تامین ۲۴/ درختها چوب میشوند، چوبها را هنرمند برش میزند، شکل میدهد، میسازد. چوبها زنده میشوند و به زندگی روزمره ما میآیند. رضا یوسفخانی که سالهاست در زمینه صنایعدستی چوبی فعالیت میکند، توانسته بیش از ۳۰۰ هنرجو را آموزش دهد. هنرجوهایی که وارد بازار کار شدند و توانستند کسبوکاری برای خودشان به هم بزنند. او حالا در دانشگاههای مختلف تدریس میکند.
یوسفخانی تنها به اتکای علاقهمندی وارد دنیای هنر شد اما خیلی زود راه برایش باز شد و توانست پا را از آموزشهای هنرستانی فراتر بگذارد. بیش از هر چیز به گسترش و توسعه آن فکر میکرد، برای همین کارگاه شخصی خود را راه انداخت و برپایی آموزشگاه بزرگ و فراگیر یکی از اهداف او در آینده شد. او را جوانترین دبیر هنرهای تجسمی هنرمندان استان میدانند. هنرمندی که بیش از تجاری بودن کار به علاقهاش اهمیت داد و حاصل آن ارائه کارهای متعدد در زمینه صنایعدستی چوبی و دکوراسیون داخلی بود.
راهاندازی تعاونی عناب سرخ سبلان
رضا یوسفخانی متولد 1365 است. در اردبیل به دنیا آمده. در خانوادهاش هیچکس کار هنری نمیکرد، ولی او از کودکی به کارهای صنایعدستی علاقهمند و در نوجوانی عاشق چوب شد و هنر. همین علاقهمندی باعث شد او نه جذب رشته انسانی شود و نه تجربی بلکه به هنرستان برود: «دیپلم تزئینات داخلی چوب را از هنرستان گرفتم و همین رشته را ادامه دادم و فارغالتحصیل هنرهای چوبی در مقطع فوقدیپلم شدم؛ بعد از آن توانستم در زمینه صنایعدستی گرایش چوب کارشناس شوم.»
رضا در همین دوره است که بهشدت به ساخت صنایعدستی چوبی گرایش پیدا میکند و دیگر راهش را انتخاب و سعی میکند تنها در همین زمینه فعالیت کند. او در این زمان تنها میآموزد و میآموزد و خیلی زود دبیر هنرهای تجسمی میشود. بعد از گذراندن این مراحل است که به فکر راهاندازی شرکت تعاونی خانوادگی میافتد. او حالا مدیرعامل شرکت تعاونی «عناب سرخ سبلان» است، تعاونی که در مدت کوتاهی توانست یاریگر اقتصاد خانواده شود: «تعاونی ما چون خانوادگی است تعداد زنان عضو آن زیاد است. از طرف امور بانوان استانداری و همچنین میراث فرهنگی حمایت میشود. تمام افراد خانواده ما در این تعاونی عضو هستند و این شروع بسیار خوبی برای یک تعاونی به شمار میرود.»
او به دلیل علاقهمندی و پیگیری امور بهسرعت در کارش پیشرفت میکند و خیلی زود مدرس دانشگاه علمی-کاربردی صنایعدستی اردبیل میشود. در همین زمان است که رضا، کارگاه شخصی خود را راهاندازی میکند: «کارگاهم با استقبال خوبی مواجه شد. دوستداران هنرهای صنایعدستی میآمدند و میخواستند آموزش ببینند. در کارگاهم وسایل و مواد اولیه معرق را هم برای فروش گذاشتم. دستاوردهای جشنواره استانی و کشوری هم برایم خیلی خوب بود.» این هنرمند صنایعدستی از نبود دانش نظری در حوزه صنایعدستی در ایران میگوید. او برای اینکه قدمی در این زمینه بردارد، «سیر تحول معرق در ایران» را بهعنوان موضوع پایاننامه برمیگزیند و در این زمینه پژوهش میکند که حالا منتشر شده و در اختیار بسیاری از هنرجوهای این رشته قرار گرفته است.
