تامین ۲۴/ سالهای طولانی همراه پدر راهی پژوهشکده هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی میشد. آنجا معرق آموخت و کاردانی هنرهای سنتی را هم در دانشگاه خواند اما آنچه سرانجام روح ناآرام او را آرامش داد، قلمزنی بود. استادی که به او قلمزنی آموخت، بزرگترین مشوق او در زندگی بود. به کمک این استاد، قدم در راه قلمزنی گذاشت. مدتها در سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی کار میکرد، تا اینکه سرانجام کارگاه کوچکش را در گوشهای از خانهاش راه انداخت. در این کارگاه کوچک چه بسیار آثار ماندگار درست کرد. برای او هنر مهمتر از کارهای بازاری رایج بود و همین مسئله او را در میان قلمکاران ممتاز کرد. بیش از 10 هنرجو به صورت تخصصی آموزش داده است. هنرجوهایی که هرکدام میخواهند به صورت جدی در این رشته اشتغالزایی کنند. حسین موسوی، قلمزن، آرزوهای بزرگ بسیاری دارد که یکی از آنها ایجاد شرایط قلمزنی روی زیورآلات است. او در حال کار کردن روی این ایدهاش است و میخواهد با کمک هنرجویانش در سطح وسیعی آن را اجرا کند.
قلمزنی مرا شیفته کرد
«متولد سال 60 هستم. قلمزنی میکنم و در رشته کاردانی هنرهای سنتی تحصیل کردم و بعدها با فلزکاری و قلمزنی آشنا شدم و این حرفه اصلی من شد.» این معرفی حسین موسوی از خودش است. پدر او از قدیمیهای سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی است و به بهانه دیدار پدر، او سالهای طولانی به قسمت هنرهای سنتی رفتوآمد میکرد. همین رفتوآمدها او را مشتاق کرد که هنرهای نیاکان خود را بشناسد و بیاموزد. «نخستین کلاسهای هنری که در آنها شرکت کردم در خانه استاد بهزاد و ساختمان کوشک بود. در این کلاسها معرق را از استاد میر طیبی، شیانی و زنگنه آموختم. این کلاسها باب تازهای به روی من گشود تا با هنرهای سنتی بیشتر و بیشتر آشنا شوم. سال 84 وارد سازمان میراث فرهنگی شدم و در آنجا در کارگاه استادان قلمزنی مشغول به کار و آموزش شدم. از آن پس دیگر شیفته کارهای فلزی شدم و آن را رها نکردم.»
قلمزنی هنری دیرینه است که شامل تزیین و کندن نقوش روی اشیای فلزی بهویژه مس، طلا، نقره، و برنج میشود. در این هنر خطوط و نقوش به وسیله قلم و با ضربه چکش روی اجسام فلزی ماندگار میشود. این دوره قلمزنی، جرقهای بود برای ورود حسین موسوی به دنیای هنر. هنرهای سنتی او را گرفتار کردند و شیفتگی او ادامه داشت تا اینکه سازمان میراث فرهنگی به منظور تمرکززدایی آنها را به قزوین فرستاد. او حالا شش سال است که در شهر تاریخی قزوین زندگی میکند، شهر تاکستانها و هنر. در تمام این دوران سعی کرد آموزههای استادش احمد فیناستیان را به کار ببندد.
بازار داغ برای جوانان
«در همین دوره بود که بهتدریج سعی کردم کارگاه کوچکی برای خودم دستوپا کنم. در آن زمان با سرمایهای بسیار کم در حدود 2 تا 3 میلیون تومان کارگاهم را در اتاقی کوچک در خانهام راهاندازی کردم. بیشتر کارهایم را سفارش میگیرم. آنها رونق خودشان را دارند. کارهای بازاری را دوست ندارم. در کنار آن شاگرد دارم و آنها را آموزش میدهم و این یکی از مهمترین کارهای من است.»
هرروز صبح دست به کار میشود و قلم بر فلز میکوبد: «بیشتر کارهای من ظریفکاری است و سروصدای زیادی ندارد که خانوادهام را آزار دهد، ولی به هر حال هر کاری سختیها و مشقتهایی دارد. کار در کارگاه شخصی آدم را آرام میکند.»
شما توصیه میکنید جوانان وارد این حرفه شوند؟ «به نظر من در حال حاضر بازار هنرهای سنتی خیلی خوب است. مردم کالاهای بازاری را میخرند اما کارهای هنری هم مشتریهای خاص خودش را دارد. نگاه جامعه به هنرهای سنتی و گردشگری عوض شده و کارها بهشدت رقابتی شده است. در اصفهان کارهای بسیار هنرمندانهای انجام میشود، هرچند کارهای هندی و پاکستانی هم زیاد در بازار موجود است اما سبب نمیشود ارزش کارهای هنری ناشناخته بماند.»
او بر این باور است که اگر جوانی علاقهمند به این هنر باشد و بخواهد در این حرفه کار کند و کسبوکاری به هم بزند، با پشتکار و به دست آوردن چموخمهای بازار بهراحتی میتواند این کار را انجام دهد و بهشدت پیشرفت کند.
هرچه میدانم به هنرجویانم میآموزم
«استادم بزرگترین مشوق من برای قلمکاری بود. او خود از هنرآموزان استاد دهلوی بود. من هم سعی میکنم به شاگردانم هرچه را که بلد هستم بیاموزم. شور و اشتیاق آنها را که میبینم خوشحال میشوم. فلزکاری و قلمزنی را بیش از کارهای دیگر حتی معرق دوست دارم.» از پیشینه این هنر در ایران میگوید: «هرچند ریشه این هنر تاریخ روشنی ندارد و از اثر مستندی که بیانگر نخستین مکان یا نخستین شیء باشد که روی آن قلمزنی، چکشکاری و یا حکاکی شده، اطلاع دقیقی در دست نیست اما کاربرد فلز، بهویژه مس، در ایران و خاور نزدیک به چند هزار سال پیش از میلاد میرسد. اوج این هنر مربوط به دورههای هخامنشیان و سلجوقیان است.» گفته میشود در هزاره اول پیش از میلاد فلزکاری و قلمزنی در ایران از رونق و اعتبار ویژهای برخوردار بوده و آثار باارزشی از آن دوران بر جای مانده که ازجمله آنها جامهای طلای مارلیک است. موسوی میگوید: «در قلمزنی باید طراحی بسیار قوی باشد، تنها طراحیهای خوب است که کارهای برجستهای تولید میکند. در زمینه آموزش در سازمان میراث فرهنگی، معاونت صنایعدستی، کلاسهای قلمزنی برگزار میکنیم. امیدوارم قلمزنی را کاربردیتر کنیم و روی آثار انگشتر و زیورآلات آن را اجرا کنیم و بتوانیم آن را از ویترین دربیاوریم و وارد زندگی مردم کنیم. این بزرگترین هدف من در کارم است.»
منبع : آتیه نو / فاطمه علی اصغر