
مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در گفتگو با تأمین ۲۴ با اشاره به سیاست حذف 3دهک از فهرست یارانهبگیران گفت: ریشه بحران کنونی نه در پرداخت یارانهها، بلکه در ساختار هزینهای حجیم و ناکارآمد است. دولت طی سالهای گذشته باید هزینههای غیرضروری را اصلاح میکرد، اما حالا حذف یارانهها میتواند تبعات اجتماعی به همراه داشته باشد.
افقه افزود: از سالها پیش دولت باید به اصلاح انبوه ردیفهای هزینهای میپرداخت، این درحالی است که در هشت سال گذشته، بهویژه پس از تشدید تحریمها، دولتهای مختلف باید بسیاری از این هزینههای زائد را حذف میکردند، اما نهتنها چنین نکردند، بلکه هزینههای خود را افزایش دادند. حالا که درآمد نفتی بهطور کامل به دست نمیآید، دولت گرفتار انبوه هزینههایی است که نه قابل حذف آساناند و نه منبع درآمدی پایداری برای پوشش آنها وجود دارد. مقصود از «دولت» تنها قوه مجریه نیست، بلکه کل ارکان تصمیمگیر و تصمیمساز است.
او با اشاره به تصمیم مجلس برای حذف سه دهک از فهرست یارانهبگیران، اظهار کرد: دهک دهم قطعاً مستحق یارانه نیست، اما دهک نهم و هشتم نیز همچنان به حمایت نیاز دارد. حذف یارانه از این گروهها، تنها به افزایش فشار بر طبقه متوسط منجر خواهد شد.
افقه هشدار داد که اگر این سیاست بدون دقت اجرا شود، تبعات اجتماعی به دنبال دارد. از سویی اگر تحریمها ادامه پیدا کند و روابط خارجی کشور ترمیم نشود، شرایط معیشتی مردم وخیمتر خواهد شد و این موضوع میتواند مسائلی را در پی داشته باشد.
این استاد اقتصاد با انتقاد از اینکه دولتهای مختلف همواره بهجای اصلاح ساختار خود، فشار اقتصادی را به مردم منتقل کردهاند، گفت: بهتر بود دولت و مجلس هزینههای خود را کم میکردند. در حال حاضر ردیفهای هزینهای وجود دارد که هیچ سودی برای کشور ندارد و در دورههای وفور نفتی به بودجه اضافه شدهاند. حالا که کشور در مضیقه است، حذف آنها کاملاً منطقی است، اما هیچیک از این دستگاهها حاضر نیستند از خودشان شروع کنند.
افقه در توضیح دیدگاهش درباره هدفمندی یارانهها بیان کرد: در یک نظام اقتصادی نرمال، یارانه باید هدفمند باشد، یعنی فقط افراد نیازمند آن را دریافت کنند و منابع پرداخت آن هم از مالیات ثروتمندان تأمین شود. هدفمندی واقعی یعنی دهکهای اول و دوم از یارانه برخوردار شوند و دولت از دهکهای بالا مالیات بگیرد. اما کاری که احمدینژاد انجام داد، یک اقدام شعاری و پوپولیستی بود. او تنها یارانههای غیرنقدی را نقدی کرد و نامش را هدفمندی گذاشت. این اقدام درست نبود و پیامدهایش تا امروز ادامه دارد.
او ادامه داد: تشدید تحریمها در سالهای پس از ۱۳۹۷ تأثیرات سنگینی بر اقتصاد ایران گذاشته که نتیجه آن تورم بالا و کاهش قدرت خرید مردم بوده، در سایه چنین وضعیتی تعداد زیادی از خانوارهای ایرانی از طبقه متوسط به زیر خط فقر سقوط کردهاند.
افقه تأکید کرد: الان تا دهک هشتم جامعه در فقر نسبی به سر میبرند و از دهک پنجم به پایین، میتوان گفت که فقر مطلق وجود دارد. با چنین وضعی، حذف یارانه از سه دهک بالا، اقدامی اشتباه است.
دارایی ابزار تامین معیشت نیست
این اقتصاددان در ادامه به مسئله ارزش مسکن اشاره کرد و توضیح داد: فرض کنید فردی سالها پیش خانهای را با دو میلیون تومان خریده است. امروز بهدلیل تورم، ارزش آن بهصورت اسمی چند صد برابر شده و مجلس صاحب آن خانه را ثروتمند محسوب میکند، در حالی که این دارایی قابل تبدیل به نقدینگی یا ابزار معیشت روزانه نیست. خانه جزئی از نیاز اساسی خانوار است، نه ثروت قابل خرج.
افقه معیارهای عددی را نیز غیرواقعبینانه دانست و گفت: تعیین سقف درآمدی ۳۰ میلیون تومان برای حذف از فهرست یارانهبگیران، کاملاً اشتباه است. یک خانوار سه یا چهار نفره با چنین درآمدی بهسختی میتواند زندگی خود را اداره کند. حداقل درآمد لازم برای حفظ سطح فعلی زندگی، ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان در ماه است. اما ظاهراً میخواهند با این محاسبات غلط، تعداد بیشتری از مردم را حذف کنند.
او همچنین با انتقاد از عملکرد مجلس، اظهار کرد: مجلس فعلی به لحاظ تخصصی توان تصمیمگیری درست ندارد و طبیعی است که سیاستهای غلطی اتخاذ شود. این مجلس در شرایط فعلی نه قدرت تحلیل اقتصادی دارد و نه جایگاه اجتماعی کافی برای اصلاح ساختارها. به همین دلیل است که تصمیماتش عموماً به زیان مردم تمام میشود.
افقه در جمعبندی سخنانش تأکید کرد: با توجه به تورم انباشته سه دهه اخیر، وضعیت معیشت مردم بهگونهای است که حتی دهک هشتم نیز به حمایت نیاز دارد. بنابراین حذف یارانه از این جمعیت حدود ۲۷ میلیون نفری، اقدامی شتابزده است که نهتنها به عدالت اقتصادی کمکی نمیکند، بلکه میتواند تبعاتی را درپی داشته باشد.










