زندگی سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی در سه مرحله قابل ارزیابی است. یک مرحله قبل از به پیروزی رسیدن جمهوری اسلامی است، مرحله دوم تا زمان ریاست جمهوری ایشان و طی دوران ریاست جمهوری و مرحله سوم از پایان دوران ریاست جمهوری است تا پایان حیات ایشان.
مدیرعامل اسبق سازمان تامیناجتماعی و عضو هیئتامنای صندوقهای بازنشستگی و تامیناجتماعی
تامین ۲۴/در دوره اول، مرور سوابق ایشان پیش از انقلاب نشان میدهد که یکی از استوانههای پیروزی انقلاب بدون شک شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی بودند. ایشان در مقطع شکلگیری و پیروزی انقلاب جزو نزدیکترین یاران امام خمینی (ره) بودند و هوش و ذکاوت بالای ایشان در ایجاد وحدت بین نیروهای انقلابی و حمایت مادی و معنوی از نیروهای انقلابی کمنظیر بود. بعد از انقلاب هم یکی از مهمترین مسئولیتها یعنی فرماندهی کل قوا را به ایشان واگذار کردند و ایشان نیز جنگ را با درایت خاص خودشان مدیریت کردند. از دوره ریاست مجلس و نهایتا ریاست جمهوری ایشان دو خاطره نزدیک و تاثیرگذار دارم. بنده از قائممقامی بنیاد مستضعفان به وزارت نفت رفته بودم و معاون وزیر نفت وقت بودم. میدانیم که درنتیجه بمبارانهای وسیع عراق، پالایشگاههای ما خصوصا پالایشگاه آبادان خسارتهای زیادی دیده بود و خطوط لوله و صادرات دچار مشکل و تولید نفت دچار وقفه شده و به زیر 2 میلیون بشکه سقوط کرده بود. خزانه خالی بود و پشتوانه ارزی مناسبی هم نداشتیم. یادم هست که اولین کاری که ایشان کردند پیشبینی پروژهای در حوزه نفت بود که به سبب آن قرار بود به یک میلیون و 200 هزار بشکه افزایش تولید برسیم. ایشان به طور ویژه و شخصا روزانه کار ما را در وزارت نفت و پیشبرد این پروژه رصد میکردند و اگر نیاز به کمک و همفکری داشتیم بهموقع جلسهای برگزار میکردند و دستورهای لازم را میدادند تا بدون نگرانی به کارمان ادامه دهیم. آن زمان توانستیم با حمایتهای ایشان و تلاش کارکنان صنعت نفت، تولید نفت را به حدود 3 میلیون و 200 هزار بشکه برسانیم و صادرات نفت را تسهیل کنیم. خوشبختانه با حمایتهای شخص ایشان و بدون کمک گرفتن از بانکهای کشورهای خارجی برای کشور درآمد مناسبی ایجاد شد.
خاطره دوم مربوط به سالهای 70 تا 76 است که بنده افتخار داشتم با مصوبه هیئتوزیران مدیرعامل سازمان تامیناجتماعی شوم. آن شش سال مدیریت سازمان تامیناجتماعی از دورانهایی بود که با حمایت آقای هاشمی و نیز حمایتهای کارگران و بیمهشدگان و همراهی کارفرمایان و تلاش پرسنل خدوم سازمان تامیناجتماعی، تحولات وسیعی در تامیناجتماعی شکل گرفت. با همه کاستیهای عیانی که کشور با آنها دستبهگریبان بود، تامیناجتماعی در آن مقطع توانست وظایف خطیر خود را انجام دهد و کاستیهایی که در رابطه با حمایتهای درمانی بود برطرف کند و موفق شد در آن زمان رضایت نسبی بیمهشدهها و خانوادههایشان را کسب کند. در کنار آن توانستیم شستا را ایجاد کنیم و با حمایت ویژه آیتالله هاشمی شرکتها و اموال خوبی را در قبال مطالبات سازمان تامیناجتماعی از دولت بگیریم. آقای هاشمی شخصا این موضوعات را دنبال میکردند و به سرانجام میرساندند.
