سیاستمداری با فراست، توسعهگرا و آزادیخواه
بیتردید آیتالله هاشمی رفسنجانی یکی از چهرهها و شخصیتهای ملی ایران به شمار میآید.
بیتردید آیتالله هاشمی رفسنجانی یکی از چهرهها و شخصیتهای ملی ایران به شمار میآید.
محمدحسین شریفزادگان
عضو هیئتعلمی دانشگاه و اولین وزیر رفاه و تامیناجتماعی
تامین۲۴/ روستازادهای که به خاطر هوش و فراست، اراده و مشارکت در همه مقاطع انقلاب و مبارزات فرهنگی، اجتماعی سیاسی و انقلابی و در جوار آن فعالیت در حوزه اقتصادی و تجاری، چنان ظرفیتی در خود ایجاد کرد که هم قبل از انقلاب و در مبارزات ضدرژیم شاه درخشید و هم در وقوع انقلاب بهعنوان یکی از رهبران این جنبش نقش ایفا کرد و هم یکی از ستونهای انقلاب پس از پیروزی آن شد. بعد از پیروزی انقلاب علاوه بر عضویت در شورای انقلاب، تقویتکننده مهمترین هنر امام خمینی (ره) در نهادسازیهای اوایل انقلاب، رفراندوم جمهوری اسلامی، تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و دولت و مجلس برآمده از قانون اساسی بود. این تحولات و ماموریتها در حالی عملیاتی شدند که بهطور معمول سنت انقلابها اینگونه نهادسازیها را به تاخیر میاندازد و کشور برای مدتها توسط شورای انقلاب اداره میگردد.
چه آن هنگام که ایشان در شورای انقلاب عضویت داشت و چه زمانی که رئیس مجلس شورای اسلامی بود و چه زمانی که فرمانده جنگ تحمیلی بود، کمتر تصمیم و اقدام استراتژیک و مهمی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و دفاعی در کشور اتخاذ میشد که آیتالله هاشمی رفسنجانی یا در آن مشارکت نداشته باشد و یا مورد مشورت قرار نگیرد. اینجانب به خاطر آنکه در سطوح مختلف جریانات بعد از انقلاب کموبیش حضور داشتهام، شاهد بودم که بعضی از تصمیمات مهم، حداقل تا آخر دهه شصت، بعد از تصمیمگیری متوقف به مشورت با ایشان میشد. علت آن نه اقتدار یا نفوذ ایشان بلکه متاثر از نقش کارساز و تسهیلکننده ایشان در امور خطیر کشور بود. بیجهت نیست که نام هاشمی با نام امام خمینی (ره) و نام انقلاب اسلامی ایران در ذهنها و تاریخ انقلاب پیوند خورده است. هاشمی رفسنجانی چنان ظرفیتی از خود نشان داد که در همه امور کشور، توانایی ورود و حل مسئله داشت و این نوع توانایی در رهبران جامعه کمنظیر است. هاشمی رفسنجانی دارای هوش و استعداد کمنظیری بود. ایشان بهخوبی این توانایی را داشت که با فراست در مواجهه با پیچیدهترین مسائل اقتصادی، اجتماعی و فنی قرار گرفته و راهحلهای مناسب خود را استخراج کند. به همین خاطر بحث کردن با ایشان محتاج آمادگیهای لازم بود. من به خاطر مسئولیت معاونت سازمان برنامهوبودجه در زمان ریاستجمهوری ایشان و مدتی هم مسئولیت دبیری شورای اقتصاد کشور طی چندین سال، حداقل یک تا سه جلسه در هفته با ایشان ملاقات داشتم. در جلسات شورای اقتصاد بعد از ارائه گزارشهای سازمان برنامهوبودجه که به خاطر نوع مسئولیت امور زیربنایی اغلب به بنده محول میشد، سئوالات متعدد فنی و پیدرپی داشت و همین امر سبب میشد که بنده و همکارانم در سازمان برنامه از قبل پاسخ تمام سئوالات احتمالی را در فایلهای مشخص آماده کنیم. ایشان در مسائل مختلف، مشارکت و مباحثه فراوانی میکردند و به راحتی قانع نمیشدند. به کارشناسان احترام میگذاشت. ضمن اینکه در جلسات به مباحث کارشناسی دقیق گوش میداد و اصولا خصلت «گوش دادن» در او قوی بود؛ چیزی که امروزه در مسئولان ما کمتر دیده میشود.
