
شوک بازار کار زیر ضرب اقتصاد سرمایه محور
تامین ۲۴ رابطه «بیکاری» و «در اختیار داشتن یک مدرک دانشگاهی» را در گفت و گو با مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه بررسی می کند
تامین ۲۴ رابطه «بیکاری» و «در اختیار داشتن یک مدرک دانشگاهی» را در گفت و گو با مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه بررسی می کند
محمد مهدی حاتمی
تأمین 24/ چه رابطه ای میان بیکاری و در اختیار داشتن یک مدرک دانشگاهی وجود دارد؟ برای بسیاری از ایرانی ها، پاسخ این پرسش در طول سالیان گذشته به تدریج تغییر کرده و اکنون تعداد بیشتری از افراد بر این عقیده اند که برای اشتغال و کسب درآمد مناسب، نیاز چندانی به تحصیل در دانشگاه ها نیست. بر عکس، پاسخ به پرسش فوق این روزها بیش از پیش در یک نکته متمرکز شده است: اشتغال متضمن کسب «مهارت»های شغلی است و نه تحصیل در دانشگاه. این در حالی است که مرتضی افقه، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز در گفت وگو با تأمین 24 از گران بودن نیروی کار ایرانی در مقایسه با سرمایه سخن می گوید و معتقد است این یکی از دلایل نرخ بالای بیکاری در اقتصاد ایران است.
زیگمار گابریل، معاون صدر اعظم آلمان و وزیر اقتصاد و انرژی این کشور در بازدید پر حاشیه ای که چندی پیش از ایران داشت، بر تمایل آلمان به استفاده از نیروی انسانی تحصیلکرده ایران تأکید کرده و گفته بود: آلمانی می خواهند با آموزش ایرانی ها، از آنها نیروی کار ماهر به وجود بیاورند. او همچنین تاکید کرده بود: نیازی نیست همه افراد جامعه تحصیلات آکادمیک داشته باشند.
این گفته های معاون آنگلا مرکل در ایران اشاره به معضلی است که چندین و چند سال است گریبان جامعه ایرانی را گرفته، بدون آنکه تلاشی برای رفع آن صورت بگیرد. «مدرک زدگی» و «مسابقه تحصیلاتی»، نه فقط بازار کار کشور را با پدیده ای منحصر به فرد رو به رو کرده است که ساختارهای اجتماعی ایران را هم متأثر کرده است.
صدها هزار نفر از پسران ایرانی عمدتاً با هدف به تعویق انداختن سربازی، مسیر چند ساله آکادمی را انتخاب می کنند که با دور کردن آنها از بازار کار، علاوه بر به تأخیر انداختن سن ازدواج آنها و ایجاد وابستگی مالی به خانواده ها، بازار کار کشور را نیز از نیروی کار جوان و تحصیل کرده خالی می کند.
دکترهای بیکار
همین چند روز پیش بود که وزیر علوم، تحقیقات و فناوری تعداد ایرانی های دارای مدارک دانشگاهی را اعلام کرد. به گفته محمد فرهادی، در حال حاضر چیزی در حدود 11 میلیون نفر از شهروندان ایرانی دارای مدارک دانشگاهی هستند، یعنی به طور تقریبی، یک نفر از هر 7 نفر ایرانی تحصیل کرده دانشگاه است. آمارهای آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور در سال 1390 هم نشان می دهند حدود 110 هزار نفر از شهروندان کشور، دارای مدرک دکتری هستند. نکته جالب توجه اما اینجا است که بسیاری از این افراد در جرگه بیکاران هستند. بنا به یکی از تازه ترین گزارش های وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نرخ بیکاری بلندمدت باسوادترین بیکاران ایران ٤٩.٢ درصد است و این یعنی تقریباً یک نفر از هر 2 نفر ایرانی با بالاترین مدارک تحصیلی دانشگاهی، بیکار هستند.
