به گزارش تامین 24، این کمتوجهی، دسترسی برابر به آموزش را برای نابینایان محدود کرده و تحقق عدالت آموزشی را به تأخیر میاندازد. برای دستیابی به آموزش فراگیر و برابر، ضروری است نهادهای متولی با برنامهریزی دقیق و تخصیص منابع لازم، دسترسی نابینایان به کتابهای گویای درسی را اولویت قرار دهند. تنها در این صورت میتوان انتظار داشت که آموزش برابر صرفاً یک شعار نباشد و همه دانشآموزان از فرصتهای یکسان بهرهمند شوند.
حق مسلم نابینایان
رقیه شفیعی، زنی با ارادهای راسخ و پشتکاری مثالزدنی، نمادی از موفقیت و تعهد است. او متولد سال ۱۳۶۴ و دارنده کارشناسی ارشد الهیات در گرایش فلسفه و کلام اسلامی است. پس از یک سال تدریس در دانشگاه پیام نور، بیش از ۱۰ سال است که در کتابخانهها، بهویژه بخش نابینایان، به خدمت مشغول است.
عضویت دو ساله در کارگروه تخصصی نابینایان نهاد کتابخانههای عمومی و پنج سال همکاری مستمر با سرویس «کتاب» ماهنامه «نسل مانا» بخشی از سوابق درخشان او به شمار میآید. شفیعی که از یک سال پیش به عنوان معلم آموزش و پرورش فعالیت میکند، با قاطعیت میگوید: «کتابهای گویای درسی برای نابینایان ضرورتی انکارناپذیر است.» به باور او، این کتابها مانند کلیدی طلایی هستند که درهای دانش را به روی نابینایان میگشایند، اعتماد به نفسشان را تقویت میکنند و یادگیری را برایشان آسانتر میسازند. برای بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان نابینا، این منابع تنها راه مطالعه مستقل و مؤثر محسوب میشوند.
او در ادامه هشدار میدهد که کیفیت کتابهای گویای درسی اهمیت فراوانی دارد. کتابهای بیکیفیت، مانند راهی پرسنگلاخ، روند یادگیری را دشوار میکنند و ممکن است به اشتباهات بزرگی بینجامند.
شفیعی مثالی میآورد: «اگر گوینده اصطلاحات حقوقی را نادرست بیان کند، دانشجوی نابینا آن را درست میپندارد و این خطا تا پایان تحصیل همراهش خواهد بود.» صداهای ضعیف، ضبطهای ناقص و اطلاعات ناکافی، انگیزه دانشآموزان را کاهش داده و به درک مطلب و سواد آنها آسیب میرساند. او پرسشی مهم مطرح میکند: چرا استانداردهای اجباری برای این کتابها وجود ندارد؟ پاسخ او این است که نبود نظارت کافی، هزینههای بالای تولید و بیتوجهی برخی مسئولان، این مشکل را تشدید کرده است. شفیعی تأکید دارد که کتابهای گویای درسی باید با دقت و تخصص تولید شوند تا نیازهای واقعی نابینایان را برآورده کرده و به ابزاری کارآمد در فرآیند یادگیری بدل گردند.
چالش تولید استاندارد
شفیعی با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، عدالت آموزشی را شامل آموزش رایگان، فرصت برابر و دسترسی به منابع با کیفیت برای همه میداند. او معتقد است که این اهداف هنوز فاصله زیادی تا تحقق دارند و اقدامات کنونی تنها گامی کوچک در این مسیر هستند.
شفیعی هشدار میدهد که بدون تلاش مستمر و جدی، برابری واقعی برای دانشآموزان نابینا محقق نخواهد شد. او از وزارت آموزش و پرورش میخواهد که کتابهای گویای درسی را نه به عنوان یک امتیاز اضافی بلکه به عنوان یک حق مسلم و اساسی برای نابینایان به رسمیت بشناسد. این درخواست، صدای هشداری است که ضرورت تغییر را یادآوری میکند. بدون وضع استانداردهای دقیق و نظارت مداوم، کتابهای گویا قادر به پاسخگویی کامل به نیازهای نابینایان نخواهند بود.
