در این نشست، که بخشی از پیشنشستهای همایش «در مسیر عدالت» بود، با حضور کارشناسان، پژوهشگران و فعالان اجتماعی، به بررسی اهمیت عدالت در فرایند شنیدن، ظرفیتها و محدودیتهای روشهای مختلف شنیده شدن صداها و همچنین چالشها و راهکارهای عملی این حوزه پرداخته شد.
حکمروایی و هنر گوش دادن؛ امکان یا امتناع
حسین میرزایی، دانشیار توسعه اجتماعی دانشگاه تهران، سخنرانی خود را با بیان تمایز میان شنیدن (یک فرایند فیزیولوژیک و غیرارادی) و گوش دادن (کنشی آگاهانه، فعال و دارای پیششرطهای خاص همچون دوری از پیشداوری) آغاز کرد. میرزایی تأکید کرد: در سطح فردی و نهادی، مهارت «گوش دادن» بهشدت کمرنگ شده است و علت بسیاری از اختلافات و تنشها در خانواده، محیط کار و حتی سطوح عالی حکمرانی همین کمبود است.
او حکمرانی را فرایندی میان دولت و جامعه توصیف کرد که موفقیت آن در گرو توانایی «گوش دادن» در تمامی دستگاهها و نهادهای اجرایی، قانونگذاری و قضائیه است.
حسین میرزایی هشدار داد: دولتها نباید مردم را «شگفتزده» کنند؛ یعنی تصمیمات و لوایح باید پیش از اجرا در معرض افکار عمومی و نهادهای تخصصی قرار داشته باشند، حتی اگر کند بودن این فرایند بهظاهر ناخوشایند باشد.
میرزایی تاکید و توجه ویژه به «صدای کمصدایان» و «بیصدایان» داشت؛ یعنی صدای گروههایی که کمتر شنیده میشوند، باید از پایین به بالا و از دل اجتماعات به نهادهای تصمیمگیر منتقل شوند.
او افزود: «نقش دانشگاهها و جامعهشناسی بهعنوان واسطههای تخصصی و انتقادی و با تأکید بر چهار رویکرد مکمل حرفهای، سیاستگذار، انتقادی و مردممدار، کلیدی است تا دانش و شواهد علمی به تصمیمگیریهای عمومی راه یابد و گفتوگو و گوش دادن فعال تقویت شود.»
ظرفیتها و محدودیتهای افکارسنجی در شنیدن صداها
دومین سخنران، ابراهیم شیرعلی، مدیرعامل مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران، با مرور تاریخ افکارسنجی در ایران از دهه ۱۳۷۰، به رشد استفاده از پیمایشها در سیاستگذاری اشاره کرد.
او سه رویکرد به پیمایشها را برشمرد: «منتقدان تمامعیار که اعتبار آنها را رد میکنند، تکنسینها که بر کمیسازی تأکید دارند و دیدگاه میانه که پیمایش را ابزاری محدود در کنار روشهای دیگر میبیند.»
شیرعلی ظرفیتهای پیمایشها را در شناسایی ترجیحات، نگرشها و تعارضات برجسته کرد و گفت: «اگر بهصورت روندی و منظم انجام شوند، برای گفتوگوی اجتماعی و پاسخگویی حاکمیت مفید خواهند بود.».
او تاکید کرد: باید محدودیتها را در نظر گرفت.
طبق گفتۀ ابراهیم شیرعلی، «کمنمایی حاشیهها و نادیده گرفتن گروههای حاشیهای از جمله کودکان، سالمندان، دانشآموزان، کارگران و دانشجویان که یا در نمونهگیریها حذف میشوند یا صدایشان بهدرستی شنیده نمیشود همچنین تمرکز بیش از حد بر موضوعات سیاسی و اقتصادی و غفلت از مسائل اجتماعی و فرهنگی به دلیل بودجههای سفارشی از جمله این محدودیتها هستند.»
او با اشاره به نابرابریهای جغرافیایی افزود: «شهرها و استانهای برخوردار، ثروتمند و سیاسیتر مانند تهران، اصفهان بیشتر مورد مطالعه قرار میگیرند و مناطق محروم مثل ایلام کمتر تحت پیمایش قرار میگیرند.».
شیرعلی هزینه بالا و سفارشی شدن موضوعات پیمایشها را از مهمترین موانع پژوهشهای مستقل و جامع نام برد و معتقد بود: «پیمایش معجزه نمیکند؛ باید انتظار «بهاندازه» از آن داشت و سهم حاشیهها را افزایش داد.»
در آخر ابراهیم شیرعلی پیشنهاد کرد، با ایجاد مجوزها و تأمین مالی برای پیمایشهای محلی دورهای و ترکیب با دادههای کیفی و انتشار عمومی نتایج میتوان به شنیدهشدن صداها کمک کرد.
صدای زنان روستایی: مطالعه موردی روستای هوک، سراوان
صبورا سمنانیان، فارغالتحصیل توسعه روستایی دانشگاه تهران و فعال اجتماعی سومین سخنران نشست بود. او پایاننامۀ خود را با موضوع مطالعه کیفی درباره صدای زنان روستایی در روستای هوک را ارائه کرد. سمنانیان در ابتدا بر چالشهای موجود در نظام برنامهریزی تمرکزگرا و مرکز-پیرامون که امکان انتقال صدای زنان را به نهادهای قدرت محلی محدود کرده است، اشاره کرد.