اولین قدم، شرکت در جشنوارهها و نمایشگاههای صنایعدستی است
هنرمندان صنایعدستی میتوانند در بدو ورود به دنیای کسبوکار آثارشان را در نمایشگاههای مختلف صنایعدستی در سراسر ایران عرضه کنند. کاری که رضا یوسفخانی در طول دوره کاریاش انجام داده و نتایج خوبی از آن گرفته است: «در بیشتر نمایشگاههای صنایعدستی سراسری و منطقهای شرکت کردم. در این دوره بود که توانستم مشتریهای خودم را بهتر بشناسم و بدانم که خواستههای آنها چیست و چگونه میتوانم بهتر در زمینه کارهای هنری فعالیت کنم.» او با توجه به بازخوردهای مختلف مخاطبانش همراه با هنرهای چوبی وارد دنیای دکوراسیون داخلی ساختمانهای مدرن میشود و آثار متعددی در این زمینه میسازد.
رضا میگوید: «با اینکه در هنرستان درس خواندم، بهجرئت میتوانم بگویم هنگام فارغالتحصیلی چیزی نیاموخته بودم و بعد از گذراندن مراحل تحصیل به کلاسهای صنایعدستی رفتم و آموزش کار را در خانه شروع کردم و درواقع فرایند آموزش را خودم طی کردم.» به همین دلیل است که به دوستداران این هنر پیشنهاد میکند اگر انگیزه کافی دارند به آموزشهای هنرستانها دل خوش نکنند و خودشان راه را ادامه دهند.
وقتی به گذشته برمیگردد، میگوید که یکی از بهترین خاطراتش زمانی است که از هنرستان محل تحصیلش برای اولینبار سفارش کار میگیرد و البته مبلغ خوبی هم بهعنوان دستمزد دریافت میکند: «با اینکه خیلی از دوستانم هنوز نتوانسته بودند در زمینه کار هنری خود پیشرفتی کنند، من خیلی زود توانستم سفارش کار بگیرم. این سفارش کار انگیزه درونی مرا بسیار تقویت کرد.»
«زیباییهایی که در چوب هست، در هیچ جای دیگر پیدا نمیشوند. من با چوب زندگی کردم و میکنم.» رضا همچنان عشق به چوب را حفظ کرده و میخواهد همچنان پیش ببرد. او تعریف میکند که همیشه هم کارها آسان نبوده و این حکایت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها» برای او هم اتفاق افتاده است: «در طول مدت تحصیلم بهشدت کار میکردم. یادم میآید آن روزها حتی جاسوئیچی میساختم. بعضی از همکلاسیهایم مسخرهام میکردند که چقدر کار میکنی، ولی امروز پیشرفتهایم حاصل آن روزها و فعالیتهایم است.»
حالا او در دانشگاه به هنرجوها میآموزد که باید بیش از هر چیز پشتکار داشته باشند: «به خیلیها آموزش دادم. با اینکه جوانترین دبیر هنرهای تجسمی هنرمندان استان هستم، به هنرجوها میآموزم که باید مصرانه کارشان را پیش ببرند.»
رضا با اینکه خودش آموزش میدهد، میگوید: «هنوز دلم میخواهد درس بخوانم و در زمینههای دیگر هم آموزش ببینم.» برای همین دوباره درس خواندن را آغاز کرده: «کارشناسی ارشد قبول شدهام. امیدوارم بتوانم تحصیل را ادامه بدهم و همچنین در زمینه چاپ کتابهای هنری اقدام کنم. در حال حاضر جامعه هنری ما در حوزه کتابهای مربوط به پیشینه هنرهای صنایعدستی ضعیف است و این ضعف آسیبهایی جدی به هنر زده است.»
رضا به کسانی که تازه میخواهند وارد این حوزه شوند و در این زمینه فعالیت کنند، پیشنهاد میدهد: «بهتر است ابتدا رویکردشان تجاری نباشد، زیرا تنها در این صورت است که بهتر کارشان نتیجه میدهد.» او معتقد است که هنرجوها ابتدا باید دانش و سواد خود را در زمینه هنری که میخواهند آن را ادامه دهند، بیشتر و بیشتر کنند. «بهروز بودن» یکی از مهمترین دلایل پیشرفت در کار است. «حتی اگر کپیتراش و مبتدی هم هستید باید خلاق باشید و به کارتان ایمان داشته باشید تا بتوانید موفق شوید.» رضا امیدواری را کلید پیشرفت میداند و خود بیش از هر کس دیگری به این اصل عمل میکند. اصلی که راه را برای او باز کرده و به پیش میبرد.