تامین ۲۴/ در مطب دکتر، در میان شلوغی بیحد و آدمهای کلافه، یکی تکیه داده به دیوار و آن یکی موبایلش را نگاه میکند، همینطور بیوقفه و کمی هم بیحوصله. کمی اینطرفتر کسی هست که به نقطهای در دوردست خیره شده، احتمالا شما هم در حال ورق زدن نشریهای هستید. همینطور پیش میروید و صفحات را رد میکنید تا آنکه بالاخره یک متن شما را درگیر میکند. با خودتان میگویید خودش است، این همان راز فراموششدهای است که مرا خوشحال میکند. جواب تمام سوالهایی که در این لحظه دارم. ممکن است حتی نگاهی به جلد نشریه هم بیندازید و به خودتان بگویید: «اسمش را حفظ کن، این مجله را خودت بخر!» در همین حین یک نفر صدایتان میزند، نوبتتان شده. وارد اتاق دکتر میشوید و تمام. راز پیداشده را گم میکنید. اصلا انگارنهانگار که آن را خواندهاید و میدانید. تا روزی دیگر و زمانی دیگر که دوباره به آن بربخورید و اتفاقی ببینیدش. یا وقتی که در بحث و مباحثه و دلداری و گپوگفت از آن دوردستهای ذهن دوباره به یادتان بیاید. نمیدانید آن را کی خواندهاید، نمیدانید آن راز بزرگ را کجا شنیدهاید اما میدانید که بعضی امور، رازهای گمشده خوشحالیاند. برای آنکه از چنین موقعیتی فاصله بگیرید، تمام این رازها را یکجا جمع کردهایم. تمام آن رازها که یک روز از ذهن شما پرید و دیگر هیچوقت بازنگشت.
1.خوشحالی با کنترل رفتار
طبق یافتههای علمی و نتیجهای که از تحقیقها به دست ما رسیده، خوشحالی اتفاق عجیب و دور از دسترسی نیست. حتی آنها که غمگینترین آدمهای روی زمین هستند و فکر میکنند نافشان را با غم بریدهاند، در بالاترین مرتبه از این غم ژنتیکی هم که باشند، کمتر از 50 درصد از حقیقت وجودیشان را پذیرفتهاند. 50 درصدی که انگار ژنتیکشان برایشان رقم زده است. مابقی این عدد مربوط به رفتارها، فکرها و برخوردهای ماست و البته دستاوردهایمان. راز شماره یک اینجاست که شما در بدترین موقعیت میتوانید 50 درصد از وضعیت را کنترل کنید، همان 50 درصد که با کنترل فکر و رفتار امکانپذیر است. به همین دلیل از این به بعد حواستان را جمع کنید. آن لحظهای که عصبانی میشوید یا در ثانیهای که احساس میکنید دیگر توان ادامه راه را ندارید، به آن 50 درصد فردی فکر کنید که نمیگذارد شما غمگینترین فرد در جهان باشید. آن 50 درصد که شما هستید، نه ذات شما و نه موقعیت اطراف شما.
2.دو روی سکه زندگی
زندگی همیشه به شادمانی نمیگذرد این را همهمان میدانیم. اما در سیستم ارزشگذاری برای زندگی، حتی در بدیها و سختیها هم نور امیدی پیدا میشود. مخصوصا اگر آن فشار روانی که روی ما وجود دارد و شادمانی را برای تمام لحظههای زندگی میخواهیم برداریم، دیگر نورعلینور میشود. آن لحظه که باور کنید زندگی با سختیها و رنجهایش هم ارزشمند است آنچنان بار سنگینی از روی شانههایتان برداشته میشود که خیر و صلاح را در بدترین اتفاقها هم پیدا میکنید. فقط کافی است برای زندگی حدومرز قائل نشوید و اماواگر نیاورید. چون به هر حال شادمانی مهارت است و میتوان آن را یاد گرفت. میتوانید یاد بگیرید که مخالفخوانی یا مقصریابی را کنار بگذارید و کمی واضحتر و ملموستر به اطراف نگاه کنید. اصلا کار سختی نیست حتی اگر تا به امروز تجربهاش نکرده باشید.
