تامین ۲۴/ محمدرضا شاه پهلوی در آخرین نطق تلویزیونی خود در چهاردهم آبان ماه 1357، یعنی سه ماه پیش از پیروزی انقلاب، خطاب به مردم ایران گفت: «من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم». وی گرچه در سخنرانی خود کاستیهای گذشته را قبول کرد و وعده داد که آنها را رفع کند، اما این نطق، بیش از آن که باور عمیق یک ساختار برای قبول اشتباه و اصلاح گذشته باشد، به مثابه آخرین سنگری بود که در آخرین روزها به آن پناه برده میشود تا از سرنگونی قطعی جلوگیری شود.
آمارها، پژوهشها و بررسی تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیش از انقلاب نشان میدهد، بر خلاف تبلیغات گسترده طرفداران نظام پیشین، توسعه آمرانه و نامتوازن، سرمایهداری وابسته و سرکوب سیاسی توسط نظام سلطنتی، هیچگاه صدای واقعی مردم طالب آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی را نشنید، تا جایی که به انقلاب سال 57 منتهی شد. برای اثبات این ادعا و اینکه چرا ماهیت دینی انقلاب ایران بر هویتهای دیگر آن چیرگی یافت، میتوان به پژوهشهای مختلفی که در سالهای پیش از انقلاب صورت گرفته رجوع کرد. کتاب «صدایی که شنیده نشد» (نگرشهای اجتماعی- فرهنگی و توسعه نامتوازن در ایران)، بخشی از تحقیقاتی است که در دهه 50 شمسی با عنوان «طرح آینده نگری» توسط «علی اسدی هدایت» و «مجید تهرانیان» طراحی شد و محققانی مانند «منوچهر محسنی»، «مهدی بهکیش»، «هرمز مهرداد» و ... در انجام آن همکاری کردند.
پس از گذشت 45 سال به کوشش «عباس عبدی» و «محسن گودرزی» بخشی از این تحقیق توسط نشر نی منتشر شده است. این تحقیق از اولین نظرسنجیهای ملی در کشور است و اطلاعات منحصر به فرد تجربی از نگرش مردم در دهه 50 شمسی به دست داده و نشان میدهد که چگونه در زیر پوست جامعه، جریان دینی در حال رشد بود. «در سالهای میانی 1350 دو وجه متعارض در جامعه ایران به چشم میخورد. چهره ظاهری در آن زمان، از جامعهای در حال رشد و با ثبات خبر میداد.
گویی اکثریت جامعه از شتاب و جهت تغییرات رضایت دارند و همه در تلاشند تا جای خود را در چنین جامعهای ارتقا دهند. در آن روزگار کمتر کسی بود که تصوری از سرنگونی نظام سیاسی در سال 1375 داشته باشد. رشد جمعیت شهری، تغییر زندگی روستاییان، شکلگیری طبقه متوسط اقتصادی، رشد صنعتی همگی نشانههایی از خوشبینی به تحولات اجتماعی را در خود داشت. در کنار آن، شکست نیروهای سیاسی مخالف حکومت و تثبیت قدرت سیاسی رژیم شاه در داخل و در منطقه این تصور را برای حکومت و کشورهای غربی ایجاد کرد که ایران «جزیره ثبات» است. با این حال. در همان سالها، پدیدههایی درون جامعه ایران در شرف تکوین بود که سرنوست دیگری را برای جامعه رقم میزد؛ وجهی که از دیدها پنهان مانده بود. بر خلاف خوشبینیهای رایج زمان، این تحقیق ناهمواری و تلاطمات ناشی از توسعه نامتوازن را آشکار ساخت» (عبدی و گودرزی، 1395: 14) این تحقیق همچنین پاسخ مناسبی به برخی سوالات در زمینه انقلاب سال 1357 است.
اینکه چرا این رویداد در سال 57 رخ داد؟ چرا هویت مذهبی انقلاب توانست بر دیگر مطالبات و هویتهای انقلاب چیرگی یابد و اینکه پروژه مدرنیزاسیون جامعه پیش از انقلاب تا چه حد توانسته بود در باورهای مذهبی جامعه تاثیرگذار باشد؟ باورهای مذهبی که نهتنها در سایه توسعه آمرانه و مدرنیزاسیون تحمیلی رنگ نباخت بلکه روزبهروز تقویت شد تا به «انقلاب اسلامی» رسید. «مجید تهرانیان در تدوین ایده اصلی تحقیق، مساله را در این میدید که رشد شتابان و نامتوازن، جامعه را از وضعیت سنتی خود که متکی بر اقتصاد کشاورزی بود به سوی جامعهای با اقتصاد صنعتی تغییر میداد. سرعت چنان زیاد بود که بخش وسیعی از مردم و نخبگان نمیتوانستند با محیط تازه و ارزشهای پدیدار شده همدلی کنند.
