تامین۲۴/ حدود 14 میلیون دانشآموز ایرانی حداقل یکسوم از اوقات شبانهروز خود را در مدارسی میگذرانند که به گواه کارشناسان، بسیاری از این مدارس با استانداردهای بهداشتی فاصله معناداری دارند. وقتی اصول اولیه بهداشت و مراقبتهای اولیه در مدارس رعایت نشود و دانشآموزان در معرض بیماریهای مختلف باشند، صرف هزینههای هنگفت برای درمان دانشآموزان چرخه معیوبی است که نهتنها تاثیر جدی بر ارتقای سلامت جامعه دانشآموزان نخواهد داشت، بلکه فقط جیب خانوادههای دانشآموزان، بیمهها و نظام سلامت را خالی میکند. براساس آمارهای ارائهشده، سرانه سلامت دانشآموزان کشور، یعنی سهم سالانهای که برای سلامت هر دانشآموز در نظر گرفته شده، رقمی کمتر از هزار تومان است که حتی بسیاری اوقات همان مبلغ هم به طور کامل به مدارس تخصیص پیدا نمیکند. سرانه ناچیز سلامت دانشآموزان و نامناسب بودن فضای بهداشتی بسیاری از مدارس کشور، دستبهدست هم دادهاند تا اغلب مدرسهها بهعنوان محیطی سالم برای حضور دانشآموزان تعریف نشوند.
آبخوری، همسایه دیواربهدیوار توالت!
آبخوری و توالت مدارس را میتوان یکی از عمده متهمان اصلی زیر سوال رفتن بهداشت در مدارس کشور دانست. طبق قانون، باید آبخوری و توالت مدارس حداقل 15 متر با یکدیگر فاصله داشته باشند تا احتمال ابتلای دانشآموزان به بیماریهای ویروسی و عفونی کمتر شود، ولی در بسیاری از مدارس کشور این قانون حیاتی رعایت نمیشود. بر اساس آمارهای رسمی، حداقل در 40 درصد مدارس پایتخت این پیشبینی رعایت نمیشود، یعنی فاصله آبخوری و توالت آنها کمتر از 15 متر است و حتی در برخی موارد، توالت و آبخوریکاملا به همدیگر چسبیدهاند. اوضاع در شهرستانها بهمراتب بدتر از تهران است. فرسوده بودن اغلب مدارس در شهرستانها باعث شده عملا راهی برای تفکیک آبخوری از توالت مدارس وجود نداشته باشد، مگر آنکه کل بنای مدرسه را بکوبند و ساختمانی جدید و منطبق با استانداردهای بهداشتی پیریزی کنند. البته کامیاب صدری، رئیس اداره انجمن اولیا و مربیان آموزشوپرورش تهران، در گفتوگو با آتیهنو تاکید میکند که در سالهای اخیر، تلاش بسیار زیادی برای تفکیک توالت از آبخوریهای مدارس انجام شده است، اما با وجود اعتبارات محدود نوسازی آموزشوپرورش، طبیعی است که نمیتوان در بازه زمانی کوتاهمدت، همه این مشکلات را بهیکباره مرتفع کرد. این مقام مسئول تاکید میکند که در زمینه ارتقای سطح بهداشتی مدارس، اولیای دانشآموزان هم باید به کمک مدارس بیایند و باید با مشارکت اولیا و مربیان مدارس، سطح بهداشتی مدارس کشور را بیشازپیش ارتقا بخشید.
ضعف بهداشت و ایمنی در مدارس فرسوده و کپری
آنطور که آمارهای رسمی تاکید دارند، حداقل حدود یکسوم مدارس کشور کاملا فرسوده هستند. عمده مشکلات بهداشتی نیز در اینگونه مدارس رایج است. البته بماند که در اینگونه مدارس، استانداردهای ایمنی هم رعایت نشده است و با وقوع حوادث غیرمنتظرهای مثل زلزله یا آتشسوزی، سلامت دانشآموزان در اینگونه مدارس با خطر جدی مواجه میشود. همین چند ماه قبل بود که امانالله عباسی، معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس، نیز بهصراحت اعلام کرد: «۳۳ درصد مدارس کشور به دلیل فرسودگی ناایمن هستند و باید تخریب یا مقاومسازی شوند، زیرا این مدارس ناایمن برای تحصیل دانشآموزان خطرآفرین هستند.» نباید از خاطر برد که هنوز هم در بسیاری از نقاط محروم کشور، مدارس کپری و خشت و گلی وجود دارد که در این فضاها، که حتی نمیتوان اسم آن را مدرسه گذاشت، تقریبا بهداشت و ایمنی تعطیل است. اگرچه از سال 90 تا به امروز، تلاش زیادی شده تا تعداد مدارس کپری و خشت و گلی در مناطق کمبرخوردار کشور کاهش پیدا کند، اما هنوز هم میتوان در نقاط محروم کشور دانشآموزانی را در مدارس کپری دید که هیچ فکری به حال سلامت آنها نشده است. به طور مثال، همین دو ماه قبل بود که محمد چگنی، مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان لرستان، از وجود ۷۴ مدرسه شبهکپری و خشتیوگلی در این استان خبر داد. همچنین پیشتر علیرضا نخعی، مدیرکل آموزشوپرورش سیستان و بلوچستان، از وجود 285 مدرسه خشتیوگلی و 47 مدرسه کپری در این استان خبر داده بود. در اینگونه مدارس کپری، دیگر بحث بر سر این نیست که چرا توالت مدرسه از آبخوری آن جدا نشده است، چون تقریبا در همه مدارس کپری و خشتوگلی، اصلا آبخوری و توالتی وجود ندارد که بخواهد از همدیگر تفکیک شود. بدیهی است که در این شرایط، سلامت و بهداشت دانشآموزان در آخرین اولویت قرار دارد و هرچقدر هم سرانه درمان افزایش پیدا کند، باز هم نمیتواند سلامت این گروه از دانشآموزان را تضمین کند. درواقع مدارس فرسوده، کپری و خشت و گلی اعتبارات بیمههای درمانی و نظام سلامت را میبلعند در حالی که صرف اعتبارات بیشتر هم نمیتواند تاثیری جدی در بهبود سلامت این دانشآموزان داشته باشد، چون اشکال کار در اصلاح سیستم بهداشتی و درمانی در مدارس است و نه صرف اعتبارات درمانی بیشتر.
