
ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد!
با ادامه رکود اقتصادی کشور در سالهای اخیر، حال صنعت در استان قزوین، یکی از قطبهای صنعتی کشور هم خوب نیست.
با ادامه رکود اقتصادی کشور در سالهای اخیر، حال صنعت در استان قزوین، یکی از قطبهای صنعتی کشور هم خوب نیست.
حسام مناهجی
پژوهشگر اجتماعی
تامین ۲۴/هر چند آمارها از رشد 4/4 درصدی اقتصاد کشور در نیمه نخست امسال حکایت دارد، اما گرانی مواد اولیه، واردات کالای مشابه خارجی ارزانقیمت، نبود سرمایه در گردش، کمبود نقدینگی، عدم فروش محصول، بدهی معوقه بانکی و سوء مدیریتها و خصوصیسازیهای غلط و دلایلی از این دست سبب شده که چرخ صنعت به این زودیها روی غلتک نیفتد و دورنمای مطلوبی هم نداشته باشد. در حال حاضر بیش از پنجاه واحد صنعتی استان قزوین در لیست رسمی ورشکستگان کمیسیون برطرف کردن مشکلات واحدهای صنعتی قرار گرفته است که برخی از آنها از صنایع بزرگ این استان هستند. پیش از همه، شرکتهای نساجی که از قدیمیترین کارخانههای این استان بودند، تعطیل شدند.
شرکتهایی مانند پوشینهبافت، نازنخ، فرنخ، فرش پارس و بسیاری از واحدهای فعال در صنایع نساجی تعطیل شدند که از مهمترین عوامل تعطیلی آنها قاچاق نخ خارجی ارزان قیمت و مشکلات دسترسی به مواد خام بود. در چندسال اخیر شرکتهایی مانند ناز نخ، اشکان چینی، صنایع توانبخشی ایران، پوشینه بافت، نقش ایران، ابرصنعتی، دروس ایران، برلیان، فولاد الماس، فولاد البرز، فولاد آریا، فولاد تاکستان در قزوین تعطیل شدهاند. اینها کارخانههایی هستند که به طور رسمی تعطیل شدهاند و کارخانههایی چون کنتورسازی، نخ البرز، قفل کار، فرش البرز و ... هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند و بسیاری از کارگرانشان را تعدیل کردهاند.
کارگران بیکار شده به کارهای خدماتی، پیک موتوری، مسافرکشی، دستفروشی و ... مشاغلی اینچنینی روی میآورند. طبق آخرین آمارها اکنون معادل یک سوم جمعیت فعال در بازار کار کشور در فضای غیررسمی بازار کار کشور مشغولاند که طبعاً به پایداری و امنیت شغلی خود امیدوار نیستند. اکنون میانگین نرخ بیکاری در قزوین از میانگین کشوری هم بیشتر است؛ این در حالی است که استان قزوین یکی از استانهای صنعتی کشور است و علاوه بر 8 شهرک صنعتی فعال در آن، دو شهرک جدید هم در حال احداث است.
فعالیت بیش از 800 شرکت صنعتی در این استان سبب شده استان قزوین از نظر توسعهیافتگی صنعتی رتبه دوم را در سطح کشور داشته باشد و اینکه میزان آمار بیکاری در این استان از نرخ بیکاری کشور بالاتر است نشان از وضعیت وخیم بخش صنعت در کشور است. تولد یک کارخانه عظیم یکی از قدیمیترین و بزرگترین شرکتهای تعطیل شده در شهر صنعتی قزوین شرکت «شیشه آبگینه» است که به دلایل گوناگون بعد از نزدیک به نیم قرن فعالیت، تعطیل شد.
آبگینه از اولین کارخانههایی بود که با احداث شهر صنعتی البرز آغاز به کار کرد. این شهر صنعتی از نخستین شهر صنعتیهای کشور است که در سال 1346 و در 14 کیلومتری شهر قزوین ساخته شد. با تصویب طرح جامع و طرح اجرایی تهران در دهه چهل، برای جلوگیری از هجوم نیروی کار به پایتخت، ایجاد قطبهای توسعه و انتقال فعالیتهای جدید از تهران به مراکز مناطق در دستور کار قرار گرفت و ساخت قطبهای اراک، قزوین، تبریز و اصفهان تا حدودی از نتایج این طرحها به شمار میآیند. شرکت تولیدی و صنعتی آبگینه در سال 1343 تأسیس و با راه اندازی کوره در سال 51 بهرهبرداری از اولین واحد تولید شیشه جام آغاز شذ. آبگینه در سال 1351، نخستین کوره خود را طراحی و راهاندازی کرد که سالیانه توانست 40 هزار تن تولید داشته باشد.