روزی در شورای اقتصاد، طرح راهآهن مشهد- سرخس مطرح بود. ارزیابی ما در سازمان برنامه بعد از محاسبه دقیق هزینه - فایده این بود که این طرح غیراقتصادی است و ساخت آن را رد کردیم. بنده در شورای اقتصاد این مسئله را مطرح کردم که آیتالله هاشمی رفسنجانی گفتند کارتان بسیار ارزنده و خوب است اما اجازه بدهید در این مورد به خاطر حساسیت ارتباط با آسیای مرکزی، تصمیم استراتژیک و سیاسی بگیریم و درنهایت هم طرح در شورا به تصویب رسید. امروز بعد از 24 سال هنوز درستی محاسبات ما پابرجاست ولی نمیتوان از نقش استراتژیک این راهآهن در عضویت کشور ایران در کریدور حملونقل بینالمللی شمال - جنوب و ارتباط ما با آسیای مرکزی بهراحتی گذشت. مسئلهای که نشان از تصمیم درست استراتژیک در شورای اقتصاد آن روز دارد. در ریاستجمهوری، حسابی تحت عنوان حساب 210 وجود داشت که مازاد قیمت ارز را در اختیار رئیسجمهور قرار میداد. سازمان برنامهوبودجه روی این حساب نظر خوبی نداشت. نهایتا آیتالله هاشمی رفسنجانی موافقت کردند که هزینهکرد این حساب با نظر سازمان برنامه باشد.
کلیه دستورها به سازمان برنامه میآمد و نهایتا ما بیش از 50 درصد از دستورهای رئیسجمهوری را در جلسه حضوری در تطبیق با عملکرد بودجه رد میکردیم. هاشمی رفسنجانی برخلاف آنچه در بیرون به آمریت در مدیریت معروف شده بود بارها میگفت «اگر کسی را منصوب کنم رویم نمیشود برکنارش کنم». شخصیتی بود که در صحنه بینالمللی نیز کارآمدی زیادی از خود نشان داد. عادی شدن روابط با عربستان، میانجیگری در جنگ ارمنستان و آذربایجان در قرهباغ، میانجیگری در قضیه حاکمنشین شارجه ازجمله وقایعی است که هاشمی رفسنجانی نقش انکارناشدنی در آنها داشت. حقیقت آن است که همه افراد و ازجمله شخصیتهای ملی و طراز اول کشورها دارای نقاط ضعف و قوت هستند و کشورها سعی دارند شخصیتهای خود را با خصوصیات مثبت ایشان تقویت و ارتقا دهند و از ضعفهای آنان چشمپوشی کنند. این در حالی است که نقاط مثبت آنان میتواند برای کشور مثبت و مفید باشد. متاسفانه ما در ایران هر روز در حال عیبیابی از شخصیتهای بارز خودمان هستیم و حتی دست به عیبیابی و کشف نقاط ضعف قهرمانان ملی خودمان میزنیم. چند وقت پیش یکی از اساتید دانشگاه گفته بود دکتر مصدق مدرک دکتری نداشته و با این کار سعی در تخفیف این قهرمان ملی ضداستعماری در ایران و منطقه خاورمیانه را داشت. در مورد هاشمی رفسنجانی نیز میتوان عیبهای زیادی در رابطه با نقشها، تصمیمها و سیاستهایش برشمرد. این بدان معنا نیست که من با نقد و بررسی مخالف باشم و یا کاربرد آن را مهم ندانم. در دوران اصلاحات برخی از دوستان ما به خطا دست به چنین تخریبهایی زدند و چندین کتاب نیز چاپ کردند.