یکی از حمایتهای ویژه ایشان از حقوق بیمهشدگان، کمک به پرداخت بدهیهای دولت به سازمان تامیناجتماعی بود. به یاد دارم در روزهای نخست مدیریت بر سازمان تامیناجتماعی در جلسهای حضوری، طی گزارشی از وضعیت سازمان تامیناجتماعی، رقم طلبهای سازمان از مجموعه دولت را عنوان کردم. در آن مقطع آیتالله هاشمی رفسنجانی به سازمان برنامهوبودجه ابلاغ کردند که طلب سازمان را در بودجه سال 71 لحاظ و به سازمان پرداخت کنند. متاسفانه سازمان برنامه به دلیل کسری بودجه و نقدینگی مخالفت کرد و آن را در لایحه بودجه قرار نداد. لذا در مجلس و با حمایت نمایندگان توانستیم این بودجه را تصویب کنیم. یادم هست مدیر سازمان برنامهوبودجه وقت شکایت من را به آیتالله هاشمی رفسنجانی برده و گفته بود که ایشان خلاف نظر دولت، بندی را در لایحه بودجه گنجانده است ولی ایشان مثل همیشه پاسخ این گلایه را با توجه به حمایتی که لازم میدانستند از نیروی کار و بیمهشدگان تامیناجتماعی به عمل آید داده بودند و از نیت من نیز که بهبود وضعیت صندوق تامیناجتماعی بود باخبر بودند. اگر در مجلس یا هیئت دولت موردی بود که احیانا منافع سازمان تامیناجتماعی و بهتبع آن بیمهشدگان را تهدید میکرد ایشان فوری دستور میدادند که مرتفع شود. در همین راستا بنا به دستور ایشان، بنده در جلسات هیئتوزیران بدون حق رأی شرکت میکردم و عضو کیمسیون اجتماعی بودم و تقریبا در تمام تصمیمگیریهای مهم حوزه تامیناجتماعی مداخله داشتم. همچنین هرسه ماه یکبار جلسات منظمی را ترتیب داده بودند تا برای ارائه گزارش و پارهای توضیحات با ایشان دیدار داشته باشیم.
نظر ایشان این بود که در زمان بازسازی اقتصاد کشور و روند سازندگی باید مراقب فشارهایی باشیم که به طبقه کارگر وارد میشود و از این رو بهشدت مراقب منافع سازمان تامیناجتماعی بودند. حتی در مواردی که فکر میکردند کاری از عهده دولت خارج است توصیه میکردند که موضوع را با مقام معظم رهبری در میان بگذاریم تا راهحل مناسبی برای حل مشکلات سازمان پیدا کنیم.
پروژه بیمارستان میلاد که قبل از انقلاب از سوی سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت آغاز شده بود بعد از انقلاب با کمک آیتالله هاشمی به سازمان تامیناجتماعی واگذار شد و بهطور ویژه با دستور ایشان کار احداث این بیمارستان از سر گرفته شد. حمایت ویژه ایشان در طول احداث این بیمارستان تا تجهیز تاسیسات آن شامل حال سازمان تامیناجتماعی بود. به حدی که به یاد دارم سال 75، در مورد تجهیزات تاسیساتی این بیمارستان به مشکل برخورده بودیم. خدمت آقای دکتر مرندی، وزیر بهداشت وقت، رسیدم اما چون وزارت بهداشت کسری بودجه ارزی داشت برای خرید تجهیزات تاسیساتی محدودیت پرداخت داشتند. در شرایطی مستاصل موضوع را به عرض آیتالله هاشمی رفسنجانی رساندم و ایشان بلافاصله دستور دادند از بودجه ریاست جمهوری این ارز پرداخت شود و وقتی با مخالفت مشاوران مواجه شدند تاکید کردند که سازمان تامیناجتماعی بر بسیاری از هزینههای جاری ریاستجمهوری ازجمله هزینه سفرها اولویت و ارجحیت دارد.
متاسفانه بعد از سال 76 هجمههایی از سمت مخالفان در پوششهای مختلف، وجهه عمومی ایشان را خدشهدار کرد. در این شرایط آیتالله هاشمی رفسنجانی ترجیح دادند به جای پاسخگویی به هجمههای ناصواب و به هم ریختن فضای کشور با صبر و مدارای همیشگی که از خود نشان میدادند، به حمایت از دولت وقت بپردازند. در این سالها رابطه من با ایشان اما کمرنگ نشد، و در مسئولیتهای مختلفی که به عهده داشتم هرچند وقت یکبار احساس نیاز میکردم که باید از رهنمودهای خاص ایشان در حوزههای اقتصادی و اجتماعی برخوردار شوم و نزدشان میرفتم.
