سلمانیهای قدیم یک آینه داشتند، با یک تاس و تیغ و قیچی و کاسه، همراه با یک انبر و چارپایه. راستهبازار اصلی یا خیابان را میگرفتند و فریاد میزدند: «سلمونی... آی سلمونی...» صاحبان حجرهها و مغازهها دست بچههایشان را میگرفتند و یکییکی در صف میایستادند تا نوبتشان شود.
تامین ۲۴/اگر تابستان بود با تیغ سرشان را میتراشیدند تا گرمای هوا مغزشان را جوش نیاورد، و اگر زمستان بود موهایشان را با قیچی کوتاه میکردند. سلمانیهای قدیم یک انبر هم داشتند که با آن دندان میکشیدند. انبر را از بقچه اسبابشان بیرون میآوردند و مشتری را از شر درد دندان، که شاید خواب و خوراک را از او گرفته بود، راحت میکردند. دستمزدشان هم چند قران بیشتر نبود. اما آنوقتها کجا و حالا کجا!
آقارضا سلمونی به بیمه اعتقادی ندارد
آرایشگر قدیمی که سالهای سال است در خیابان دهم فروردین پیروزی مغازه دارد، مشتریهایش بیشتر پیرمردها هستند. هفتادساله است و هنوز که هنوز است بیمه ندارد. میگوید: «راستش را بخواهید هیچوقت به بیمه فکر نکردم. تا وقتی سرپا باشم کار میکنم، بعدش هم خدا بزرگه.» آقارضا از بچگی آرایشگری کرده. حالا مغازهاش پاتوق پیرمردهای محل است. اگر بچهای یا جوانی هم پایش را آنجا بگذارد یا از سر ناچاری است یا عجله. این را یکی از پیرمردهایی میگوید که داخل مغازه بیرنگوروی آقارضا نشسته. خودش هم حرفهای رفیقش را تایید میکند و میگوید: «قدیم با حالا تفاوت داشت، حالا مشتریهای من فقط چندتا پیرمرد هستند. جوانها دوست ندارند ما اصلاحشان کنیم، کلا ابزارها هم فرق کرده، ما فقط یک ماشین ساده داشتیم و قیچی و تیغ اما حالا گاهی فرق چندانی بین آرایشگاه زنانه و مردانه نیست! روزی جوانی پیشم آمد و خواست ابروهایش را تمیز کنم، اما من بلد نبودم! من از دو ریال مو اصلاح کردهام تا حالا که نرخ 5 هزار تومان است. خدا رو شکر راضی هم هستم، چهار پسر دارم که هیچکدام آرایشگر نیستند. درس خواندهاند و شغلهای دیگری دارند.» او که از زیادشدن مدلهای مو سردرگم شده است میگوید: «ما قدیمها دو مدل مو بیشتر نداشتیم یکی «کاکل جلوی سر» و دیگری «فرق سر» اما حالا آنقدر مدلهای مختلف مد شده که اسمهایش را هم نمیشود یاد گرفت. من فقط بلدم با شمارههای مختلف دستگاههای معمولی موها را اصلاح کنم.»
آقارضا دیسک کمر دارد و نمیتواند مدت طولانی سر پا بایستد و کار کند. وقتهای زیادی با دوستانش داخل مغازه مینشیند و صحبت میکنند. اما آقارضا اعتقاد دارد شغلش را بیشتر به این خاطر دوست دارد که هرروز با دوستهای قدیمیاش ساعتها میتواند خوشوبش کند. اما وقتی با این سوال مواجه میشود که اگر خداینکرده روزی برسد که دیگر نتواند برای باز کردن مغازه از خانه بیرون بیاید میگوید: «مغازهام را اجاره میدهم و با اجارهاش یکلقمه نان با همسرم میخورم.»
برای راهاندازی آرایشگاه صد میلیون تومان هزینه کردم
بعضی از آرایشگاههای مردانه این روزها آنقدر لوکس هستند و کارهای عجیبوغریبی انجام میدهند که گاهی 5-6 شاگرد هم برایش کم است. آنها در مناطق مرکز به سمت بالای شهر هستند. یکی از اینها در خیابان سهروردی شمالی است. اسم صاحب مغازه فربد است. میگوید: «هشت سال پیش برای راهاندازی کسبوکارم نزدیک به صد میلیون تومان هزینه کردم.» راست میگوید. اینجا تعدادی مشتری هستند که هرروز صبح برای سشوار زدن موهایشان میآیند یا هفتهای سهبار از ماسک صورت استفاده میکنند. باید برای همه آنها فضا و نیروی کار خوب باشد. فربد میگوید: «من معمولا کارگر استخدام نمیکنم. جوانهایی که دوست داشته باشند شش ماه برای کارآموزی میآیند و اگر خواستند اینجا مشغول به کار میشوند. اینجا قدیمها مغازه عطاری پدرم بود که من آن را به آرایشگاه تبدیل کردم. چون خودم به این کار علاقه داشتم. از بین 5 نفری که اینجا کار میکنند دونفر بیمه هستند و سه نفر بیمه ندارند. خودشان برای بیمه ابراز تمایل نکردهاند. میگویند هرچه حقوق بیشتری داشته باشند بهتر است. شاید راحتتر بتوانند خرج خانوادهشان را بدهند.»
