تامین ۲۴/وزیر کار در دولت دوران دفاع مقدس، سه دوره نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو ارشد خانه کارگر و از پایهگذاران حزب اسلامی کار، بخشی از کارنامه چهار دهه همراهی ابوالقاسم سرحدیزاده با اتفاقات و تحولات انقلاب اسلامی بهویژه در حوزه کار و تولید است.
او در گفتوگو با آتیهنو به نقش آیتالله هاشمی رفسنجانی و سیاستهای این سیاستمدار اعتدالگرا در زمینه کار و تولید بهویژه در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب پرداخته و بر این نکته تاکید کرده است که اگر همراهی همه بخشهای سیاستگذاری کشور با تصمیمها و سیاستهای ایشان میسر میشد، نتایج چشمگیرتری برای کشور فراهم میآمد.
شما حیات سیاسی-اجتماعی آقای هاشمی را در بطن حرکت انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟
زندگی هاشمی را باید به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول که ایشان هم در قوه مقننه و هم در قوه مجریه بهعنوان رئیسجمهور و رئیس مجلس حضور داشتند، در تمام شئون جامعه نقش و حضورشان موثر بود و نظرشان نزد همگان قابلقبول بود و اجرا میشد. بهگونهای که میتوان گفت آنچه در جامعه در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی میگذشت بهنوعی آقای هاشمی در آن دخالت مستقیم داشت. دوره دوم مربوط به همین سالهای اخیر است که ایشان بعضا مورد بیمهریهایی واقع شد و عدهای تلاش میکردند او را به انزوا بکشانند.
با توجه به آشنایی شما با مسائل اقتصادی مبتلابه نیروی کار، اگر بخواهیم از این منظر به کارنامه ایشان نگاه کنیم به چه مواردی میتوانید اشاره کنید؟
معمولا در زمان انقلاب تمام هدف مسئولان این است که عدالت اجتماعی را برقرار کنند. آقای هاشمی رفسنجانی نیز از این موضوع مستثنا نبودند و تمام هموغمشان برقرار کردن عدالت اقتصادی و اجتماعی در جامعه بود.
چقدر در این امر موفق بودند؟ انتقاداتی وجود دارد که عدالت اجتماعی در برنامههای ایشان تا حدودی تحتالشعاع پیگیری مجدانه توسعه اقتصادی قرار گرفته بود.
اصولا عدالت مطلوب امری است دستنیافتنی. به این معنا که در طول تاریخ بسیاری از متفکران و متخصصان و دانشمندان برای دستیابی به عدالت تلاش کردند اما هیچوقت به معنای واقعی عدالت برقرار نشد. کوشش و دلشوره ایشان برای برپایی عدالت در جامعه، به طوری که متناسب با آرمانهای انقلاب اسلامی ما باشد، کمنظیر بود اما اینکه چقدر عدالت قابلتحقق است امر دیگری است. درست است که انقلاب ما اسلامی است و در اقتصاد اسلامی، مفهوم عدالت روشن است اما زوایای تحقق عدالت آنقدر روشن نیست که نیروهای انقلابی دقیقا بتوانند آن را اجرا کنند. آقای هاشمی رفسنجانی نیز اگرچه عالمی دینی بود و در وقوف ایشان به مبانی اسلام هیچ تردیدی وجود ندارد، اما در ابتدای پیروزی انقلاب درک اینکه ابعاد اقتصاد اسلامی چگونه اقتصادی است و چطور میتوان از مجرای اقتصاد اسلامی به عدالت رسید برای هیچکس چندان ممکن نبود. بنابراین با مجموعه دریافتهایی که ایشان از اسلام و اقتصاد اسلامی داشتند تصمیمات اقتصادی مهمی میگرفتند. شهامت و جسارت ایشان برای تصمیمگیری و اجرای یک تصمیم هم بهشدت بالا و چشمگیر بود. الان میتوان فهمید که بسیاری از این تصمیمات ایشان در آن زمان چقدر به نفع کشور تمام شد. به همین ترتیب در گوشه و کنار کشور، جوشوخروش سازندگی به راه انداخت و شجاعت و درایت و جسارتشان همه مدیران کشور را تحت تاثیر قرار داده بود، به طوری که به ایشان بهدرستی لقب سردار سازندگی داده بودند. در آن سالها با همت و توان ایشان سدها، راهها، کارخانهها و بسیاری دیگر از زیرساختهای اساسی ساخته و ایجاد شد. بنابراین اعتبار اصلی در مجموعه سازندگیهای بعد از جنگ، متعلق به آیتالله هاشمی رفسنجانی است. در سالهای سخت بعد از جنگ و در فضای پر از رخوت و رکود، او بود که یا علی گفت. انگیزه کافی داشت و به دیگران هم انگیزه تزریق میکرد و تحت تاثیر مخالفتها و دشمنیها پا پس نمیکشید و سرد نمیشد.
