کارآفرینی در روستا با جاذبههای گردشگری
نخلها لبخند میزنند، تصویرشان میریزد روی کناره خلیجفارس. قایقران پاروزنان از دور میآید. هوای جنوب رویایی است در زمستان. سید اسماعیل بنیهاشم راز این فصلها را خوب میداند.
نخلها لبخند میزنند، تصویرشان میریزد روی کناره خلیجفارس. قایقران پاروزنان از دور میآید. هوای جنوب رویایی است در زمستان. سید اسماعیل بنیهاشم راز این فصلها را خوب میداند.
تامین۲۴/ او خاطرات جنگ و مهاجرت را به دوش میکشد، خاطراتی که او را پایبند به آبوخاک «سادات»، روستایش، کرده است. این مرد که کارش را با کشاورزی، دامداری، کاسبی و بنایی شروع کرده، حالا توانسته یکی از پررونقترین کسبوکارها را در روستایشان راهاندازی کند و برای بسیاری از مردم روستا کارآفرینی کند. روستایی که کمکم جایش را در فهرست گردشگران باز میکند. چشمانداز او این است که مردم آبادان و خرمشهر برای دیدن ساحل دریا دیگر به دیلم و شمال نروند، بلکه با توجه به ساحلسازی قفاص و کناره خلیجفارس، آنجا را برای گردش انتخاب کنند، جایی که آب شور و شیرین به هم میرسند و اینگونه در کل مسیر آبادان اشتغالزایی پایدار ایجاد شود.
از مهاجرت تا سربازی در عجبشیر
شب و روز معنایی ندارد برای سید اسماعیل بنیهاشم. او که فرزند سیدراضی است و متولد 1354، تمام زندگیاش را برای کار و درس گذاشته و با وجود شرایط سخت کاری، دانشجوی ترم دوم کارشناسی ارشد علوم سیاسی هم هست. این مرد ساکن آبادان است، بهمنشیر جنوبی روستای «سادات». وقتی نقب به گذشته میزند، چشمهایش میماند میان آبها و لبخند نخلها: «در خانوادهای روستایی متولد شدم. شغل پدرم کشاورزی بود.» خاطرات جنگ اما خیلی زود ذهنش را خنج میکشد: «پنج سال از عمرم نگذشته بود که جنگ تحمیلی باعث مهاجرت ما شد. ابتدا به ماهشهر مهاجرت کردیم، بعد اهواز و کاشان و نیشابور و مشهد و هفتگل و رامشیر. چه روزهایی بود!» مهاجرت زندگیشان را پرتبوتاب کرده بود: «دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در هفتگل و رامشیر گذراندم تا اینکه دوباره در سال 69 به آبادان برگشتیم و تا دوم دبیرستان در رشته ریاضی فیزیک تحصیل کردم و پس از آن به علت بیبضاعتی مالی و نداشتن توانایی مالی برای پرداخت هزینههای تحصیل، قید درس را زدم و راهی سربازی شدم.» سربازی بر او سخت میگذرد: «دوران آموزشی در عجبشیر 03 بودم، جایی که 25 ساعت با شهرمان فاصله داشت. دوران آموزشی برایم خیلی سخت گذشت. بیشتر از همه به خاطر اینکه به اجبار ترک تحصیل کرده و زودهنگام به خدمت رفته بودم».
بنیهاشم دهیار میشود
با این همه، بنیهاشم دوران پر از تلاطم و ناملایمات را سپری میکند. لحظهلحظه خود را میسازد تا اینکه در سال 82 در شورای روستا بهعنوان دهیار انتخاب میشود: «وقتی دهیار شدم اولین اولویتم، کمک به اهالی روستا برای بهبود وضع معیشتی با ترویج کشاورزی و دامداری بود؛ برای اینکه به این مقصود برسم، سعی کردم افراد را برای گرفتن تسهیلات کشاورزی و دامداری معرفی کنم و شخم زدن زمینها با تراکتور دهیاری با قیمت مناسب انجام شود».
با اینکه توانش را بر ارتقای سطح کشاورزی و دامداری در روستا متمرکز میکند، متوجه شرایط غیرقابلپیشبینی میشود: «به علت شوری آب و نبود شرایط خرید تضمینی محصولات کشاورزی توسط جهاد و قطعهقطعه شدن زمینهای کشاورزی و گرانی خوراک دام بایستی به فکر جایگزینی مناسب برای اشتغال میبودم. از 130 نفر که کار اصلیشان سبزیکاری بود تنها چند نفر مانده بودند. بیشتر دامداریها هم به علت مقرونبهصرفه نبودن تعطیل شدند.» در این مرحله، بنیهاشم به جای اینکه تصمیم به مهاجرت دوباره بگیرد و عزم شهرهای بزرگ را کند، روز و شب به این میاندیشد که چه باید کرد. بعد از تفکر و تحقیق بسیار متوجه میشود که در حال حاضر، صنعت گردشگری بهترین جایگزین است. هرچند خوب میدانست همهچیز برای توسعه گردشگری در روستا مناسب نیست: «برای توسعه گردشگری، نخستین قدم ایجاد زیرساختهای مناسب است. بنابراین ما هم عزم خود را جزم کردیم تا از لحاظ آب و برق و پوشش تلفن همراه، آسفالت معابر و هدایت آبهای سطحی تا نود درصد مشکلات روستا را حل کنیم».