آنان از محیط مألوف خود کنده شده بودند و به آرزوهای تازه رشد، رفاه اقتصادی، تحرک اجتماعی و زندگی در محیطی تازه فکر میکردند. این تغییر در همه ابعاد به یک اندازه روی نداده بود. گذار، بنیان اجتماعی روان ایرانی را متحول کرده بود و به تعبیر تهرانیان، تودهها آمادگی مواجهه با چنین وضعیتی را نداشتند. آنان نه میتوانستند به گذشته بازگردند و نه در آینده جایی امن برای خود میدیدند. علی اسدی در تحقیقات تجربی خود، این بنیان روانی اجتماعی را در نسبت با رسانه تحلیل کرد و نشان داد که چگونه در بیان تودهها و حتی نخبگان، میل بازگشت به گذشته و به ویژه پناه بردن به مذهب در حال رشد است» (همان). نتایج این تحقیق نشان میدهد حتی بخشهایی از نخبگان و طبقه متوسط که با رشد اقتصادی بالیده بودند و انتظار میرفت پایگاه اجتماعی اصلی حکومت باشند، به ارزشهای مذهبی بیشتر بها می دادند تا ارزش های جدید و مدرنی که میبایست بر پایه مدرنیزاسیون مورد نظر حکومت باشد.
اهمیت این تحقیق تنها در ارائه شواهدی از زوایای پنهان مانده زندگی، نگرشها و احساسات مردم نسبت به تغییرات جامعه نبود، بلکه محققان از یک سو مفاهیم تازهای برای شناخت جامعه ایران پیش نهادند و از سوی دیگر برای برخی مفاهیم مطرح در فضای روشنفکری مثل «بازگشت به خویشتن» پایههای تجربی فراهم ساختند. بر پایه این نتایج، ارزشهای مورد نظر حکومت وقت حتی در میان گروهی که پایگاه آن محسوب میشد، عمومیت نداشت. ریشه این نوع دوگانگی را شاید بتوان در توسعه نامتوازنی جستجو کرد که از سوی چهره ظاهری جامعه را «مدرن» و پیشرفته میخواست اما با ارزشهای «مدرنیته» سازگار نبود. نمونه این نوع برخورد را میتوان در فعالیتهای فرهنگی نظام گذشته دید.
سالن تئاتر به عنوان یکی از مظاهر مدرن ساخته میشود اما کارگردان و نویسنده تئاتر برای بیان هنری و نقد جامعه با تیغ سانسور روبرو بود. نتایج تحقیق پرسشنامههای تحقیق نگرشهای اجتماعی- فرهنگی و توسعه نامتوازن در ایران که در سال 1350 انجام شده است در میان گروه سرشناسان فرهنگی – سیاسی (500- 800 نفر)، گروه پیامگیران (6 هزار نفر) از میان تماشاگران و شنوندگان رادیو و تلویزیون، گروه کوچکی از جوانان دانشگاهی و حدود 300 نفر از اعضای سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران برگزار توزیع شد و در ادامه برخی از نتایج این تحقیق میآید که حاکی از مذهبی بودن عمیق جامعه در سال های پیش از انقلاب است. رشد باورهای مذهبی در بررسی مورد نظر، آمار و سوالات پرسشنامهای وجود دارد که نتایج حاصل از آنها حاکی از رشد باورهای مذهبی در سالهای دهه 1350 شمسی است. آمار تعداد مساجد موجود در مناطق شهری و روستایی کشور طی سالهای دهه 50 نشان میدهد مساجد قدیمی، نوسازی و مساجد جدیدی نیز ساخته شده است.