از طرف دیگر، ایران یکی از بیشترین تعداد دانشجویان تحصیلکرده یا در حال تحصیل در رشته های مهندسی را دارد، به طوری که گفته می شود ایرانی ها در کنار شهروندان ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین، بالاترین نسبت دانشجویان رشته های علوم و مهندسی از میان تمام دانشجویان را دارند. این موضوع هر چند در برهه هایی موجب رشد انفجاری تعداد مقالات علمی منتشر شده از سوی ایرانی ها شده بود، به نوبه خود عاملی برای دوری تحصیلکردگان این رشته ها از بازار کار ایران هم بود، چرا که اقتصاد کشور هنوز به آن اندازه صنعتی نشده که بتواند صدها هزار فارغ التحصیل رشته های مختلف مهندسی را به خود جذب کند. شاهد این مدعا هم نرخ بالای بیکاری در میان برخی از پر طرفدار ترین رشته های مهندسی است: گرایش ساخت و تولید مهندسی مکانیک، مهندسی کامپیوتر گرایش نرم افزار و مهندسی عمران، سه رشته مهندسی با بالاترین میزان بیکاری در کشور هستند.
مهندسان ایرانی در شاخ آفریقا
محسن صفایی فراهانی، تحلیلگر اقتصادی زمانی در یک مصاحبه گفته بود، به دلیل فروکش کردن تب بازار مسکن در سال های اخیر و افت تشکیل تعداد خانوارهای جدید در هر سال، کشور تا سال ها به مسکن جدید نیاز نخواهد داشت و با مازاد 170 هزار نفری مهندسین عمران رو به رو خواهد شد و پیشنهاد کرده بود دولت از پتانسیل این نیروی انسانی استفاده کرده و به کشورهای دیگر، از جمله کشورهای آفریقایی، صادرات فنی-مهندسی داشته باشد. این یعنی فارغ التحصیلان یکی از پر طرفدار ترین رشته های دانشگاهی کشور به دلیل دریافت سیگنال های غلط از بازار کار و البته دلایل متعدد دیگر، از کار بیکار شده اند و حالا به دلیل نبود بازار کار، باید راهی کشورهای دیگر شوند. در نفس این حرکت، چنانچه شدنی باشد، ایرادی وجود ندارد اما بحث بر سر تحقق آن است.
افزون بر این، ایرانی هایی که سودای مهاجرت به کانادا، یکی از مهاجرپذیرترین کشورهای دنیا را داشته اند و نگاهی به فهرست مشاغل مورد نیاز این کشور انداخته اند، با مشاغلی رو به رو شده اند که در ایران بسیاری آنها را جزو مشاغل پست به شمار می آورند: آشپز، آرایشگر، جوشکار، راننده، متصدی کار با ادوات راهسازی و موارد بسیار دیگر. در کشوری که همه از کودکی می خواهند دکتر، مهندس یا خلبان بشوند، دریافتن این نکته دشوار است که در بازار کار کشورهای توسعه یافته، امروز مهمترین چیز «مهارت» است، حال هر مهارتی که می خواهد باشد.
