در این میان، آموزشهای فنی و حرفهای جایگاه ویژهای در سیاستهای توسعهای کشورها یافته و نقش مهمی در توانمندسازی نیروهای جویای کار، ارتقای بهرهوری منابع انسانی، کاهش بیکاری و افزایش کارآفرینی دارند.
آموزشگاههای آزاد فنی و حرفهای در کشور ما بهعنوان یکی از مهمترین بازوهای اجرایی در عرصه آموزش مهارتی، طی سالهای اخیر بهطور فزایندهای گسترش یافته و به بازیگر کلیدی در تربیت نیروی کار ماهر تبدیل شدهاند. این آموزشگاهها که به صورت غیردولتی و با مجوز سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور فعالیت میکنند، با انعطافپذیری بالا، رویکرد بازارمحور، و پوشش طیف گستردهای از رشتههای فنی، خدماتی و هنری، توانستهاند جایگاه خود را در نظام آموزش غیررسمی تثبیت کنند.
بر اساس آخرین گزارشهای منتشر شده، در حال حاضر حدود 20 هزار و 800 آموزشگاه آزاد فنی و حرفهای فعال کشور زیر نظر سازمان آموزش فنی و حرفهای فعالیت میکنند. همچنین این سازمان دارای ۷۰۰ مرکز آموزش دولتی و بیش از ۵۴۰۰ مرکز جوار کارگاهی است.
در حال حاضر عمده گروههای هدف آموزشهای مهارتی سازمان آموزش فنی و حرفهای را دانشجویان و فارغ التحصیلان، دانشآموزان، سربازان وظیفه،کارجویان، شاغلان بنگاههای اقتصادی، اتحادیهها و اصناف، ساکنان مناطق محروم، مرزی و سکونتگاههای غیررسمی، گروههای در معرض آسیب و زنان سرپرست خانوار، کودکان کار، زنان خانهدار، افراد دارای معلولیت، روستاییان و عشایر، زندانیان، معتادان بهبودیافته، آسیبدیدگان اجتماعی، اتباع خارجی و مربیان سایر کشورها تشکیل میدهد.
نقش آموزشگاههای آزاد در رشد سطح مهارت
نقش آموزشگاههای آزاد در ارتقای سطح مهارت نیروی کار کشور را میتوان از چند زاویه مورد بررسی قرار داد. نخست اینکه این مراکز با ارائه آموزشهای کوتاهمدت تخصصی در حوزههایی که غالباً مورد نیاز بازار کار هستند، به تسهیل ورود افراد به عرصه اشتغال کمک میکنند. برخلاف آموزشهای رسمی که بعضاً به دلیل ساختار پیچیده و زمانبر بودن، کمتر به نیازهای فوری بازار پاسخ میدهند، آموزشگاههای آزاد می توانند در کوتاهترین زمان، افراد را برای ورود به حرفهای مشخص آماده کنند. این ویژگی باعث شده تا بخش بزرگی از جوانان، زنان خانهدار، فارغالتحصیلان دانشگاهی و حتی افراد شاغل برای ارتقای سطح مهارتهای خود به این مراکز مراجعه کنند.
دوم اینکه آموزشگاههای آزاد در ایجاد فرصتهای شغلی غیرمتمرکز، نقش مهمی دارند. در بسیاری از شهرهای کوچک و مناطق کمبرخوردار که دسترسی به مراکز آموزش عالی یا فنی و حرفهای دولتی محدود است؛ این آموزشگاههای توانستهاند بهصورت محلی فعالیت کرده و زمینه رشد فردی و حرفهای بسیاری از افراد را فراهم کنند. این تمرکززدایی در توزیع آموزش مهارتی، گامی مهم در جهت عدالت آموزشی و توسعه متوازن نیروی کار در کشور به شمار میرود.
