار، فوقتخصص درد، در گفتوگو با آتیهنو به مزایای پرشمار طب درد اشاره میکند و میگوید: «در کلینیکهای درد، متخصصان تلاش میکنند با روشهای متعدد، دردهای مزمن بیماران را کاهش دهند. در این شیوه با عمل جراحی و گاه با روشهایی غیر از جراحی، تلاش میشود درد بیمار به سطح قابلتحملی برسد. کاهش دردهای مزمن در بیماران علاوه بر اینکه مراجعه متعدد آنان به پزشکان مختلف را کاهش میدهد، موجب میشود بیمار به توصیههای پزشک معالج بهتر گوش دهد و درنتیجه فرآیند درمان به شکل علمیتر و با بازدهی بیشتر دنبال شود.»
همچنین نهادینه شدن فرهنگ ارجاع بیمار به کلینیکهای طب درد باعث میشود به قول ابوالاحرار، «سطح سلامت روانی بیمار ارتقا پیدا کند و روحیه بیمار دگرگون شود. همچنین بهرهگیری از خدمات طب درد، سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند، چراکه درد میتواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند و بیمار را از ادامه درمان ناامید سازد.» اینکه احساس کنیم درد پیامد طبیعی یک بیماری مزمن است و باید با آن کنار بیاییم و یا حتی تصور باستانی که درد را محصول گناه میدانستند، هر دوی اینها بهزعم این متخصص، «تفکراتی غلط و غیرعلمی است که موجب میشود کیفیت زندگی بیمار کاهش پیدا کند، در حالی که اگر دردهای مزمن بیمار کاهش پیدا کند، شانس بیشتری وجود دارد که همان بیمار با روحیه و توان بیشتری به محیط کار و تولید برگردد.»
یکی از عمده مشکلاتی که مسیر طب درد در ایران را ناهموار کرده، مهجور ماندن و کمشناخته بودن این شاخه از طب است، به طوری که به گفته ابوالاحرار «بسیاری از بیماران از طب درد آگاهی ندارند و با صرف هزینههای هنگفت برای ویزیت و آزمایش و عکسبرداری، به دنبال ارتقای کیفیت زندگی خود هستند، در حالی که اگر متولیان نظام سلامت طب درد را به مردم و حتی جامعه پزشکی بیشتر بشناسانند، شاهد کاهش جدی هزینههای نظام سلامت خواهیم بود.»
نگذاریم کارد به استخوان برسد
فعالان حوزه طب درد که به صورت تخصصی وارد این حوزه شدهاند، حدود 100 پزشک هستند. در طب درد، فقط به بیماران مبتلا به سرطان کمک نمیشود، بلکه در این طب پیشرفته بسیاری از کمردردهای مزمن و طولانیمدت، بیماران مبتلابه مشکلات مفصلی، دردهای دیسک کمر و گردن، دردهای ماهیچهها و استخوانها، دردهای پس از جراحی، دردهای مزمن ستون فقرات و سردرد، با کمک این طب ریشهدار فروکش میکند. میگوییم طب ریشهدار، چون گفته میشود از سال 1930 میلادی، کلینیکهای درد در کشورهای توسعهیافته حضور فعال داشتهاند، اما هنوز طب درد در کشور ما در مرحله معرفی به مردم و بسیاری از پزشکان است. در همه جای دنیا درمان بیماری فقط از سوی یک پزشک پی گرفته نمیشود، بلکه تیم پزشکی متشکل از پزشک، پرستار، مشاور، روانشناس، مددکار، متخصص طب درد و متخصص توانبخشی، با یکدیگر همکاری میکنند تا بیمار بتواند به جامعه برگردد و بهعنوان یک نیروی فعال و مفید به جامعهاش خدمت کند.
دکتر محمد شریفی، رئیس انجمن بررسی و مطالعه درد در ایران، در گفتوگو با آتیهنو تاکید میکند: «مردم عموما زمانی به کلینیکهای درد مراجعه میکنند که دردشان بسیار مزمن شده است. به همین دلیل، مدیریت این دردها خیلی سختتر از دردی است که در ابتدای دوران بیماری شروع میشود، اما اگر همه رسانهها و نهادهای فرهنگساز درباره طب درد به مردم، مسئولان و پزشکان آگاهی دهند، در آن صورت بسیاری از دردها قبل از آنکه به مرحله مزمن برسند، قابلکنترل خواهند بود.» حتی شریفی معتقد است: «باید در دوره آموزش پزشکی عمومی دانشجویان با طب درد آشنا شوند تا از تاثیر طب درد در ارتقای کیفیت زندگی بیمار مطلع باشند.» به باور او، «نهادینه شدن طب درد در ایران میتواند به اقتصاد سلامت، منابع بیمهها و جیب بیمار کمک بزرگی کند، چون در آن صورت بیماری که درد میکشد سرگردان نمیشود و میداند که راه کنترل دردش مراجعه مکرر به پزشکان رشتههای مختلف نیست.»
یک چشمه از تبعات اقتصادی «دردهای کنترلنشده»
رها کردن دردها و بیخیالی نسبت به کنترل دردهای مزمن میتواند ضربههای اقتصادی سنگینی به نظام سلامت و اقتصاد کشور وارد کند. دکتر عبدالرحمان رستمیان، متخصص روماتولوژی، تاکید دارد: «درد مفصل علت ۳۰ درصد از مراجعات به کلینیکهاست، در حالی که میشود با نهادینه کردن طب درد در کشور حجم عظیمی از این مراجعات را کاهش داد.»
دکتر مسعود فاخری، جراح ستون فقرات، نیز بر این باور است که «70 تا 80 درصد مراجعات به کلینیکهای ستون فقرات با ورزش بهبود پیدا میکنند.» اما ناگفته پیداست که عمده این مراجعات به تجویز قرص و دارو و آزمایش ختم میشود.
همچنین بهزاد دماری، رئیس پیشین مرکز بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت، اعلام کرده بود: «کمردرد حدود 5/7 درصد بار بیماریهای کشور را به خود اختصاص داده است و دومین علت مراجعه به پزشک و یکی از مهمترین دلایل گزارششده برای غیبت از کار است. همچنین ۴۰ درصد افراد ۲۰ تا ۵۵ساله حداقل یکبار در طول عمر خود کمردرد منتهی به ناتوانی را تجربه میکنند و حدود ۳۰۰ هزار سال عمر ازدسترفته ایرانیها به علت ناتوانی ناشی از کمردرد است.» یعنی بهراحتی میبینیم که یک کمردرد ساده و کنترل نکردن آن چطور میتواند اعتبارات نظام سلامت را ببلعد و به یکی از مهمترین دلایل غیبت از کار در بین نیروهای فعال جامعه بدل شود.
منبع: هفته نامه آتیه نو