سازمان فنی حرفه ای کشور در سال های اخیر تلاش های بسیاری برای افزایش مهارت آموزی به نیروی کار کشور کرده است که از آن جمله می توان به برگزاری دوره های رایگان مهارت آموزی در رشته های مختلف اشاره کرد. شرکت کنندگان در این دورها می توانند به صورت رایگان یا با هزینه های بسیار کم، مهارت های مختلفی را بیاموزند که آنها را برای ورود به بازار کار، مطابق با نیازهای صنایع مختلف آماده می کند. اما آیا این دوره ها می توانند معضل کمبود مهارت های شغلی در ایران را تحت الشعاع قرار دهند؟
وقتی نیروی انسانی زیادی گران است
با دکتر مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز تماس می گیرم و از او می پرسم چه ارتباطی میان نبود مهارت های شغلی و نرخ بالای بیکاری در اقتصاد ایران وجود دارد. افقه معتقد است، آموزش مهارت های نظری و عمدتاً کهنه و قدیمی در ایران به جای آموزش مهارت های عینی، یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در عدم جذابیت نیروی کار در نظر کارفرمایان است. «بدون تردید، یکی از معضلات بحث اشتغال در ایران نبود مهارت های کافی در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی و همین طور کسانی است که به دانشگاه نرفته اند. یعنی مشکل تنها محدود به کسانی نمی شود که از دانشگاه ها فارغ التحصیل شده اند بلکه در خارج از محیط دانشگاه هم افراد به اندازه کافی مهارت ندارند. از طرف دیگر، دانشگاه های ما هم به روز نیستند و آموزش های نظری آنها هم عمدتاً بی کیفیت است. این در حالی است که در خارج از ایران هم دانشجویان فارغ التحصیل از دانشگاه ها پیش از ورود به بازار کار برای چند ماه آموزش های کسب مهارت می بینند.»
او ادامه می دهد:«متأسفانه در ایران مدرک گرایی رایج شده است و همه می خواهند آقای مهندس یا خانم دکتر خطاب شوند، در حالی که آموزش های فنی و حرفه ای می توانند برای ورود به بازار کار کافی باشند. به عنوان مثال، تجربه خود من از تحصیل در انگلستان نشان می دهد که بسیاری از افراد ترجیح می دهند به کالج بروند که در واقع در حکم همان مراکز آموزش فنی و حرفه ای در ایران است.»
از افقه می پرسم ریشه این بی مهارتی در میان نیروی کار ایرانی را در کجا باید جست و جو کرد. می شنوم:«به نظر من یکی از دلایل عمده این موضوع را باید در سرعت بالای پیشرفت های تکنولوژیک در جهان جست و جو کرد و از آنجا که اقتصاد ایران دهه ها است به فروش نفت ارزان قیمت تکیه کرده است، می تواند به راحتی به تکنولوژی روز دسترسی داشته باشد، در حالی که نیروی کار نتوانسته با همین سرعت خود را با آموختن مهارت های جدید تطبیق دهد.»
استاد دانشگاه شهید چمران ادامه می دهد:«دلیل دیگر هم می تواند این باشد که واحدهای تولیدی و صنعتی در ایران به دلیل ارزان بودن سرمایه تمایل دارند از تکنیک های سرمایه بر استفاده کنند تا استفاده از نیروی کار. در واقع، نیروی کار در ایران به دلایل متعدد زیادی گران است. به عبارت ساده تر، از آنجا که سرمایه، برای مثال در قالب وام و تسهیلات دریافتی، به آسانی در دسترس کارفرمایان بوده است، آنها ترجیح می دادند به جای تمرکز بر نیروی کار، بر استفاده از این سرمایه ارزان متمرکز شوند.»
از افقه می پرسم آیا در صورت مهارت آموزی مناسب به نیروی کار ایرانی، اقتصاد ایران آن قدر ظرفیت دارد که مشاغل تازه ای ایجاد کند، به عبارت دیگر، آیا می توان بخشی از عدم تمایل کارفرمایان به جذب نیروی کار را به نبود مهارت کافی در میان افراد جویای کار نسبت داد؟ افقه معتقد است پاسخ به این پرسش مثبت است. «بله، من هم معتقدم بخشی از معضل اشتغال در ایران به همین موضوع بر می گردد و هر چند در شرایط کنونی به دلیل رکود حاکم بر اقتصاد ایران نمی توان با قطعیت اظهار نظر کرد، چنانچه از رکود عبور کنیم می توانیم با قاطعیت بگوییم که کسب مهارت های شغلی از سوی نیروی کار می تواند تمایل کارفرمایان به استفاده از تکنیک های سرمایه بر به جای استفاده از نیروی کار را بر طرف کند و اقتصاد ایران هم آن قدر ظرفیت دارد که مشاغل تازه بسیاری خلق کند.»