شفیعی تأکید میکند که تولید این کتابها باید با دقت، تخصص و کیفیت بالا انجام شود تا دانشآموزان و دانشجویان نابینا بتوانند به سهولت از آن بهرهمند شوند و در مسیر تحصیل پیشرفت کنند. او همچنین به نبود برنامهریزی منظم و کمبود بودجه به عنوان موانع اصلی دسترسی نابینایان به منابع آموزشی مناسب اشاره میکند. به باور شفیعی، رفع این مشکلات تنها با همکاری هماهنگ نهادهای مختلف امکانپذیر است تا عدالت آموزشی به معنای واقعی برای همه دانشآموزان، به ویژه نابینایان، محقق شود.
هزینههای تحصیل نابینایان
دانشجویان نابینا در دانشگاهها با چالشهای بزرگی روبهرو هستند که هزینههای بالای تولید کتابهای گویای تخصصی یکی از مهمترین آنهاست. این کتابها به دلیل هزینه زیاد، بسیار کمیاب و گرانقیمتاند و بدون حمایت مالی کافی، دانشجویان ناچار به استفاده از منابع کمکیفیت میشوند که مثل آبی کدر، تشنگی دانش را فرو نمینشاند. رقیه شفیعی میگوید بسیاری از دانشگاهها بودجه لازم را ندارند یا اهمیت این موضوع را درک نمیکنند و برخی تعداد کم دانشجویان نابینا را بهانه میکنند.
با این حال، دانشگاههایی مانند تهران، اصفهان و علامه طباطبایی با راهاندازی مراکز ویژه نابینایان، تلاشهایی هرچند محدود انجام دادهاند. این مراکز با مشارکت دانشجویان و بودجه دانشگاه، کتابهای گویا تولید میکنند، اما این اقدامات تنها قطرهای در دریای نیازهاست و نمیتواند پوشش کامل برای همه دانشجویان نابینا فراهم کند.
تمرکز این خدمات در شهرهای بزرگ، نابرابری دسترسی را در سایر مناطق بیشتر میکند. بسیاری از دانشجویان نابینا با دست خالی و امیدی بزرگ دنبال منابعی میگردند که یا وجود ندارد یا کیفیت مناسبی ندارد. این وضعیت باید تغییر کند تا همه دانشجویان نابینا فرصت برابر برای تحصیل و رشد علمی داشته باشند. عدالت آموزشی بدون تحقق این امر، تنها یک شعار باقی خواهد ماند.
راهکارهای عملی عدالت
رقیه شفیعی برای رفع مشکلات نابینایان در دسترسی به کتابهای گویای درسی راهکارهای عملی و سادهای ارائه میدهد. او معتقد است ایجاد یک شبکه دیجیتال گسترده برای پخش این کتابها، نخستین گام مؤثر خواهد بود. حمایت مالی دولت از تولید و توزیع کتابهای گویا نیز ضروری است تا هیچ دانشآموز یا دانشجویی به دلیل کمبود منابع محروم نماند.
او تأکید میکند که کتابخانههای عمومی و مراکز فرهنگی در روستاها و شهرهای کوچک باید به پایگاههای اصلی برای دسترسی به این منابع تبدیل شوند. این کار علاوه بر کاهش فاصله آموزشی، میتواند عدالت را در سطح کشور گسترش دهد. او همچنین پیشنهاد میدهد ناشران محلی تشویق شوند تا کتابهای گویا را متناسب با نیازهای هر منطقه تولید کنند.
به گفته این کارشناس، همکاری نهادهای مختلف از جمله وزارت آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی، نقش مهمی در موفقیت این طرح خواهد داشت و میتواند مسیر دسترسی نابینایان به منابع آموزشی را هموار کند.
او باور دارد اگر این برنامهها به درستی اجرا شوند، زندگی تحصیلی نابینایان دگرگون خواهد شد و عدالت آموزشی رنگ واقعیت به خود خواهد گرفت؛ فرصتی که حق هر دانشآموز است، حتی در دورافتادهترین نقاط کشور. این اقدامات، کتاب گویا را از حاشیه به مرکز توجهات میآورد و موجب رشد علمی و فرهنگی جامعه میشود.