3.هیچ موقعیتی ابدی نیست
فرقی نمیکند درباره یک موقعیت کاری صحبت کنیم یا یک تجربه احساسی ناامیدکننده، به هرحال همه اتفاقها میگذرند. به همان اندازه که ما از پایان یافتن موقعیتهای خوشایند میترسیم، به همان اندازه مطمئن هستیم که اتفاقهای بد هم میگذرند. ما در صورتی موفق هستیم که از این اتفاقها درسهای لازم را بگیریم و تجربههای لازم را به دست آوریم و بگذریم. به هر حال میدانیم که تمام جذابیت زندگی در این است که بتوانیم مشکلات و مسائلش را حل کنیم. تن ندادن به این اتفاقهای روزمره و در دست گرفتن کنترل اوضاع، یکی از مهارتهای لازم برای رسیدن به شادمانی است. همان موقعیتی که باعث میشود راهحل مسائل و مشکلاتمان را بهسرعت پیدا کنیم و از زندگی لذت بیشتری ببریم.
4.ما شکست میخوریم
ممکن است برای رسیدن به یک نتیجه بهترین تلاشمان را کنیم اما با این حال شکست بخوریم. ممکن است در این شکست به احساس ناامیدی برسیم یا حوصلهای برای ادامه زندگی نداشته باشیم. اما در عالم شادمانی و رازهای فراموششده، اصلی اساسی وجود دارد؛ وقتی که برای رسیدن به یک موقعیت بیشترین تلاش را کردی و موفق نشدی، تقصیری متوجه تو نیست. به هر حال ما همیشه سختگیرترین افراد در زندگی خودمان هستیم. اگر به این قابلیت برسیم که کمالگرایی موجود را رها کنیم و تن به نتایج بهدستآمده بدهیم، واقعیتر با مسائل روبهرو میشویم. در این صورت برای رسیدن به بهترین وضعیت دعا میکنیم و تلاش میکنیم و در انتظار بهترین نتیجه باقی میمانیم، اما اگر بهترین را به دست نیاوردیم، میتوانیم از چسب شدن به این موقعیت و تلاش نافرجام دست برداریم.
5.ما نمیتوانیم همه را راضی نگه داریم
درحقیقت این نتیجه را ما بارها و بارها خواندهایم و بارها و بارها هم خودمان به آن رسیدهایم. میدانیم که نمیتوانیم برای همه آدمها موجودی مهربان و جذاب باشیم. فراوان پیش میآید که آدمها انتظارهای بیجا از ما دارند و بارها پیش آمده که خودمان را چشم در چشم با عجیبترین خواستههای دیگران ببینیم. در چنین موقعیتی بهترین حالت این است که به خودتان وفادار باشید و به دنبال مهر تایید اینوآن نگردید. چه بسیار آدمها که بهترین رفتار ما را بد برداشت کردهاند و چه بسیار کسانی که بهعمد روی رفتار صحیح ما مهر تایید نزدهاند. درنتیجه هرچند یکی از بهترین راههای رسیدن به شادمانی معاشرت با دیگران است، اما در دل این معاشرتها حواستان را به خودتان جمع کنید، مبادا از ترس از دست دادن دیگران، مدام در حال محبت و لطف به آنها باشید.
6.گذشته چراغ راه آینده است
گذشتهها گذشته است، این را که همهمان میدانیم. با این حال عادت کردهایم مدام به آنالیز گذشته بپردازیم و درسهای زندگیمان را مرور کنیم و اتفاق بدی که افتاده را دوره کنیم. نه آنکه این دوره کردنها بد باشد، تا یک جایی خوب است اما از آن مرحله نخستین که پا را فراتر میگذارد ما را فلج میکند. ما دیگر درسهای آموختهشده را دوره نمیکنیم، ما خود اتفاق را دوره میکنیم و مدام میترسیم که مبادا تکهای از این پازل جدا افتاده باشد و ما آن را نبینیم. احتمال فراوانی وجود دارد که در این میان خودمان را با دیگران مقایسه کنیم، دوستان نزدیکمان را از خودمان برنجانیم، یا از آن بدتر آنقدر به سرزنش خودمان ادامه دهیم که قدرتی برای بازگشت به مسیر اصلی نداشته باشیم. بهترین راه این است که درد را رها کنید و از گذشته دست بکشید و با تکیه بر درسهای آموخته، به زمان حال برگردید. وقتی در زمان حال زندگی میکنید، راحتتر به سمت آینده قدم برمیدارید.