در سال 1371 پروژه ساخت و راهاندازی کوره شماره 2 انجام شد که راهاندازی این کوره ظرفیت تولید را به 100 هزار تن در سال افزایش میداد و این کارخانه حتی در مقاطع مختلفی به کشورها عراق و عربستان هم شیشه صادر میکرد. این شرکت با توجه به دسترسی آسان به معادن غنی سیلیس و سوخت در کشور، انواع گوناگون شیشه مورد نیاز بازار در امور ساختمانی، صنایع اتومبیل و... را تولید می کرد. کارخانجات آبگینه با تولید انواع شیشههای ساختمانی، جام ساده و مشجر و مسلح، شیشه مشجر رنگی، انواع شیشههای طلقی و ایمنی اتومبیل و همینطور شیشههای ایمنی ساختمانی کاملترین کارخانه تولیدی در صنعت شیشه جام کشور بود. در سال 1370 برای اولینبار در کشور انواع شیشههای مشجر مسلح در کارخانجات آبگینه تولید شد و آبگینه در آن سالها سالانه 30 هزار متر مربع از این نوع شیشه را تولید و به بازار عرضه میکرد.
در ضمن شرکت آبگینه در شرکتهای دیدهپرداز و استخراج فرآوردههای مواد اولیه شیشه و همچنین مرکز پژوهشهای علمی سرمایهگذاری کرده بود. شرکت استخراج مواد اولیه ایران یکی از شرکتهایی است که با مشارکت شرکت آبگینه با ظرفیت سالانه 200 هزار تن در سال 1372 به بهرهبرداری رسید . شرکت دیدهپرداز که تمام سهام آن متعلق به آبگینه بود هم در سال 1374 به منظور تولید انواع شیشههای اپتیکی راهاندازی شد. فراتر از یک کارخانه ساده شهر صنعتی البرز با حدود 800 هکتار یکی از بزرگترین و قدیمیترین شهرهای صنعتی در کشور محسوب میشود. کارخانه شیشه آبگینه به عنوان یکی از گلهای سرسبد این مجموعه قدمتی به اندازه این شهر صنعتی داشت حتی گفته میشود نخستینبار گازرسانی به این شهرک به سبب وجود شرکت آبگینه انجام شده است.
این کارخانه در سالهای اوج خود در دهه شصت و هفتاد بیش از هزار پرسنل داشت و 40 مینیبوس همه روزه کارگران را از شهر به کارخانه جابهجا میکرد. آبگینه تنها یک کارخانه ساده نبود. هنگام سفر مقامات به شهر قزوین بازدید از این کارخانه از برنامههای همیشگی مسئولان بود. تیم والیبال این کارخانه نخستین تیم شهرستانی بود که در ایران به مقام قهرمانی رسید. این شرکت یک فروشگاه تعاونی بزرگ هم در مرکز شهر داشت که علاوه بر کارگران کارخانه سایر شهروندان هم میتوانستند انواع کالاها را با تخفیف در این فروشگاه خریداری کنند.
این کارخانه همچنین امکانات رفاهی خوبی هم برای کارگران فراهم کرده بود. در داخل شرکت استخر روبازی وجود داشت که تابستانها پرسنل از آن استفاده میکردند. همچنین در شهر مشهد هم هتلی برای اقامت خانوادههای کارگران در نظر گرفته شده بود که از داراییهای کارخانه بود. برگزاری دورههای آموزشی متعدد برای کارگران فنی هم از دیگر خدماتی بود که این شرکت به رایگان در اختیار نیروی کار خود قرار میداد. به مناسبتهای مختلف اقلام و کالاهای گوناگونی از کالاهای اساسی گرفته تا لوازم التحریر و لباس و کفش کار و ... به کارگران تعلق میگرفت. «پاداش اضافه تولید» از دهههای پنجاه تا دهه هفتاد به همه کارگران تعلق میگرفته که گاهی تا سه برابر حقوق ماهانه کارگران بوده است.
با این حال بهار آبگینه هم کم کم با واگذاری به بخش خصوصی تبدیل به خزان شد. مرگ تدریجی یک کارخانه کارخانهای که در گذشته نهچندان دور صدها کارگر داشت و تمام وقت تولید میکرد با واگذاری به بخش خصوصی به تدریج دچار مشکل شد. مالک جدید کارخانه یک تاجر شیشه بود که دانش فنی در این زمینه نداشت و این کارخانه را به صورت قسطی خریداری کرده بود. او مدعی شد که این کارخانه بدهی هنگفتی داشت که دولت در موقع واگذاری از میزان بدهیهای این کارخانه صحبتی نکرده بود. در نهایت هم مجموعه بدهیها و هزینه بالای انرژی و فرسوده بودن ابزار تولیدشرکت آبگینه را از پای انداخت. این شرکت به بانک صادرات، کارخانه غدیر، بیمه تأمین اجتماعی، اداره برق و از همه مهمتر شرکت گاز بدهکار است.
