علی حیدری
نائب رئیس هیأت مدیره سازمان تأمین اجتماعی
تامین ۲۴/کپیبرداری از آنها در ایران نیز چندان دور از انتظار نیست و همانطور که پیش میرود در حال حاضر منازعات و مجادلات انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری دوازدهم از مسائل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی و ... به حوزه خدمات اجتماعی معطوف شده است و حتی برای ارزیابی مسائل دیگر در حوزه بینالملل (نظیر برجام و ...) اثر آن بر حوزه معیشت، سلامت و ... مورد سوال قرار میگیرد در حالی که بزرگترین ثمره برجام «امنیت» و «آرامش» بود و به ویژه خارجشدن ایران از فهرست کشورهای مشمول بند 7 منشور سازمان ملل و لغو یکباره تعداد زیادی از قطعنامهها که به راحتی قابل برگشت از سوی آمریکا و لابی اسرائیل نیست.
به بیان دیگر در حال حاضر انتخابات ایران همانند بسیاری از کشورهای دیگر ازجمله آمریکا و ... به دو مقوله اساسی «امنیت ملی» و «رفاه و تامین اجتماعی» معطوف شده و در این میان بحث «رفاه و تامین اجتماعی» اولویت و تأثیرگذاری بیشتری داشته است. لیکن تفاوت بین ایران و کشورهای دیگر اینست که در کشورهای موصوف قرنهاست حقوق شهروندی تبیین و تسجیل شده است و حکومتها و حاکمان مبعوث به ارائه خدمات اجتماعی هستند و مکلف به ارائه خدمات اجتماعی با حفظ احترام و کرامت انسانی هستند و حق ندارند از روشهای تحقیرآمیز برای ارائه خدمات اجتماعی استفاده کنند، ولی در ایران به لحاظ عدم تسجیل حقوق شهروندی و عدم تبیین حقوق متقابل مردم و حاکمان (آن طور که حضرت علی (ع) در بدو خدمت خود به مردم میگوید و در نهجالبلاغه آمده است) عملاً مقوله خدمات اجتماعی به یک ابزار، تکنیک و تاکتیک انتخاباتی با رویکرد تودهستایانه مبدل شده است.
این نقیصه آنجا پررنگتر می شود که بدانیم در ایران فاقد یک نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی چندلایه (امدادی، حمایتی و بیمهای) و چندسطحی (پایه، مازاد و مکمل) مبتنی بر فراگیری، جامعیت و کفایت هستیم و به لحاظ فقدان نظام درآمد- هزینه خانوار، آزمون وسع، نیازمندیابی فعال، غربالگری اجتماعی و ... عملاً امکان رصد عملکرد کاندیداها درقبال وعدههای پوپولیستی آنها وجود ندارد (با تلاش دولت یازدهم به ویژه وزارت تعاون، کار و رفاهاجتماعی و مجلس دهم احکام مربوط به شکلگیری نظام چندلایه رفاه و تامین اجتماعی و نیز رصد شاخصهای اجتماعی در قانون احکام دائمی توسعه و برنامه ششم توسعه آمده است و مقدمات آن در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی فراهم شده است).
تحقق عدالت اجتماعی و رفع فقر و محرومیت از آرمانهای انقلاب و اصول مسلم قانون اساسی است و دولتها مکلف به تحقق آن هستند، اما تفکری این دوره نیز وجود دارد که گویی به فقر اصالت میدهد و وجود فقیر را به رسمیت میشناسد و بعد با شعار کمک به فقرا برای خود رای میخرد. تا ازطریق یارانهپردازی عام و بدون هدف (که از بودجه عمومی و جیب همان مردم است و منجر به تورم و نیز عدم میل به کار و اشتغال میشود) و یا به واسطه برخی نهادها و سازمانهای خاص و به روشهای تحقیرآمیز به این فقرا کمک کند.
کاری که دولت قبل در پرداخت یکسان یارانهها و پولپاشی انجام داد درست نبود. دولت قبل حاملهای انرژی و ... را گران کرد و در عوض به هر نفر 45 هزار تومان یارانه نقدی داد اما اتفاقی که افتاد این بود که در شروع طرح هدفمندی میشد با آن پول، 45 دلار خرید و دو سال بعد با کاهش ارزش پول ملی عملاً با آن 45 هزار تومان فقط 10 دلار میشد خرید با این تفاوت که ارزش ثروت کل ایرانیان نیز به همین صورت یک سوم و میل به اشتغال، تولید و کار در جامعه کم شد.
طیفی میگویند که «مردم! شما بایستی فقیر باشید و ما به شما کمک کنیم (از بودجه عمومی و دولتی و در واقع از جیب مردم) و یارانه بپردازیم» در حالی که بایستی بگویند «آی مردم حق شما نیست که فقیر باشید و فقیر بمانید و ما وظیفه داریم که فقر را ریشهکن کنیم و شما را توانمند و خود اتکا بسازیم که به جز عدهای معدود (معلولان، سالمندان، افراد بیسرپرست و ... غیرقابل توانمندسازی) دیگر نیازی به دریافت یارانه نداشته باشید و اگر هم قرار است یارانهای دریافت کنید در قالب نظام بیمهای و با رعایت احترام و کرامت انسانی خدمت و پوشش مورد نظر را دریافت کنید.» کاری که در قالب نظام بیمه درمان همگانی در سال 1393 اتفاق افتاد و با احتساب بیمهشدگان روستایی، عشایر و ... عملاً حدود 30 میلیون نفر ماهانه 48 هزار تومان یارانه بابت حق بیمه سلامت دریافت کردند و با دفترچه بیمه، خدمات موردنظر را دریافت کردند. ولی طیف خاصی مخالف این روش هستند و میگویند این 48 هزار تومان را مستقیم به افراد بدهید و بعد افرادی که بدون بیمه سلامت به خاطر تامین هزینههای درمانی به فلاکت میافتند را ازطریق یک نهاد خاص حمایت کنیم و کرامت و شرافت انسانی آنها را در گرو این کمکها بگذاریم تا هرموقع نیاز به رای آنها داشتیم به ما رای بدهند. با همین رویکرد برای کمک به یک زوج نیازمند بر روی وانت پلاکارد و بنر میچسبانند و جهیزیه را با آرم و لوگوی بزرگ و با ساز و دهل درب منزل این زوج میبرند در حالی که در فرهنگ اصیل اسلامی-ایرانی توصیه شده است که صدقه را اگر با دست راست میدهید طوری عمل کنید که دست چپ شما متوجه نشود!