از بخاریهای نفتی تا بوفههای ناسالم
اگرچه در چند سال اخیر تلاش زیادی شده که بوفههای مدارس با استانداردهای سلامت همخوانی داشته باشند، اما هنوز هم در بسیاری از بوفههای مدارس، خوراکیهایی به دست دانشآموزان میرسد که بههیچوجه سالم و بهداشتی نیستند. صدری، رئیس اداره انجمن اولیا و مربیان آموزشوپرورش تهران، بخشی از این مشکل را به کمبود اعتبارات و نقدینگی برخی مدارس مرتبط میداند، به طوری که برخی مدارس برای مقابله با بیپولی، بوفههای خود را به بخش خصوصی اجاره میدهند و طبیعی است که در این حالت، بخش خصوصی هم بیش از آنکه به فکر سلامت دانشآموزان باشد، به سود بیشتر خود فکر میکند. جدای از بوفهها، اوضاع بهداشت و مراقبتهای اولیه هم در میان اغلب دانشآموزان ایرانی چندان تعریفی ندارد. اگر با آمارهای رسمی جلو برویم، این آمارها تاکید دارند که اغلب دانشآموزان ابتدایی چهار تا پنج دندان پوسیده دارند و اغلب دانشآموزان هم با فقر ویتامینها و املاح ضروری بدن مواجه هستند. همانطور که وزیر بهداشت گفته، ۱۵ درصد دانشآموزان کشور دچار چاقی هستند. آموزشوپرورش هم آمار داده که حدود ۴۸ درصد دانشآموزان کشور ما اضافهوزن دارند. دفتر سلامت و تندرستی وزارت آموزشوپرورش پیشتر خبر داده بود که به ازای هر 750 دانشآموز باید یک مربی بهداشت در مدارس فعال باشد که با این حساب، هماکنون 5 هزار و 830 مربی بهداشت در مدارس شهری کم داریم. دکتر احمد آریایینژاد، عضو سابق کمیسیون بهداشت مجلس، در گفتوگو با آتیهنو تاکید دارد که کمبود تعداد مربیان بهداشت در مدارس کشور ما به قدری مشهود است که گاهی یک مربی بهداشت در طول هفته مجبور است به چندین مدرسه مراجعه کند، آن هم در حالی که هر مدرسه باید حداقل یک مربی بهداشت ثابت داشته باشد. به گفته آریایینژاد، فضاهای آموزشی در بسیاری از مدارس کشور با روحیه دانشآموزان تناسبی ندارد، در حالی که نیاز است برای مقابله با یاس و سرخوردگی در دانشآموزان، فضاهای آموزشی به شکلی طراحی شوند که از آن نشاط و شادابی به دانشآموزان منتقل شود. همچنین نباید فراموش کرد که بر اساس آمارهای وزارت آموزشوپرورش، هنوز 102 هزار کلاس درس با بخاری نفتی گرم میشوند؛ به این معنا که احتمال تکرار حادثهای مشابه سوختگی دانشآموزان در مدرسه شینآباد دور از انتظار نیست. طبق توافق حاصلشده بین سازمانهای مختلف، مقرر شده سالانه یک میلیارد تومان برای درمان سوختگیهای دختران شینآباد هزینه شود. حال در این شرایط، این سوال جدی پیش میآید که آیا تامین اعتبار برای تجهیز مدارس کشور به بخاریهای استاندارد و رعایت بهداشت در فضاهای آموزشی، هزینه و عوارض کمتری دارد؟ یا اینکه بعد از وقوع حادثه یا بیمار شدن دانشآموزان باید میلیاردها تومان از اعتبارات بیمهها و نظام سلامت صرف درمان آنها شود؟