او در مطالعۀ خود به انواع روشها در ابراز صدا توسط زنان رسیده بود؛ مراجعه حضوری، تماس تلفنی، واسطهگری سنتی توسط بزرگان و استفاده از فضای مجازی (گروه واتساپ ویژه زنان) از جمله این روشها بودند.
به گفتۀ سمنانیان، حضور در فضای مجازی نقطه عطفی در افزایش مشارکت زنان شد و باعث شد جسارت بیشتری برای پرسشگری، ارسال گزارشهای تصویری و مطالبهگری پیدا کنند.با این حال، موانع جنسیتی و اجتماعی همچنان باقی مانده بود.
صبورا سمنانیان گفت: «حضور زنان در مکانهای عمومی مانند مساجد و نمازجمعه محدود است و سلسله مراتب جنسیتی و کنترلهای خانوادگی حتی در فضای مجازی باعث شده هزینههای اجتماعی برای زنان به همراه داشته باشد.»
او افزود: «اگرچه امتیازاتی مانند تحصیلات بالاتر و متأهل بودن گاه سبب شنیده شدن بیشتر صدا شده اما این امتیازات برای همه زنان یکسان نیست و منجر به ایجاد نابرابری میان آنها شده است.»
سمنانیان به عنوان نتیجهگیری به این نکته اشاره کرد که انتظارات زنان تغییر کرده است، آنها حق شنیده شدن و توضیح برای عدمتحقق مطالبات را خواستار هستند.
او در آخر تاکید کرد: «تمامی سازوکارهای موثری که از دل جامعه محلی شکل گرفته و توان اثرگذاری دارند، باید بهرسمیت شناخته شده و تقویت شوند، نه سرکوب. و حذف.»
شنیدن صدای پیرامونی از مسیر کارزارها (Petitions)
الهام مراد، دانشجوی کارشناسی ارشد توسعه دانشگاه تهران و تسهیلگر اجتماعی نیز در این نشست، به تحلیل تجربیات مطالعه کارزارهای آنلاین پرداخت.
به اعتقاد او،کارزارها که بسترهای امضای دیجیتال درخواستها هستند، صرفا محدود به درخواستهای پرامضا نیستند؛ بلکه شاهد مشارکت قابل توجه جوامع روستایی و پیرامونی نیز هستند.
مراد تأکید کرد: کارزارها «طرح مسئله از پایین» هستند؛ بدین معنا که ذینفعان، خود مسئله را شناسایی و مطرح میکنند و این یک مزیت نسبت به روشهای پژوهشی با هزینه کمرشکن است.
طبق گفتۀ او، «صنوفی مانند کارگران و فرهنگیان حضور برجستهای دارند و نزدیک به ۲۰ درصد امضاها متعلق به کارگران است. با این حال، چالشهایی مانند نمایندگی، یعنی آیا نویسندگان کارزار نماینده مشروع گروه خود هستند باقی میماند». پیشنهاد الهام مراد برای رفع این چالش، افزایش مکانیزمهای مشارکتی و جامعه مدنی برای تقویت مشروعیت و اعتبار آنها بود.
او افزود: «آزادی پس از بیان برای کنشگران محلی به عنوان شرط تداوم مشارکت و کاهش تهدیدها است، چرا که مدیران محلی گاه مانع جدی کنشگران هستند و مقاومت آنان یکی از چالشهای این حوزه محسوب میشود.»
براساس نتایج پژوهش مراد، فرصتهای سیاسی مانند موج حمایت از اینترنت روستایی در آغاز کرونا و تقویت رسانهای مرتبط با حوزه محیط زیست نمونههایی بودند که منجر به تقویت صدای کارزارها شد. در آخر او بر پاسخگویی تأکید کرد و گفت: «شنیدهشدن به معنای انجام دادن همۀ درخواستها نیست، بلکه یعنی پاسخ دادن شفاف به چرایی انجام یا عدم انجام خواستهها است».
پرسش و پاسخ، چالشها و پیشنهادها
بخش پرسش و پاسخ، بحثهای پرشوری را برانگیخت. یکی از حاضران گفت: «عدالت در چیست؟ صرف شنیده شدن کافی نیست؛ گوش دادن مؤثر و برنامه پس از شنیدن لازم است.»
دیگری به نمایشی بودن عدالت در دورههای انتخاباتی اشاره کرد و پاسخ این بود که نهادینهسازی سازوکارها ضروری است. همچنین نکاتی دربارۀ پیمایشها و نگرانی از سفارشی بودن و عدم استقلال آنها مطرح شد. بحث بر سر بیاعتمادی اجتماعی و سنتهای مردسالارانه نیز بالا گرفت و یکی از حاضران افزود: «سنتها جلوی شنیده شدن را میگیرند؛ عدالت باید بدون چارچوبهای محدودکننده باشد.»
نشست با تأکید بر اعتمادسازی، شفافیت و نهادینهسازی به پایان رسید. گامهای پیشنهادی شامل تشکیل گروه کاری برای دریافت نظرات عمومی، چارچوب پژوهشی برای گروههای حاشیهای، همکاری با پلتفرمهای مانند کارزار، کمکهای مالی کوچک برای مطالعات محلی، و برنامه آموزشی برای مسئولان بود.
این نشست نشان داد، عدالت در شنیدن صداها، نه تنها یک مفهوم نظری، بلکه ابزاری عملی برای کاهش نابرابریها است. با چالشهایی مانند شکاف دیجیتال و محدودیتهای مالی روبرو هستیم، اما تقویت کانالهای مردمی و ترکیب روشهای کمی و کیفی، میتواند راهگشا باشد.