در مواجهه با ناکارآمدی برخی بنگاههای اقتصادی در آن مقطع، آیتالله هاشمی سیاست تعدیل اقتصادی را در پیش گرفت. در اینباره و نتایج آن توضیح دهید.
جهاد بزرگ آقای هاشمی در دوران سخت بعد از انقلاب و جنگ، گرفتن تصمیماتی بود که هم ریسک آنها کم نبود و هم کمتر کسی جسارت و جرئت و دانش این تصمیمها را داشت. تعدیل اقتصادی مهمترین سیاست اقتصادی ایشان در حوزه فضای کسبوکار بود. کارخانهها و بنگاههای اقتصادی زیادی بدون داشتن سود اقتصادی به کار خود ادامه میدادند، انبوه نیروی کاری که به این واحدهای تولیدی تحمیل شده بود در کنار زیانآور بودن آنها نیاز به یک بازنگری اساسی را در مورد آنها به وجود آورده بود. بنابراین ایشان با این سیاست، بار دیگر جسارت عمل بالایی از خود نشان دادند و تصمیم گرفتند که شرایط فعالیت کارخانهها و بنگاههای اقتصادی را بازنگری و قابلرقابت کنند. به همین لحاظ بسیاری از نیروهای کار تعدیل شدند. البته انتقاداتی به سیاست تعدیل اقتصادی وارد است؛ مثلا درنتیجه چنین تصمیمی، بسیاری از نیروها از کارخانهها کنار گذاشته میشدند و بعضا با پولی که از بازخرید نصیبشان میشد به کارهای خدماتی بیخاصیت میپرداختند و نتیجتا چنین تعدیلی باعث فربه شدن و متورم شدن بخش خدماتی شد.
برای رفع این معضل، یعنی فربه شدن بخش خدماتی کشور، آیتالله هاشمی چه تدبیری اندیشیدند؟ با توجه به زاویه نگاه ایشان در خصوص عدالت اقتصادی و اجتماعی و توجهی که به نیروی کار داشتند، چطور با معضل پیشآمده، که منتج از سیاست تعدیل ساختاری بود، مواجه شدند؟
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی برای رفع این معضل، تقویت بخش خصوصی را، بهعنوان تنها نسخه درمان وضعیت اقتصادی کشور در پیش گرفت. تشویق بخش خصوصی به کار کردن در کشور در دستور کار مدیران کشوری و در رأس آنها شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی قرار گرفت. در روزهایی که دولتیسازی امان اقتصاد را بریده بود، این نسخه بهعنوان راهکار شفابخش اقتصاد به دست ایشان تجویز شد.
آیا زمینههای خصوصیسازی وجود داشت؟ چقدر دیگر بخشهای اقتصادی کشور با این موضوع همراهی میکردند؟
پاشنه آشیل اقتصاد، نبودن زیرساختهای مناسب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. روزهایی که تیم آیتالله هاشمی رفسنجانی بهشدت بر تشویق سرمایهگذاری و تقویت بخش خصوصی تمرکز داشت، همراه نبودن ارگانهای دیگر خصوصا آن ارگانهایی که مستقیما با اقتصاد درگیر هستند باعث شد سرعت پا گرفتن بخش خصوصی تا حدی گرفته شود. یکی از زمینههای مهم رونق بخش خصوصی وجود امنیت بود، ولی امنیت اقتصادی کافی در آن برهه وجود نداشت. این موضوع موجب میشد بخش خصوصی از تلاش اقتصادی بازبماند. نبود امنیت به این معنا که دستگاههایی که باید حامی فعالیتهای اقتصادی بهخصوص فعالیتهای بخش خصوصی باشند چندان کارآمد و فعال نبودند. مشکلی که همین امروز هم وجود دارد. تا این بخشهای حمایتی و نظارتی درست کار نکنند امکان ندارد بخش خصوصی بتواند با فراغ بال و در حاشیه امنیت فعالیت کند.