از آنجایی که نظام قبل از انقلاب، یک نظام ایدئولوژیک مذهبی نبود که از تریبونهای مذهبی برای بیان خواستها و اهداف خود استفاده کند، افزایش تعداد مساجد را میتوان پاسخی به نیاز جامعه مذهبی دانست که از ساخت مسجد و پرداختن به امور مذهبی خود در آنجا استقبال میکنند. بر اساس آمار 1341 اداره کل اوقاف، مجموع مساجد ایران با ذکر نام 3653 باب بوده، در حالی که در آبان 1352 تنها در محدوه 233 شهر، 5389 باب مسجد وجود داشته است. در سال 1340 در محدوده خدمات شهری تهران، تعداد 293 باب مسجد موجود بوده در حالی که گزارش آماری اسفند 1351 سازمان اوقاف 700 مسجد را در تهران نشان میدهد. بر اساس یک بررسی در آبان ماه 1352، تعداد 909 باب مسجد در تهران شناسایی شناخته شدند. به عبارت دیگر، در عرض کمتر از 14 سال، تعداد مساجد شهر تهران حدود 5 برابر شده است. از سویی بر اساس نتایج سرشماری 1345 حدود 48 هزار و 900 باب مسجد در روستاهای ایران موجود بوده که این رقم بر اساس اظهارنظر کارشناسان امور روستایی با بازسازی مساجد نهتنها کیفیت ساختمانهای آنها بهتر شده، بلکه افزایش کمی چشمگیری را هم نشان میدهد. همچنین آمار حاکی از افزایش تعداد زائران حج در سال های1350 تا 1354 دارد به گونهای که تعداد این زائران از 34 هزار و 500 نفر در سال 1350 71 هزار و 851 نفر در سال 1354 رسید.
همچنین بررسی رفتارهای مذهبی افراد نشان میدهد اکثریت قابل توجهی از افراد بیان میکنند که به صورت منظم نماز میخوانند. 83 درصد گفتهاند همیشه نماز میخوانند و فقط 6 درصد از جمعیت مورد مطالعه هیچگاه نماز نمیخوانند. روزه گرفتن در مقایسه با نمازخواندن عمومیت کمتری دارد، با این حال درصد افرادی که اظهار داشتهاند هر سال روزه میگیرند حدود 79 درصد است و از این نظر تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. در میان بیسوادان فقط 2 درصد هیچگاه روزه نمیگیرند، حال آن که در میان کسانی که تحصیلات عالی دارند این نسبت به 25 درصد میرسد. رفتن به مسجد با توجه به این که به طور کلی از رفتارهای پسندیده مذهبی محسوب میشود عمومیت قابل ملاحظه دارد و نسبت کسانی که اصولاً به مسجد میروند (صرفنظر از میزان رفتن به آن) به حدود 71 درصد میرسد که اکثریت این گروه را مردان تشکیل میدهند، در حالی که 59 درصد از افراد 15 تا 24 ساله به مسجد میروند و این نسبت در میان افراد 65 ساله و بیشتر به حدود 84 درصد افزایش مییابد. استقبال جوانان از فرهنگ اسلامی در این تحقیق و در پاسخ به این سوال که «عقیده شما در مورد تقویت اصول فرهنگی بر مبانی تعالیم اسلامی چیست؟» نتیجه به دست آمده قابل تأمل است.
بین آرای سرشناسان و کارگزاران رادیو و تلویزیون از یک سو و جوانان از سوی دیگر یک شکاف عقیدتی وجود دارد. بدین معنا که 62 درصد جوانان طرفدار تقویت اصول فرهنگی اسلامی هستند اما فقط 6/29 درصد از سرشناسان و 3/30 درصد از کارگزاران رادیو و تلویزیون موافق این امر هستند. در حالی که جوانان طبعاً سنتشکن هستند و با توجه به شرایط سنی و نسلی، انتظار میرود بیش از دو گروه دیگردر نوآفرینی موثر و پیش قدم باشند. به باور محققان این پژوهش، علت استقبال بیشتر جوانان از تقویت فرهنگ مذهبی را می توان در عدم امنیت نسبت به آینده و نیاز به ایجاد پناهگاه در میان آنها جستجو کرد. افزایش تیراژ کتابهای مذهبی در دهه 1342- 1333، بر حسب موضوع تعداد 567 جلد کتاب مذهبی در ایران منتشر شده در حالی که این تعداد در پنج ساله 1346-1342، 765 جلد بوده است.
همچنین در سه سال 1350-1348 بر حسب موضوع تعداد 755 جلد و در سه ساله 1353-1351، تعداد 1695 جلد کتاب مذهبی در ایران منتشر شده است. بدین لحاظ بررسی درصد کتب مذهبی منتشر شده در ایران سالها نسبت به کل کتب منتشر شده در ایران، بر حسب موضوع قابل توجه است: در 10 ساله 1342-1332 مجموعاً 1/10 درصد کل کتب منتشر شده به مذهب اختصاص داشت. در صورتی که این نسبت در سال 1351 با انتشار 578 جلد کتاب مذهبی به 82/25 درصد کل کتب منتشره در ایران رسیده است. همین طور، در سال 1352، 76/24 درصد (576 جلد) و در سال 1353، 46/33 درصد (541 جلد) از کل کتب منتشره در ایران، کتابهای مذهبی بوده است.
