
یک نوزاد سهروزه با انسداد مادرزادی روده در بیمارستان تامیناجتماعی امام رضا (ع) قم تحت عمل جراحی اضطراری قرار گرفت و جان او با تلاش تیم تخصصی نجات یافت.
به گزارش تأمین۲۴ به نقل از روابط عمومی مدیریت درمان تامین اجتماعی استان قم، این گزارش، روایت تلاش بیوقفه تیم پزشکی برای نجات «آرش» نوزادی سهروزه است که در روزهای ابتدایی زندگی با انسداد مادرزادی روده مواجه شد. والدینش، پزشکان و پرستاران، هر یک نقش حیاتی در این مسیر اضطراری داشتند و لحظات پرتنشی را پشت سر گذاشتند تا آرش بتواند نفس بکشد و برای نخستین بار شیر مادر را تحمل کند.
بخش اول: سکوتِ نگرانکننده
«آرش» ثمرهٔ هشت سال انتظار و تلاش بود؛ حاصل آرزوهایی که سارا و کیان در طول سالهای متمادی با هم بافته بودند. تولد آرش در ابتدا با جشن و شادی همراه بود، اما طولی نکشید که سایهای از نگرانی بر فراز این شادی نشست.
در روز سوم زندگیاش، شور و شوق اولیه جای خود را به یک سکوت نگرانکننده داد. آرش، که قرار بود با اشتهای شیرینش زندگی را پر کند، شیر نمیخورد. تلاشهای مکرر سارا برای شیردهی بیفایده بود و معدهٔ کوچک او به جای پذیرش غذا، سفت و متورم میشد. این تورم شکمی، که به سرعت در حال پیشرفت بود، نشانهای از یک مشکل جدی داخلی بود.
والدین، سارا و کیان، که تازه طعم پدر و مادر شدن را چشیده بودند، با اولین علامتهای خطر، دچار وحشتی ناگهانی شدند. هر ساعت در این شرایط برای آنها حکم یک سال را داشت. با معاینهٔ سریع توسط پرستار بخش نوزادان که متوجه سفتی شکم و عدم دفع مدکونیوم (اولین مدفوع نوزاد) شد، تصمیم گرفته شد که آرش فوراً به اورژانس بیمارستان منتقل شود. اضطراب والدین در مسیر اورژانس، با صدای گریههای خفیف اما ناتوان آرش همراه بود؛ گریههایی که نشان از درد داخلی عمیق داشتند.
بخش دوم: تشخیص و حکم فوری
در اورژانس، پروتکلهای اورژانس برای نوزادان بلافاصله فعال شد. تیم پزشکی، متشکل از متخصصان نوزادان و جراحان اطفال، به سرعت بر بالین آرش حاضر شدند. زینالعابدین، متخصص نوزادان، با دقت ضربان قلب، اشباع اکسیژن و علائم حیاتی او را پایش کرد.
معاینات اولیه شامل لمس دقیق شکم متورم و گوش دادن به صداهای رودهای بود. سکوت رودهها (عدم وجود صداهای طبیعی پریستالتیک) به همراه اتساع پیشرونده شکم، زنگ خطر بزرگی بود. برای تأیید تشخیص، عکسبرداری رادیوگرافی شکم انجام شد.
تصاویر رادیوگرافی شواهد غیرقابل انکاری را نشان دادند: مشاهدهٔ حبابهای هوا و مایع در رودههای بالایی و عدم عبور گاز از یک نقطه خاص. تشخیص قطعی شد: انسداد مادرزادی روده (Intestinal Atresia).
انسداد روده در نوزادان، به ویژه در روزهای اول زندگی، یک فوریت پزشکی مرگبار است. اگر انسداد به سرعت برطرف نشود، کاهش خونرسانی به بخشی از روده میتواند منجر به نکروز (مرگ بافتی)، سپسیس (عفونت خون) و در نهایت ایست قلبی شود. نرخ بقا به شدت وابسته به سرعت عمل جراحی است.
سارا در حالی که آرش کوچک و آسیبپذیر را در آغوش داشت، اشک میریخت و دعا میخواند؛ او مدام تکرار میکرد: "پسرم، قوی باش." کیان، بیرون اتاق تشخیص، سعی میکرد چهرهاش را آرام نگه دارد، اما اضطرابش در مشتهای گره کردهاش موج میزد. او با زین العابدین، فوق تخصص جراح اطفال بیمارستان امام رضا (ع)، ملاقات کرد. زین العابدین با لحنی قاطع و آرام، شرایط را توضیح داد: «ما باید فوراً وارد عمل شویم. ریسک بالا است، اما بهترین شانس آرش، عمل جراحی باز است.» امید سالهای انتظار این خانواده اکنون در دستان این تیم پزشکی قرار داشت.