یعنی اگر دستگاههای دیگر از این سیاست حمایت و امنیت را برای فضای تولیدی کشور تامین میکردند وضعیت امروز ما چیز دیگری بود؟
بله. از آلمان بعد از جنگ جهانی دوم هیچ چیزی باقی نمانده بود بهجز دستگاه قضایی. همین دستگاه قضایی بود که توانست دوباره آلمان را زنده و آن را تبدیل به قدرت جهانی کند. متاسفانه در آن مقطع بخش خصوصی متاثر از خلأ حامی قانونی و هجمههای مختلف نتوانست آنطور که بایدوشاید رشد کند. این بود که تلاشهای آیتالله هاشمی رفسنجانی در این حوزه بعضا ناکام میماند.
از نظر شما، آرمان اصلی آیتالله هاشمی رفسنجانی در حوزه اقتصادی چه بود؟
یکی از اهداف و آرزوهای بزرگ آیتالله هاشمی رفسنجانی برقراری عدالت اسلامی بود. چون بلافاصله بعد از هر انقلاب مردم توقعات ویژهای دارند. فکر میکنند این انقلاب موجب خواهد شد که زندگی آنها دگرگون شود. این باعث میشود انقلابیون عموما برنامههای کوتاهمدت و سریعی در پیش بگیرند تا بتوانند به توقعات مردم پاسخ دهند. آقای هاشمی هم برای اینکه بتواند به نیازهای مردم انقلابی پاسخ دهد بلافاصله تلاش و کار برای ساختن اقتصاد را شروع کردند. مثال بارز سیاستهای رفاهی ایشان، موضوع راهاندازی مترو است که خواست شخص آیتالله بود. بیشتر طرحهای آیتالله هاشمی رفسنجانی معطوف به آینده کشور و به نوعی پیشبینیکننده نیازهای مردم کشور در طی زمان بود. سعی نمیکردند به صورت مقطعی و سطحی کاری انجام دهند. سدسازی هم به همین شکل بود. همه این طرحها تلاشی بود که ایشان برای توسعه اقتصادی توام با گسترش رفاه اجتماعی و برقراری عدالت اقتصادی میکردند. تلاشی که البته نیاز به پشتیبانی و آمایش کامل سرزمینی داشت تا منجر به آبادانی کل کشور شود.
چقدر این امر محقق شد؟
همانطور که گفتم تحقق مفاهیمی چون عدالت یا کم شدن شکاف طبقاتی و مفاهیم دیگر نظیر این دو، بسیار سخت است. مثلا در کشور ژاپن با آن پیشرفتهای اقتصادی شگرف یا در کشورهای اسکاندیناوی فاصله درآمدی مردم حداکثر یک به 6 است. در آمریکا این نسبت 18 است. در دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی هم این نسبت فاجعه است. در ایران یک وقتی، یکی از نخستوزیران قبل از انقلاب، آرزو داشت بتواند این فاصله درآمدی را یک به 12 کند. بعد از انقلاب هم این فاصله هیچوقت برطرف نشد. تلاش و دغدغههای آیتالله هاشمی رفسنجانی برای پر کردن این فاصله بود اما اینکه چقدر میشود این موضوع را اندازه گرفت و دستیابی به عدالت را درنتیجه سیاستهای ایشان دید نامعلوم است.
از دهه هشتاد به بعد گفتمان ایشان در مورد اقتصاد ایران متفاوت میشود. آیا اندیشه اقتصادی ایشان در این سال دستخوش تغییر و تحول شده بود؟
آقای هاشمی چند سال از زمان خودش جلوتر بود و بخشی از انرژی ایشان صرف همسو کردن دستگاهها با سیاستهایشان میشد. حتی بعضا از این سیاستهای اصلاحی اقتصاد، سوءتعبیر میشد. یعنی میگفتند ایشان دنبال جا انداختن گفتمان رفاه و سرمایهداری است و بقیه ارگانها دنبال آرمانهای انقلاب. هیچوقت دستگاهها و بخشهای مختلف آنگونه که باید با نگاه ایشان هماهنگ نبودند.
منبع : هفته نامه آتیه نو/ خورشید بهشتی