بر این اساس بالاترین رقم کتب منتشره در ایران بر حسب موضوع از سال 1351 تا 1354 مربوط به کتاب مذهبی بوده، در حالی که در 10 سال 1342-1333 کتب مذهبی پس از ادبیات، تاریخ و جغرافی، علوم اجتماعی، مقام چهارم را دارا بوده است. از سوی دیگر، «قرآن کریم» در سالهای منتهی به سال 1350، پرتیراژترین کتاب ایران بوده است. همچنین هر سال نزدیک به 700 هزار نسخه از آن تنها در تهران تجدید چاپ میشود. در سال 1352 طبق یک تحقیق جامع از ناشران کتب مذهبی و غیرمذهبی در تهران کتاب «مفاتیحالجنان» در سال 1351، حداقل 490 هزار تیراژ داشته است. در همان سال طبق جمعآوری نمودارهای انتشاراتی ناشرین کتاب مذهبی در تهران و قم، حداقل 400 هزار نسخه از رسالات علمیه مراجع تقلید چاپ و منتشر میشود. تا پایان سال 1354، تنها در شهر تهران حدود 48 ناشر کتب مذهبی شناسایی گردید که از میان آنها 26 ناشر، فعالیت انتشاراتی خود را در 10 سال 1354-1345 با انتشار کتب مذهبی آغاز کردند. نوع نگاه به رادیو، تلویزیون و سینما! فصل دوم کتاب به خلاصهای از گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی در ایران اختصاص دارد که حاصل گزارش یک نظرخواهی ملی در سال 1353 در 23 شهر و 52 روستای کشور است. این بررسی نشان میدهد 77 درصد از کل خانوادهها در ایران دارای حداقل یک دستگاه رادیو بودتد. در نقاط شهری 89 درصد از خانوادهها و در نقاط روستایی 67 درصد از آنها رادیو داشتهاند.
در خانوادههای کمدرآمد که اکثراً روستایی هستند فقط 60 درصد رادیو دارند در حالی که این میزان در اقشار متوسط به 90 تا 94 درصد میرسد. نکته قابل توجه در این بررسی، دلیل رادیو گوش نکردن افراد است. 21 درصد از مردان و 20 درصد از زنان معتقدند گوش دادن به رادیو «گناه دارد». 41 درصد این افراد در رده سنی 15 تا 44 سال هستند و افراد با سن بالاتر بیشتر معتقد هستند گوش دادن به رادیو گناه دارد. این بررسی نشان میدهد 34 درصد از خانوارهای جامعه مورد تحقیق دارای تلویزیون بودند که این میزان در مناطق شهری 66 درصد و در مناطق روستایی فقط 8 درصد است. در پاسخ به سوالی مشابه در مورد این که چرا افراد تلویزیون تماشا نمیکنند، 11 درصد مردان و 12 درصد زنان معتقدند تماشای تلویزیون «گناه دارد». از مجموع افراد مورد پرسش فقط 27 درصد گفتهاند که از سینما استفاده میکنند. از شهرنشینان 38 درصد و از روستاییان فقط 19 درصد به سینما میروند.
همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا به سینما نمیروید 23 درصد عنوان کردهاند که سینما «گناه دارد». درصد کسانی که گوش دادن به رادیو، تماشای تلویزیون و رفتن به سینما را گناه میدانند، نشان میدهد به رغم تبلیغات گستردهای که چهره جامعه پیش از انقلاب را مدرن و غیرسنتی میداند، بخشهای ناهمگون و جدا از اقشار متوسط و مدرن جامعه به رسانهها به شدت بیاعتماد بودند و آن ها را موجب تضعیف باورهای مذهبی شان میدانستند. محرومان و مطرودانی که از رشد اقتصادی و رفاه وعده داده شده کمتر ثمری بردند و در قالب روستاییان، حاشیهنشینان و پیروان مذهبی در تکوین انقلاب اسلامی نقش مهمی داشتند. همچنان که اشاره شد نتیجه تحقیق نگرشهای اجتماعی- فرهنگی و توسعه نامتوازن در ایران که در دهه 1350 انجام شد نشان از یک جامعه عمیقاً مذهبی دارد که بالطبع قابل پیشبینی است که انقلابی که در این جامعه رخ میدهد نیز گفتمان مسلط دینی را همراه خود دارد.
منبع: ماهنامه قلمرو رفاه
تامین ۲۴جامعه ایرانِ پیش از انقلابسینما پیش از انقلاب