مهران امیری
تامین ۲۴/ از طرفی کار در حوزههای فرهنگی نیز همواره فعالیتی شناخته شده که نیاز به پشتکار و تلاش خستگیناپذیر دارد. روشن است که تلاشهای کارآفرینانه در حوزه فرهنگ نیازمند پشتکار و جدیت و تلاشی بسیار بیشتر است و پاداش ناشی از آن با همان معیارهایی سنجیده میشود که درباره سایر فعالیتهای فرهنگی به کار میرود.
بسیاری از اقداماتی که برچسب کارآفرینی خوردهاند را با اندکی موشکافی میتوان از فهرست این نوع فعالیتها خارج ساخت، چراکه تنها فعالیتهای اقتصادی متعارف هستند، در حالی که هر نوع فعالیت کارآفرینی همراه با مخاطرات بسیار و گرفتاریهای اجرایی فراوانی است که دستیابی به موفقیت اقتصادی را دور از دسترس نشان میدهد. پس چرا باید از کارآفرینی در حوزه فرهنگ صحبت کرد؟ چگونه میتوان افراد را قانع کرد که به جای صرف وقت و سرمایه خود در اموری که بهسرعت سود تضمینشده و بدون دردسر برمیگردانند، خود را درگیر فعالیتهای کارآفرینی کنند و در این میان هدف غایی خود را فرهنگ در نظر بگیرند؟ این توصیه با معیارهای رایج اقتصادی سازگاری دارد؟
پاسخ ساده و بیدردسر چنین پرسشهایی روشن است و بسیاری از افراد که به دنبال فعالیت راحت و ثمره تضمینشده هستند، از ابتدا خود را درگیر اموری نمیکنند که ما آنها را بهعنوان کارآفرینی میشناسیم. این افراد در سختگیرانهترین حالت داشتههای مادی خود را صرف خرید املاک یا داراییهای منقولی میکنند که طی سالها سودآوری ضمانتشدهای را ابراز داشتهاند؛ پس چنین پرسشی از اساس برای این نوع افراد طراحی نشده است.
کارآفرینان بر مبنای سابقه و تاریخچهای که در همه دورهها از خود بهجا گذاشتهاند افرادی پرانگیزه و نیروبخش هستند که نشاط و تحرک را به فعالیتهای خود و همه همراهان در آن فعالیت تزریق میکنند و به جای مسیر تضمینشدهای که همیشه طی میشده، به دنبال افقهای تازه و خلق چیزهای جدید هستند. این مسیر بدون شک با افراد محافظهکاری که به دنبال ضمانت موفقیت در همه اقدامات خود هستند طی نخواهد شد. از طرفی فعالان حوزه فرهنگی نیز عاشقان بیادعایی هستند که جور کارهای سخت فرهنگی را برای دریافت نتایج درازمدت همگانی به جان خریده و اشتیاق تغییر و یا بهبود سطح معارف و فرهنگ جامعه را جایگزین برق ثروت انبوه حوزههای دیگر کردهاند. روشن است که این دسته از افراد در ذات خود بسیاری از ویژگیهای یک کارآفرین را دارند.
متاسفانه طی سالهای طولانی، کار در حوزه فرهنگی به معنای پیروی از چند دستورالعمل ساده و مشخص بوده و روح حساس فعالان این حوزه در تلاطم حوادث روزمره چنان آشفته شده که توان و ظرفیت بزرگ خود برای خلق افقهای جدید در این حوزه را فراموش کردهاند. جای بسی تاسف است که دیده میشود گلایههای فعالان حوزه فرهنگ معطوف به مسائل اقتصادی شده است. مشکلات عمومی و گرفتاریهای خاص برخی از اقشار جای انکار ندارد اما مغلوب شدن بهویژه برای اهالی حوزه فرهنگ، جای تامل و نگرانی دارد.
باور این نکته سخت است که اذهان بیدار و پرسشگر متصدیان حوزههای فرهنگی نتواند راههای تازهای برای کسب ثروت و خلق عرصههای جدید فعالیت بیافریند. اعتماد بیشتر به داشتهها، تغییر زاویه نگاه، همکاری با صاحبان تخصصهای مربوط به اقتصاد و بازار، و توجه به آنچه اقتصاد فرهنگ نامیده میشود، حتما در این زمینه کارساز است. همه ما بخش بزرگی از رفتارها، تصمیمات، شیوه برخورد و... خود را متاثر از تولیدات و اقدامات فعالان فرهنگی میدانیم، و فعالان این حوزه باید باور داشته باشند که وقتی قادر به خلق عناصر تاثیرگذاری هستند که منش و روش بسیاری از افراد را دچار تغییرات بنیادین میکند، پس قادر به تاثیرگذاری فعالانهتر بر اقتصاد این حوزه نیز هستند. این باور همان نقطه شروع بزرگی است که کارآفرینان امروزی را ساخته است. حوزه فرهنگ و اقتصادی مبتنی بر آن در سرزمین پهناوری که پیشینه فرهنگی غنی و استواری دارد، بدون شک میدان بزرگی برای فعالیت دارد که نیازمند حضور ذهنهای بیدار، دلسوز، و تحولآفرین است. تجربه نشان داده که این فعالیتها تعطیل نخواهند شد، اما حضور پرانگیزه صاحبان واقعی این حوزه به این فعالیتها رنگ و جلای دلپذیری میدهد.
منبع : هفته نامه آتیه نو