بخش سوم: نبرد در اتاق عمل
آمادهسازی برای اتاق عمل جراحی اطفال در نوزادان زیر یک هفته، نیازمند سطحی از دقت و استریلیزاسیون بینظیر است. وزن آرش در بدو تولد تنها ۲.۸ کیلوگرم بود؛ این بدان معنا بود که هر ابزار، هر بخیه و هر دستکاری باید با ظرافت بسیار بالا انجام میشد. دوز بیهوشی باید با دقت بسیار زیاد محاسبه میشد. اگر حجم مایعات داخل وریدی (IV Fluids) اشتباه تنظیم میشد، ممکن بود تعادل الکترولیتی ظریف نوزاد به هم بریزد.
محاسبات حیاتی
شهاب الدین جعفری، متخصص بیهوشی بیمارستان امام رضا(ع)به همراه کادر اتاق عمل با در نظر گرفتن شرایط ریسک بسیار بالا ،اقدامات تخصصی را آغاز کردند تا در حین جراحی، با توجه به اتلاف خون و شوک احتمالی، همه شرایط تحت کنترل باشد.
زین العابدین، با تجربه و آرامشی که تنها از یک متخصص واقعی برمیآید، آمادهٔ عمل شد. او چندین عمل موفق انسداد روده را در رزومه داشت، اما هیچکدام به اندازهٔ این مورد، از نظر عاطفی سنگین نبود. عمل جراحی در نوزادان سهروزه به دلیل اندازهٔ کوچک بدن (قطر شکم کمتر از ۱۰ سانتیمتر)، لطافت بافتها و ریسک بالای عفونت، نیازمند دقتی در حد میکرون است.
تیم جراحی با تمرکز کامل وارد عمل شدند. شکم آرش به آرامی باز شد. بافتهای داخلی بسیار کوچک و شفاف بودند. تیم باید محل دقیق انسداد – که در این مورد، احتمالاً آترزی ژژونوم (انسداد در بخشی از روده کوچک) بود – را پیدا میکردند.
پس از شناسایی ناحیهٔ مسدود شده، مرحلهٔ حیاتی آغاز شد: برداشتن قسمت نکروز شده و اتصال مجدد دو سر سالم روده (آناستوموز). هر بخیه با استفاده از نخهای ظریفتر از موی انسان (با قطر کمتر از 6-0) زده شد. دکتر زین العابدین با استفاده از میکروپنسها و ابزارهای تخصصی، اطمینان حاصل کرد که اتصال جدید، به اندازهای محکم باشد که مایعات را عبور دهد، اما نه آنقدر سفت که جریان خون مویرگی در دیواره روده قطع شود.
ساعتها گذشت و سکوت سنگینی بر بخش انتظار حاکم بود. سارا و کیان در گوشهای از سالن انتظار، بیحرکت نشسته بودند و تنها به صدای بسته شدن در اتاق عمل خیره شده بودند.
بخش چهارم: تولد دوباره
پس از چهار ساعت نفسگیر، دکتر زین العابدین از اتاق عمل بیرون آمد. نور شدید اتاق عمل بر چهرهٔ خسته او افتاده بود. او ماسکش را کمی پایین کشید و لبخند خستهای زد که تمام خستگی ساعات گذشته را پنهان میکرد.
او با صدای آرام گفت: عمل موفقیتآمیز بود. انسداد به طور کامل برطرف و ناحیهٔ نکروز شده برداشته شد، آناستوموز به خوبی برقرار شده است. روده اکنون خونرسانی کافی دریافت میکند. او قوی است و باید پاسخ دهد.
این جمله برای سارا و کیان، حکم تولدی دوباره داشت؛ تولدی دوباره برای فرزندی که تصور از دست دادنش، آنها را در آستانه فروپاشی قرار داده بود.
آنها بلافاصله به واحد مراقبتهای ویژه نوزادان (NICU) هدایت شدند. آرش در دستگاههای مانیتورینگ بود، اما آرامتر به نظر میرسید. آنها اولین بار آرش را بدون لولههای تغذیهٔ سنگین و بدون شکم متورم دیدند. او آرام خوابیده بود، کوچکتر از آنکه بتواند عمق فداکاریها و تلاشهایی که برای نجاتش شده بود را درک کند، اما حضورش در آن تخت کوچک، تمام دردهای گذشته و ترسهای لحظات اخیر را بیارزش میکرد.
در روزهای بعد، تیم NICU با دقت فراوان بر روی آرش نظارت داشتند. علائم حیاتی او تثبیت شد و در نهایت، پس از گذشت چند روز، نخستین تغذیه خوراکی پس از عمل به آرامی آغاز شد. وقتی آرش برای اولین بار پس از عمل، به طور موفقیتآمیزی شیر مادر را قورت داد و آن را تحمل کرد، تیم پزشکی و والدین دانستند که سختترین مرحله پشت سر گذاشته شده است.