سادات، روستای هدف گردشگری میشود
او به همراه اهالی بر تصمیم خود پافشاری میکند تا اینکه در سال 88 روستای «سادات» بهعنوان روستای هدف گردشگری انتخاب میشود. هرچند همچنان شکوه و شکایت از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایعدستی شنیده میشود که از آن روز تا به حال هیچ قدم مثبتی برای جذب گردشگر و توسعه گردشگری در این روستا برداشته نشده است. اما این بیمهریها هرگز تاثیری بر برنامههای بنیهاشم نمیگذارد: «این اتفاق و قضایای مشابه نتوانست ما را در رسیدن به هدف اصلی خود سست کند، که ایجاد خودباوری در بین اهالی روستا و ایجاد بستر مناسب برای گردشگری بود. اینقدر از مزایای گردشگری حرف زدیم که یکی از القابمان شد گردشگری.» او از روزهای نخست جلب گردشگری در روستایشان میگوید: «هرسال در آستانه تعطیلات عید نوروز و همچنین در روزهای تعطیل تعدادی گردشگر به روستا میآمدند که ما با اهدای نان کنجدی محلی و کیسه برای جمعآوری زبالهها از آنها استقبال میکردیم. این کارهای بهظاهر جزئی بازتاب زیادی در شهر آبادان و در کل کشور به واسطه میهمانانی که سیزدهبدرشان را در روستای ما گذرانده بودند داشت.» تا اینکه کمکم فروش مغازهها رونق بیشتری میگیرد: «از دو مغازه هشت سال پیش، اکنون به بیست مغازه فعال رسیدهایم. کاروان «راهیان نور» هم با تعاملی که با آنها داشتیم راغب شدند از روستای ما خرید کنند. پارسال به سختی مجوز سه میهمان کاشانه را از منطقه آزاد گرفتیم و توانستیم تا دهم فروردین سال جاری حدود 200 خانوار را در روستا اسکان دهیم و درآمدی را عاید روستاییان کنیم.» بنیهاشم اما به همین رونقهای کوچک بسنده نمیکند: «سعی کردیم با چند سرمایهدار که اهل خود روستا هستند، رأیزنی کنیم. تلاش کردیم باغ پرندگان را راهاندازی کنیم، بافتها و غذاهای سنتی را احیا کنیم و باعث ایجاد اشتغال پایدار شویم.» او در سال 91 بهعنوان رئیس هیئتمدیره تعاونی دهیاران بخش مرکزی آبادان انتخاب میشود: «در این مرحله چون بیشتر زمینه فعالیت ما کارهای عمرانی بخش بود سعی کردم اولویت را استفاده از ظرفیت موجود بخش قرار دهم. از چند کارگاه ازجمله کارگاه تولید جدول و کفپوش و چراغ و صندلی حمایت کردیم که در حال حاضر ده نفر بهصورت مستقیم در آن کارگاهها فعال هستند. در تعاونی اولویت را اشتغال بومیان قرار دادیم و اکثر پروژههای روستا را به متخصصان همان روستا دادیم».
کسب رتبه برتر اشتغالزایی
ایدهها و تلاشهای این مرد باعث شد در همان سال 25 هزار ساعت کار در روستاها ایجاد شود. به همین دلیل، او در سال 92 در دستاوردهای شهرداریها و دهیاریهای کل کشور به خاطر عملکرد و اشتغالزایی رتبه برتر کشوری را به دست آورد.
او میگوید: «به دلیل اجرای طرح میهمان کاشانه در سال گذشته و برگزاری کلاسهای توجیهی از طریق منطقه آزاد در روستا تاکنون 50 خانه را شناسایی کردهایم تا از میهمانان در کل سال پذیرایی کنند و به دنبال عقد قرارداد برای خرید و رونق بیشتر صنایعدستی هستیم».
بنیهاشم به دنبال راه تحقق روشهای جدید در جلب گردشگر در روستاست: «در صورت تامین غذای گردشگران، ماهیگیری جان بیشتری خواهد گرفت. در کنار آن قایقرانی و لنجسواری هم رونق میگیرد و همه اینها یعنی اشتغال بیشتر و پایدار».
بنیهاشم طی این سالها تجربههای بسیاری به دست آورده است: «داشتن روحیه خوب در ورود به عرصه گردشگری بسیار موثر است و به دنبال آن هنر ارتباط و روابط عمومی مناسب. البته راز اصلی موفقیت علاقه و پشتکار است».
منبع : هفته نامه آتیه نو / فاطمه علی اصغر