به عبارت دیگر مقصود عدهای از دموکراسی، «دموکراسی رِقّیَّت» است و به دنبال اعتلای مردم و خوداتکایی آنها نیستند و آنها را همیشه نیازمند کمکهای خود میخواهند تا بتوانند از این کمکها به عنوان مستمسک و ابزاری برای کسب وجهه، خرید آراء و تطهیر چهره خود استفاده کنند و شاید نمیخواهند مردم را به «آزادگی و آزادی» برسانند. در حالی که طبق قانون اساسی و براساس آموزههای اصیل اسلامی- ایرانی، حاکمیت مکلف است افراد حادثهدیده را به مددجو و مددجویان را به توانخواه و توانخواهان را به توانمندان و بیمهشدگان و بیمهشدگان را به بیمهپردازان تبدیل کند و با استفاده از روشهای تعالیبخش نظیر توانمندسازی، کارگستری، مهارتافزایی و ... زمینهای را فراهم کند که مردم و به ویژه اقشار و گروههای هدف به ظرفیت خوداتکایی و خودشکوفایی برسند تا دیگر نیازی به کمک و مساعدت مستقیم دولت نداشته باشند و یارانهها نیز فقط به عنوان مشوق و مکمل برای اقشار خاص که غیرقابل توانمندسازی هستند به روشهای عزتمندانه ارائه شود، به عنوان وظیفه حاکمیت و نه به عنوان صدقه و مرحمت حاکمیت و اتفاقاً حاکمان نبایستی از این کمک و مساعدت که وظیفه ذاتی آنهاست به مردم نیازمند فخر بفروشند و آنرا وسیلهای برای جلب رای کنند بلکه باید مانند حضرت علی (ع) عمل کنند که سر را مقابل آتش تنور نانپزی آن زن نیازمند شوهر از دست داده گرفت و یتیمان او را بر دوش خود سوار کرد نه مثل برخی که می خواهد با استفاده از شعار ارائه این کمک ها بر دوش مردم سوار شوند.
به هرصورت به نظر میرسد مردم بایستی به دیدگاههایی اقبال نشان دهند که به دنبال حفظ و ارتقای احترام و شرافت انسانی و رعایت (و نه اعطای) آزادی و آزادگی افراد باشند، نه که به دنبال به بند کشیدن و "رقّیَّت" آنها هستند. به قول مولانا:
کیست مولا آن که آزادت کند
بند «رقّیَّت» ز پایت برکند
مومنان را ز انبیا آزادیست
همچو سرو و سوسن آزادی کنید
مردم نبایستی به صاحبان تفکراتی اقبال نشان دهند که میگویند «آی مردم ما به شما یارانه بیشتری میدهیم» بلکه بایستی به کاندیداهایی رای دهند که میگویند «آی مردم ما میخواهیم کاری کنیم که شما نیازی به یارانه دولت نداشته باشید، ما میخواهیم شما خودتان آقای خودتان باشید، ما به جای پرداخت پول مستقیم (که موجب تشدید تورم میشود) آن هم به روشهای تحقیرآمیز برای شما پوشش بیمهای ارائه میکنیم و تلاش داریم تا افرادی را که قابل توانمندسازی هستند با کارگستری، مهارت افزایی و ایجاد زمینه کار و فرصت شغلی توانمند کنیم و اگر هم افرادی غیرقابل توانمندسازی هستند به آنها در قالب نظام چندلایه و چندسطحی تأمین اجتماعی با حفظ احترام و شرافت انسانی خدمت ارائه کنیم.»
مردم بایستی به تفکراتی رای دهند که رفع فقر را وظیفه خود و ملاک مشروعیت خود میدانند نه ابزاری برای خرید مقبولیت مردم. بایستی به نگاههایی رای دهند که بگوید «ما به فقر و فقیر اصالت نمیدهیم و نگاه اعانهای، صدقهای و پسماندی به فقر نداریم، بلکه ما به توسعه و تعالی انسانی و اعتدال و اعتلای جامعه و مردم میاندیشیم و میخواهیم که آنها به خوداتکایی برسند و اگر هم افرادی در بین آنها غیرقابل توانمندسازی هستند در قالب یک نظام چندلایه و مبتنی بر احترام و عزت انسانی خدمات اجتماعی را به عنوان حق خود و وظیفه حاکمیت دریافت نمایند نه بعنوان یک مرحمت یا صدقه حاکمیت، ما به فقیر بعنوان یک طعمه برای اخذ رای و یا یک لشکر برای حرکات پوپولیستی نگاه نمیکنیم بلکه وجود فقیر در جامعه را ننگ دانسته و ابزار شرمندگی میکنیم نه اینکه وجود فقیر را به جهت اینکه بتوانیم برای تطهیر چهره، کسب وجهه و خرید رای از او استفاده کنیم مغتنم بشماریم.»