سوم، آموزشگاههای آزاد توانستهاند نقش بسزایی در توسعه فرهنگ کار و مهارتآموزی ایفا کنند. در جامعهای که سالها به مدرکگرایی مفرط عادت کرده بود، این مراکز با تمرکز بر مهارتهای کاربردی و حرفهای، نگاه جامعه را تا حد زیادی به ارزش واقعی یادگیری مهارت تغییر دادهاند. بسیاری از هنرجویان این آموزشگاهها پس از اتمام دورههای خود، یا به بازار کار راه یافتهاند یا اقدام به راهاندازی کسبوکارهای خرد و خانگی کردهاند. بدین ترتیب، آموزشگاههای آزاد نهتنها به کاهش نرخ بیکاری کمک کردهاند بلکه نقش قابلتوجهی در تقویت اقتصاد غیررسمی و خوداشتغالی نیز ایفا کردهاند.
چهارم، این آموزشگاهها با داشتن ارتباط مستمر با بازار و جامعه، از انعطاف بالایی در تطبیق محتوای آموزشی با تحولات روز برخوردارند. این مزیت بهویژه در رشتههایی نظیر فناوری اطلاعات، خدمات زیبایی، طراحی لباس، ساختوساز، تاسیسات، برق و مکانیک نمود بیشتری دارد؛ چراکه تغییرات تکنولوژیک در این حوزهها سریع است و تنها مراکزی میتوانند پاسخگوی نیازهای جدید باشند که ظرفیت بهروزرسانی سریع خود را داشته باشند.
چالشهای فعالیت مراکز آزاد فنی وحرفهای
با وجود اینها، آموزشگاههای آزاد با چالشهای متعددی روبهرو هستند. یکی از مهمترین این موارد، عدم وجود نظام ارزیابی دقیق برای سنجش کیفیت آموزشی در این مراکز است. بهرغم حجم بالای خروجی و ثبتنام هنرجویان، هنوز سازوکار جامعی برای ارزیابی استانداردهای آموزشی، سطح مهارت فارغالتحصیلان، میزان اشتغالپذیری و بازده واقعی آموزشها وجود ندارد. این مسأله، گاه باعث تضعیف اعتماد عمومی به برخی آموزشگاهها شده و لزوم نظارتهای کیفی و دقیق را پررنگتر میکند.
چالش دیگر، ضعف در پیوند ساختاری میان آموزشگاهها و بازار کار است. اگرچه بسیاری از دورهها با هدف ورود به بازار طراحی شدهاند، اما نبود سامانههای هدفمند برای معرفی کارآموزان به فرصتهای شغلی، نبود مشاورههای شغلی مستمر و عدم مشارکت فعال کارفرمایان در طراحی دورهها، باعث شده تا برخی از آموزشها نتوانند منجر به اشتغال مؤثر شوند. حل این مشکل، مستلزم تعامل سازمانیافته بین سازمان فنی و حرفهای، اتاقهای اصناف، بنگاههای اقتصادی و تشکلهای کارفرمایی است.
نکته مهم دیگر، عدم حمایت مالی کافی از آموزشگاههای آزاد در شرایط اقتصادی سخت است. نوسانات ارزی، افزایش هزینههای جاری، دشواری در تامین تجهیزات آموزشی استاندارد و کاهش قدرت خرید مردم، برخی از این آموزشگاهها را به سمت تعطیلی یا افت کیفیت سوق داده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورها، دولتها با پرداخت یارانه آموزشی، معافیتهای مالیاتی یا تسهیلات بانکی، از آموزشگاههای خصوصی بهعنوان مکمل آموزش عمومی حمایت میکنند.
با وجود این چالشها، آموزشگاههای آزاد فنی و حرفهای همچنان بهعنوان یکی از مهمترین پایههای مهارتآموزی شناخته میشوند. آینده بازار کار ایران، بیش از هر چیز نیازمند نیروهای ماهر، خلاق و عملگراست و آموزشگاههای آزاد میتوانند نقش محوری در تربیت چنین نیرویی ایفا کنند.
در مجموع، تقویت جایگاه این آموزشگاهها، نیازمند بازنگری در سیاستهای حمایتی، تدوین نظام اعتباربخشی آموزشی، توسعه زیرساختهای نظارت کیفی و ایجاد پیوند مؤثر با بازار کار است. اگر این اقدامات بهصورت منسجم و مستمر دنبال شود، آموزشگاههای آزاد خواهند توانست نقشی حیاتی در توانمندسازی منابع انسانی و حرکت کشور بهسمت توسعه پایدار ایفا کنند.