مسعود دانشمند
رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و امارات
تامین ۲۴/فرد متقاضی سرمایهگذاری، سرمایه و حوزه فعالیت خود را به این سازمان دولتی اعلام میکند و سازمان جذب سرمایهگذاری خارجی هم بسته به رشته کاری او، میزان سرمایهاش و پتانسیلهای منطقهای کشور و پروژههای نیازمند سرمایهگذاری خارجی، به او بستهای از پروژهها و زمینههای سرمایهگذاری را معرفی میکند. به این ترتیب سرمایهگذار خارجی هدایت میشود و سرمایه خود را به پروژه و منطقهای اختصاص میدهد که آن منطقه خاص کشورمان، نیاز به سرمایه دارد.
نتیجه پیگیری مستقل استانها در جذب سرمایه خارجی این است که یک استان فربهتر از استان دیگر میشود. استانهای مختلف سراسر کشور ما هرکدام ویژگی خاص خود را دارند. یکی قطب پتروشیمی است، دیگری بنادر بزرگی دارد، آن یکی اراضی حاصلخیز کشاورزی دارد، یکی دیگر در گردشگری قطب است و...
اما هرکدام از این حوزهها، سرمایهبری، خروجی درآمد و اشتغالزایی خاص خود را دارند. اگر یک منطقه بخواهد همه سرمایههای معطوف به ساخت پروژههای پتروشیمی و فولاد را ببلعد، دیگر استانها باید چه کنند؟ این درست نیست. عدهای میگویند که هر استان برای خود تیزرهای تبلیغاتی خاصی تهیه کند و در رسانههای کشورهای دیگر پخش کند و به این ترتیب سرمایه خارجی لازم برای پروژههای خود را جذب کند. طبیعی است که در این فرایند، تعدادی از استانها نمیتوانند چنین تیزرهایی را بسازند یا اینکه در این موضوع ابتکار عمل و پتانسیل لازم را ندارند. به این ترتیب، بعضی استانها تمام سرمایههای خارجی متقاضی ورود به ایران را جذب میکنند و سایر استانها از این قافله عقب میمانند. نتیجه این طرز فکر، توسعه نامتوازن مناطق کشورمان است. به این ترتیب قطعا استانهای بزرگتر، سرمایهدارتر، باپتانسیلتر و رسانهایتر، میتوانند گوی سبقت را در جذب سرمایهگذاریهای خارجی بربایند و تعداد کثیری از استانهای کشورمان را محروم سازند.
عدهای میگفتند و میگویند خوزستان به دلیل واقع شدن در منطقه نفتی و گازی، باید سهمی از درآمدهای نفتی کشور را به خود اختصاص دهد. آنها برای خود دلایل زیادی هم میآورند. اما آیا من که در تهران زندگی میکنم، خوزستانی نیستم؟ آیا مردم خوزستان، ابتدابهساکن ایرانی نیستند؟ خوزستان یکی از استانهای کشور است و طبیعی است که منابع واقع در آن منطقه متعلق به همه مردم ایران است نه فقط خوزستاننشینان. این طرز فکر یک نظام فدراتیو میسازد.
مورد آخر اینکه عدهای میگویند مناطق آزاد تجاری کشور میتوانند منبع اصلی رشد استانهای دارنده آن مناطق باشند و این مناطق با مزایای اقتصادی که دارند، میتوانند جذابیت بیشتری نسبت به سایر مناطق کشور برای سرمایهگذاران خارجی داشته باشند. اما من از شما میخواهم در مورد مناطق آزاد اقتصادی کشور کمی تحقیق کنید. آیا این مناطق، رسالت واقعی و اصلی خود را توانستهاند ایفا کنند؟ آیا میزان جذب سرمایه خارجی آنها بیشتر از شهرهای همسایه خود است؟ آیا با این همه مزیت، مانند معافیتهای مالیاتی گسترده، توانستهایم سرمایهدار خارجی را به سرمایهگذاری تولیدی و صنعتی در این مناطق تشویق کنیم؟ یا اینکه این مناطق به محل واردات کالاهای خارجی تبدیل شدهاند؟ یک تحقیق میدانی مختصر به شما نشان میدهد که قطعا این مناطق به محل واردات تبدیل شدهاند و بس. پس از این طریق هم نمیشود سرمایهگذار خارجی را با دید محلی (Local) جذب کرد.
خلاصه اینکه استانها و مناطق مختلف کشور نباید به صورت خودمختار اقدام به جذب سرمایه خارجی کنند. آنها باید از طریق آمایش سرزمینی که دولت موظف به انجام آن است، سرمایه خارجی را به سمت خوب جذب کنند.
منبع : هفته نامه آتیه نو