شرکتهای اقماری مثل سیسلیس البرز، دیدهپردازی، واحد تولید کریستال و حتی بخش زیادی از ساختمان و واحدهای دفتر مرکزی در خیابان اسدآبادی ... از سالها قبل واگذار شده بودند. با هدفمندی یارانهها و عدم پرداخت یارانه دولت به بخش صنعت مشکلات آبگینه افزون شد. کارخانه در زمانی که نیاز به نوسازی و احداث «خط فلوت» برای مصرف انرژی کمتر داشت به جای نوسازی به بخش خصوصی سپرده شد. سوخت دو کوره این کارخانه گاز شهری بود. کورهها باید مداوم و بیست و چهارساعته و در دمای بالای هزار درجه روشن بمانند و امکان خاموش کردن آنها جز در دورههای «تعمیرات سرد» که حداکثر هر 8 سال یکبار است وجود ندارد. حجم زیاد گاز مصرفی، بدهی سنگینی را برای شرکت ایجاد کرد تا یکی از عوامل اصلی زمین خوردن کارخانه این بدهیها باشد.
کوره شماره یک از سال 81 و کوره شماره 2 از سال 84 تا روزهای پایانی کار شرکت در سال 94 تعمیر نشده بود و با توجه به قدیمی بودن تکنولوژی و حدف یارانهها و افزایش شدید قیمت سوخت تعمیرات آن هم به صرفه نبود. سرانجام شرکت آبگینه استان قزوین که بخش عمدهای از شیشه کشور را تأمین میکرد و چندین شرکت وابسته داشت نیز تعطیل شد و بیش از ۵۰۰ کارگر خود اعم از رسمی و قراردادی خود را اخراج کرد، این در حالی است که چند ماه حقوق این کارگران معوق و هنوز پرداخت نشده است. در شرایطی که با وجود این همه نیروی کار باید شغلهای ایجاد شود حتی اشتغال موجود نیز به خطر میافتد که این امر نشاندهنده تضعیف بخش صنعت است.
عاقبت کارگران آبگینه اگر اخبار کارگری را دنبال کرده باشید، خواهید دید که در سالهای اخیر کارگران شرکت بارها صدای اعتراضشان را با تجمعات مختلف در کارخانه، فرمانداری و ... به گوش مسئولان رساندهاند. کارگرانی که ماهها حقوق نگرفتند و در مواردی به جای حقوق به آنها کالاهای تولید شرکت را دادند. تاریخچه کارخانه آبگینه را میتوان در بستر بررسی وضعیت نیروی کار در دهههای اخیر مرور کرد. با پیاده سازی سیاستهای تعدیل ساختاری و موقتیسازی نیروی کار، این شرکت هم از اواسط دهه هفتاد تنها به صورت پیمانی جذب نیرو کرد و استخدام هر نیروی قراردادی هم در صورت بازنشسته شدن چندین نفر از کارگران رسمی انجام میگرفت. با وجود اینکه در طی سالها، کارخانه، بسیاری از داراییهای خود را فروخته و نیروی کار خود را هم کاهش داده بود، هیچ سیاستی برای نوسای ابزار تولید وجود نداشت و واگذاری کارخانه به بخش خصوصی ناکارآمد و حذف یارانه انرژی شوک بزرگی به تولید این کارخانه وارد آورد. مدیریت جدید که خود را با بدهیهای روزافزون تنها میدید، توانایی تدوین هیچ سیاستی برای خروج از بحران نداشت. دولت باید در صورت واگذاری کارخانههایی این چنینی سیاستهای حمایتی و البته نظارتی خود را ادامه دهد. کارخانههایی چون آبگینه و نساجی مازندران زمانی پررونق بودند اما با واگذاری به بخش خصوصی به طور کامل تعطیل شدند.
دولت در بسیاری از موارد کارخانه ای را به بخش خصوصی واگذار کرده و آن بخش هم به بهانههای مختلف نیروی کار را کاهش داده تا زمین با ارزش خود را که دیگر برای کار وی توجیه اقتصادی نداشته است به واحدهای مسکونی یا تجاری تبدیل کند. دولت باید با این شرط کارخانهای را به بخش خصوصی واگذار کند که نیروهای آن کارخانه تعدیل نشود و یا چرخه تولید آن متوقف نشود. داستان نیم قرن فعالیت کارخانه آبگینه، مجموعه کارخانجاتی که در طول این سالها نانآور هزاران خانواده بود را باید روایت کرد، آبگینهای که سرانجام در زمستان گذشته کورههایاش خاموش شد تا کارگرانی که بهترین سالهای عمر خود را در آن شرکت گذرانده بودند، بیکار شوند. فراموش نکنیم خصوصیسازی بدون برنامه کارخانههای ریشهداری چون آبگینه میتواند پرتاب سنگ فتنهای باشد بر پیکر نیمه جان صنعت کشور. به قول عرفی شاعر قرن ده هجری:
ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد / من ابلهانه گریزم در «آبگینه» حصار
منبع: ماهنامه قلمرو رفاه