چالش کتابهای درسی
فاطمه جوادیان، کارشناس علوم ارتباطات و روانشناسی و معلم دانشآموزان نابینا، به یکی از مهمترین چالشهای آموزش نابینایان اشاره میکند؛ نبود دسترسی کامل به کتابهای درسی صوتی و بریل. او معتقد است «اگرچه آموزش تخصصی از پایه ششم آغاز میشود، اما تمام کتابها به شکل مناسب برای نابینایان فراهم نیستند.
سازمان آموزش و پرورش استثنایی به طور انتخابی تعیین میکند کدام کتابها به صورت صوتی یا بریل تولید شوند. بهطور معمول، کتابهای محاسباتی مانند ریاضی و زبان به خط بریل آماده میشوند تا در کلاسهای درس مورد استفاده قرار گیرند، اما کتابهای نظری مثل علوم اجتماعی و تاریخ بیشتر به صورت صوتی ضبط میشوند.»
جوادیان درباره مشکلات دانشگاهی دانشجویان نابینا هشدار میدهد. در رشتههای فنی و تجربی، دسترسی به منابع صوتی یا بریل بسیار محدود است و این دانشجویان باید با تکیه بر تلاش شخصی و شبکههای ارتباطی خود، راه تحصیل را ادامه دهند. این شکاف عمیق، آینده تحصیلی آنها را تهدید میکند و فرصتهای برابر را کاهش میدهد.
از سوی دیگر، کیفیت پایین برخی کتابهای صوتی نیز مسئلهای جدی است. سرعت نامناسب، تلفظ نادرست و نبود تأکید بر واژههای کلیدی باعث میشود یادگیری سخت و خستهکننده شود و دانشآموزان نابینا عقب بمانند. اگرچه استانداردهایی برای تولید کتابهای درسی وجود دارد، اما این قوانین الزامآور نیستند و شامل ناشران خصوصی نمیشوند. نبود نسخه صوتی برای کتابهای بریل خانوادهها را وادار به استفاده از گویندگان غیرحرفهای میکند که کیفیت پایین منابع آموزشی را تشدید میکند و به یادگیری آسیب میزند. این وضعیت نیازمند توجه فوری و اصلاحات جدی است تا عدالت آموزشی برای نابینایان تحقق یابد.
ضرورت استانداردسازی اجباری
جوادیان چند راهکار روشن پیشنهاد میدهد، از جمله تعیین استانداردهای دقیق برای کیفیت صدا و محتوا، اختصاص بودجه دولتی برای تولید حرفهای و راهاندازی سیستمی برای بررسی کیفیت کتابهای ناشران خصوصی. او باور دارد همکاری بین وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت ارشاد و نوشتن یک قانون مثل «آییننامه تولید منابع آموزشی فراگیر»، میتواند این مشکلات را حل کند.
این قانون مثل چراغی در تاریکی، راه را نشان میدهد. هرچند آموزش و پرورش استثنایی در تولید کتابهای گویای درسی موفق بوده، اما نبود استاندارد اجباری برای ناشران خصوصی و کمبود منابع برای کتابهای غیردرسی، مشکلات بزرگی ایجاد کرده است. جوادیان میگوید که این کاستیها باید سریع برطرف شوند تا نابینایان به حقشان برسند. او تأکید میکند که استانداردسازی باید شامل همه کتابها، از درسی تا کمکدرسی، شود تا هیچ دانشآموزی جا نماند.
توزیع عادلانه منابع
برای حل این مشکلات، توزیع منصفانه منابع آموزشی بسیار مهم است. یک پلتفرم دیجیتال برای دسترسی رایگان به کتابهای گویا میتواند مثل رودی روان، دانش را به همهجا ببرد. شفیعی و جوادیان هر دو میگویند دولت باید بودجهای برای تولید این کتابها در شهرهای کوچک و مناطق محروم اختصاص دهد.
تشویق ناشران محلی برای ساخت کتابهای گویا با توجه به نیازهای هر منطقه، میتواند دسترسی را بهتر کند. این کارها مثل بذری در زمین، آیندهای روشن برای نابینایان میسازند. پلتفرمهای دیجیتال، با دسترسی آسان و ارزان، میتوانند دانش را به هر گوشهای از کشور برسانند و نابرابری را کم کنند. جوادیان پیشنهاد میدهد که این پلتفرمها باید ساده و کاربرپسند باشند تا همه، حتی در روستاها، بتوانند از آنها استفاده کنند. این کار میتواند شکاف آموزشی را پر کند.