برای مجوز مغازه، دیپلم فنیوحرفهای آرایشگری گرفتم
حمید بهتازگی آرایشگاه کوچکی در خیابان نامجوی تهران تاسیس کرده. هنوز یک ماه هم نمیشود. داخل مغازهاش همهچیز به رنگ سفید است. قفسههای چوبی را یکییکی رنگآمیزی و داخل دیوارها طراحی کرده. هرکدام از اسبابش را داخل آنها گذاشته تا هم دکور باشد و هم از آنها استفاده کند. میگوید: «خیلی از آرایشگاههای مردانه در تهران مجوز ندارند و همینجوری باز میشوند و بعضیهایشان خیلی زود بسته میشوند. اما من برای گرفتن مجوز در دورههای سه تا ششماهه تئوری و عملی زیر نظر سازمان فنیوحرفهای آموزش دیدم. بعد در آزمون وزارت کار شرکت کردم و مدرک معتبر فنیوحرفهای گرفتهام. صورتشناسی و ابزارشناسی از مهمترین مباحثی هستند که باید در موردشان آموزش دید. اگر خودتان هم مدرک ندارید، یعنی به صورت کارآموزی کار را یاد گرفتهاید و میخواهید مجوز بگیرید، باید بهاصطلاح مباشر تعیین کنید؛ یعنی از طریق کسی که مدرک آرایشگری دارد مجوز بگیرید.»
حمید از تجربیات روزهای کاریاش تعریف میکند: «آرایشگرها باید به ساز مشتری برقصند. اولین چیزی که «اوستاکار»های این حرفه به ما سفارش میکنند، همین است. همینطور فرم صورت از نظر استخوانی یا گوشتی بودن، جنس مو، اندازه گردن، اشکال هندسی سر و سایر گزینهها را باید آرایشگر در نظر بگیرد و بعد تصمیم میگیرد که مو را چگونه اصلاح کند.» حمید مغازه 30متریاش را با 50 میلیون پول پیش و ماهی 2 میلیون تومان اجاره کرده. میگوید: «روزهای اول مشکلم این بود که مغازهام جلوی دید مردم نیست. ولی قدیمیهای صنف به من گفتند که نیازی نیست مغازهات در معرض دید باشد، باید کارت خوب باشد و بتوانی مشتری ثابت برای خودت پیدا کنی. من همه تلاشم را میکنم تا بتوانم آرایشگر محبوبی باشم که درآمد خوبی هم دارد.» تعداد مشتریهای حمید در روز به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد. نگاهی به بیرون مغازه میاندازد و نگران در آینه داخل مغازه خودش را تماشا میکند.
باید برای آرایشگرها مجور سیار صادر کرد
مشکلات این صنف کم نیست. از نبود فرهنگ بیمهای و آتیهنگری گرفته تا مشکلات جسمی زیادی که این شغل را تا حد شغلی زیانبار پیش میبرد. به نظر مصطفی گواهی، رئیس اتحادیه آرایشگران مردانه تهران، برای حل مشکلات صنف آرایشگرها باید برایشان مجوز سیار صادر شود تا فرد بتواند بهراحتی با تغییر محل کار خود مجوز را نیز تغییر دهد یا اینکه داشتن یک یا نیمدانگ مغازه ازجمله شرایط دریافت مجوز کسب باشد تا بتوان در صورت بروز مشکل اقدامات قانونی لازم را انجام داد.
گواهی به آتیهنو میگوید: «آرایشگری را باید جزء مشاغل سخت و زیانآور به حساب بیاورند و به آن سختی کار بدهند. آرایشگران علاوه بر بیماریهایی ازجمله آرتروز، دیسک و واریس، دچار بیماریهایی میشوند که از مشتری به آرایشگر منتقل میشود، با وجود اینکه هیچگونه خدمات بهداشتی به آنها داده نمیشود.»
گواهی که به گفته خودش اتحادیه برای مرتفع کردن بخشی از مشکلات صنفی آرایشگران، تلاش بسیاری کرده از کندی روند رسیدگی به مشکلات گلایه میکند: «بهشخصه از طریق اتاق اصناف تهران و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نسبت به حل این مشکل اقدام کردهام اما هیچ جواب درستی نگرفتهام.»
بهزعم رئیس اتحادیه آرایشگران مردانه تهران، همچنین به این خاطر که بخش زیادی از آرایشگاههای مردانه بدون مجوز مستاجر هستند، شناسایی این واحدها راحت نیست و این واحدها سالانه جابهجا یا تعطیل میشوند که خود زمینه ایجاد مشکلاتی را برای اهالی این صنف فراهم میسازد.