شاید علت اصلی این واکنشها این بود که آنها از نزدیک با هاشمی کار نکرده بودند و تعاملات ایشان را برای توسعه کشور از نزدیک ندیده بودند. افرادی مانند بنده با اینگونه کارها مخالف بودیم. البته این جریان که عمومیت هم نداشت بعدها موجب پشیمانی برخیها و ازجمله بانیان این حرکات شد. شخصیتهای ملی ما اگرچه بر اثر استعداد خودشان شکل میگیرند اما این خواستهای ملی است که آنها را ارج نهیم و از مواهب حضورشان برای تقویت هویت ملی و شرایط مناسب استفاده کنیم نه اینکه با تخریب، جامعه را از نعمت حضورشان بینصیب گردانیم. آیتالله هاشمی رفسنجانی همان کسی است که هم فرمانده جنگ بود و هم با تدبیر و فراست در زمینههای تصمیمسازی خطیر، پایان جنگ را در شرایطی که امکان ادامه دادن آن به مصلحت نبود فراهم ساخت و امام خمینی (ره) براساس همین اقدامات، آتشبس که امری بسیار مهم و استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران بود را پذیرفتند. هاشمی رفسنجانی در دوران ریاستجمهوری خود بهخاطر شرایط بعد از جنگ و لزوم بازسازی آثار آن، دولتی برای بازسازی کشور تشکیل داد و عمدتا اهداف اقتصادی و اجتماعی را پیگیری میکرد و اهداف اصلی برای اشاعه توسعه سیاسی همانند آنچه در دوران اصلاحات بود، نداشت. شاید هر دولتی در آن زمان میآمد همین کار را میکرد. اتخاذ بعضی از سیاستهای اقتصادی نیز علیرغم نقدهای جدی به آن نیز همین روال را دارد. مهم این است که هاشمی رفسنجانی برای توسعه کشور فکر میکرد، تلاش میکرد و بخش وسیعی از آنچه امروز بهعنوان آثار تمدنی و توسعه در کشور وجود دارد اثر تلاشها و تصمیمات وی است. هاشمی رفسنجانی هم در نظر و هم در عمل، سیاستگذاری توسعهگرا بود و به خاطر تجارب انقلابی و بهخصوص اقداماتی که در حوزه شخصی در اقتصاد و تجارت انجام داده بود، مردی عملگرا محسوب میشد و به اقداماتی دست میزد که سودمندی آثار آن در عمل دیده شود. شرایط بهبود اقتصادی بعد از جنگ در دوران 8 ساله ایشان، زمینهساز بروز توسعه سیاسی در دوران اصلاحات بود.
نهایتا به یک نکته اشاره میکنم که نقش دیدگاهها و سیاستهای هاشمی رفسنجانی در رفاه اجتماعی ایران چگونه بوده است. به گمان من هر شخصیت برآمده از انقلاب اسلامی بهخاطر تقاضاهای اجتماعی ناشی از انقلاب، نمیتواند به عدالت و رفاه اجتماعی نیندیشد. از نظر من همه آنها کموبیش گرایش اجتماعگرا دارند. هاشمی نیز چنین بوده است. ایشان در تقویت و سازماندهی دوباره سازمان تامیناجتماعی نقش جدی داشت و همواره بر ضرورت توسعه بیمههای اجتماعی اشاره داشت. بر فقرزدایی در اغلب جلسات شورای اقتصاد تاکید میکرد و لایحه فقرزدایی را با پیگیری شخصی خود تهیه کرد که متاسفانه در مجلس به جایی نرسید. هاشمی بعد از سالها در مسند ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و در سالهای اخیر با تقویت جامعه مدنی و تکیه روی حقوق شهروندی و آزادی بیان، نقشی که شاید درگذشته کمتر به آن پرداخته بود را تکمیل و شخصیتی انقلابی که همواره در دوران ستمشاهی قرار داشت را بازتولید و راه آزادیخواهی را نیز به دیگر خصوصیات خود افزود. نهایتا میتوان گفت هاشمی رفسنجانی مردی بیبدیل در تاریخ معاصر ایران بود که از مرزهای انقلابیگری به سلک سیاستمداری با فراست و دولتمردی توسعهگرا و عملگرا و نهایتا آزادیخواهی منصف و مردمی گام نهاد.
منبع : هفته نامه آتیه نو