7.قضاوتی در کار نیست
باورهای دیگران نباید شما را نگران کند یا ذهنتان را آنقدر مشغول کند. هرکدام از ما منحصربهفرد و متفاوت به زندگی ادامه میدهیم و اگر خوب یادتان باشد، آدمی که امروز به قضاوتش مشغول شدهاید، در نخستین روز به دلیل همین تفاوتها برایتان تبدیل به معاشری جذاب شد. حقیقت این است که آنچه برای شما نسخهای صحیح است، برای نزدیکترین فرد به شما غلط از آب درمیآید. تنها کاری که از دست ما برمیآید این است که قضاوت کردن را رها کنیم و متر و معیار گرفتن روی زندگی دیگران را از یاد ببریم و صرفا این تفاوتها را بپذیریم. از این مرحله که گذشتیم، سادهتر و شادمانتر زندگی میکنیم. مخصوصا این روزها که میدانیم وقتگذرانی با افراد خانواده و دوستان ما را شادمانتر میکند. دقیقتر آنکه طبق یافتههای علمی 6-7 ساعت وقتگذرانی با خانواده و دوستان، میزان شادمانی ما را 12 برابر بیشتر میکند. اگر قرار باشد تمام این ساعتها را به قضاوت اطرافیان مشغول باشیم که دیگر هیجان و نشاطی برایمان باقی نمیماند. موقعیت معاشرت را هم از دست میدهیم و آنچه باید به سود ما باشد، به ضررمان تمام میشود.
8. مقابله با ضررهای احتمالی
حضور در بعضی موقعیتها یا معاشرت با برخی از آدمها به ما ضرر میرساند و این ضربهها جز با رها کردن موقعیت پایان نمیگیرد. درست است که به این نتیجه رسیدهایم که دست از قضاوت دیگران برداریم، اما به این معنی نیست که اجازه بدهیم هر کاری دلشان میخواهد با ما و زندگیمان انجام دهند. سادهتر اینکه وقتی میبینید افراد یا موقعیتهایی انرژی شما را تخلیه میکنند و مداخله شدیدی در زندگیتان میکنند، میتوانید از این موقعیتها فاصله بگیرید و سم را از خودتان دور کنید. از قدیم هم گفتهاند دیگر، جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید منفعت است. همین آگاهی باعث میشود مقتدرانهتر به زندگی ادامه دهید و اماواگرهای اشتباه به ذهن راه ندهید. باعث میشود انرژی بیشتری برای انجام کارهای ضروری داشته باشید.
9. گنجینهای به نام اعتماد
روابط کاری ما هم مثل شراکتهایمان یا ازدواج و دوستیهایمان دقیقا برمبنای اعتماد بنا شده است. اعتمادی که اگر وجود نداشته باشد، اصول زندگی ما را به هم میریزد و رهایمان میکند. احساس تنهایی میکنیم و بهسرعت حس ازهمپاشیدگی بر ما مسلط میشود. به همین دلیل است که طبق توصیههای اکید و جدی، دلیلی برای برهم زدن این اعتماد و اطمینان وجود ندارد. حتی به قصد بازی یا برای فرار از روزمرگی. مخصوصا در دوره و زمانهای که احساس بیاعتمادی عمومی آنقدر بالاست که کمتر کسی به دیگران کمک میکند یا حال و حوصلهای برای انجام کارهای عامالمنفعه دارد. در این مواقع همیشه به خودتان یادآوری کنید که 6-7 ساعت معاشرت جذاب با اطرافیان شما را 12 برابر شادمان میکند و بهتر است این ساعتها را صرف اعتمادسازی کنید و نه بر هم زدن اطمینان.
10.انتخابهای ما
شما نمیتوانید بسیاری از موقعیتها را انتخاب کنید اما در هر موقعیتی قدرت انتخاب دارید. اگر به چنین باوری رسیدید، مدام به خودتان بگویید که قدرت انتخاب دارید و سعی کنید کنترل زندگیتان را در حدی که میتوانید در دست بگیرید. میتوانید هوشمندانه و تیزبین در موقعیتهای سخت و دشوار به دنبال راهحل بگردید، یا آنکه در هر موقعیتی تمام ذهنتان را در اختیار نالهها و تصورات عامیانه قرار دهید. در هر دو صورت و در تمام موقعیتها انتخاب شماست که آینده را میسازد و نه موقعیتهای بیرونی. پس دوباره به اطراف نگاه کنید، قدرت ذهن خودتان را باور کنید و از این رازهای همیشگی محافظت کنید. اینبار رازهای فراموششده را جایی یادداشت کنید، آنها را به ذهن بسپارید، برای رسیدن به آنها تلاش کنید و بهسادگی از کنارشان نگذرید.
منبع: هفته نامه آتیه نو
اختتامیه نمایشگاه صندوق های بازنشستگی باحضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی عصر دیروز ۲۶ بهمن ماه در مصلی تهران برگزار شد.
در هفته ملی جمعیت، زایشگاه بیمارستان تامین اجتماعی شهید دکتر بهشتی به عنوان برترین زایشگاه سطح استان فارس شناخته شد.