دو نکته در مورد آقای هاشمی چشمگیر بود. طی این سالها با اینکه هجمههای زیادی علیه او و خانوادهاش صورت گرفت حوصله و صبر پیشه کردند. دومین نکته این است که ایشان در خصوص تصمیمگیریهای جسورانه خود بسیار باحوصله به همه نظرات گوش میدادند و تا زمانی که به مسائل مسلط نمیشدند تصمیمگیری نمیکردند. در حوزه کسبوکار نیز معتقد بودند کشور باید به رونق برسد و اشتغال ایجاد شود. به همین دلیل میبینیم که در برخی موارد حتی تورم نیز در زمان مدیریت ایشان وجود داشت. ایشان تورم هدایتشده و اشتغال و رونق را به تورم کنترلشده و رکود در کشور ترجیح میدادند. یادم هست در زمان ایشان در تامیناجتماعی حدود 40 بیمارستان افتتاح شد. حمایتهای ایشان در رابطه با توسعه تامیناجتماعی و تقویت حقوق بازنشستگان مثالزدنی بود و ایشان کارهای ماندگاری در این حوزه انجام دادند. شخصا اعتقاد دارم ایشان دو آرمان اساسی داشتند و همین آرمانها را محور سیاستهای خود قرار داده بودند. اولین آرمانشان مبارزه و مقابله با هرگونه خدشه به نظام جمهوری اسلامی بود. دوم اینکه به اعتلای ایران و رفاه مردم شدیدا مصر و معتقد بودند. در برخی موارد حتی این دو آرمان را از خانواده خود نیز مهمتر میدانستند. نکتهای که بهکرات در فرمایشات ایشان شنیدم این بود که به رسیدگی به وضع اقشار ضعیف و بهخصوص کارگران و کسانی که در سازندگی کشور نقش داشتند، سخت معتقد بودند. به گمان من لقب سردار سازندگی زیبنده ایشان بود. با این حال باور دارم که ایشان مانند تمام انسانهای دیگر مسیر تکامل را طی کردند. تجربه موجب میشود که هرروز نسبت به روز گذشته تفاوت داشته باشد و در اسلام هم به همین مسئله حکم شده است. آیتالله هاشمی نیز به دلیل تجربیاتی که در مدیریت کشور و مطالعات گسترده و مباحثات مفصلی که طی این سالها داشتند، علاوه بر اینکه به مباحثه میپرداختند در عین حال از پذیرش نظریات و دیدگاههای جدید ابایی نداشتند. آیتالله هاشمی رفسنجانی بر روی مسائل مستضعفین و بخشهای آسیبپذیر بسیار حساسیت داشتند و بسیار ناراحت بودند که مردم در حوزههای اجتماعی دچار مشکل هستند. اشتغال و کار و حرکت به سمت توسعه را راه اساسی برطرف شدن استضعاف در کشور میدانستند. اینکه آیتالله هاشمی گفتمان عدالت و میانهروی را ترویج میکردند و همه گروهها و احزاب سیاسی را به وحدت و همدلی برای توسعه و سربلندی کشور دعوت میکردند که نکته بسیار مهمی است. ایشان تلاش داشتند جناحهای فکری کشور را به یکدیگر نزدیک کنند و خودشان نقطه تعادل باشند و همواره این رفتار را در پیش میگرفتند. اینکه کشور در حالتی اعتدالی به سمت پیشرفت و تعالی حرکت کند جزو ضرورتهای کشور است و امیدواریم مسئولان کشور این روند را ادامه دهند. خصوصا اینکه در دو دهه اخیر مشکلات سیاسی و اقتصادی زیادی در حوزههای داخلی و خارجی کشور به وجود آمده و لازم است با همدلی و همکاری پلههای پیشرفت و تعالی کشور به نحو بهتری طی شود.
منبع : هفته نامه آتیه نو
تامین ۲۴حامی تامیناجتماعی و نیروی کارمهدی کرباسیانهاشمی حامی تامیناجتماعی و نیروی کار