
رشد اقتصاد و بیکاری
با اعلام افزایش نرخ رشد اقتصادی این سوال به وجود میآید که چگونه ممکن است نرخ رشد اقتصادی رشد داشته باشد و همزمان با آن بیکاری نیز روند افزایشی داشته باشد؟
با اعلام افزایش نرخ رشد اقتصادی این سوال به وجود میآید که چگونه ممکن است نرخ رشد اقتصادی رشد داشته باشد و همزمان با آن بیکاری نیز روند افزایشی داشته باشد؟
حسین راغفر، اقتصاددان
تامین 24/برای پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه داشت که افزایش نرخ رشد اقتصادی لزوما به معنای ایجاد اشتغال نیست. ممکن است این نرخ در حالی افزایش پیدا کرده باشد که هیچ اشتغالی نیز ایجاد نشده باشد. معنای دیگراین است که میتواند ظرفیتهای استفاده نشده در کشور یا ظرفیتهای بیکاری در کشور فعال شود به ویژه اینکه این ظرفیتها در بخشهای سرمایهبر استفاده شوند. مثلاً صنایع پتروشیمی، صنایع نفتی و یا خودروسازی یا تولید فولاد که اینها اگر تولیدشان افزایش پیدا کند ضرورتاً به معنی این نیست که اشتغال بیشتری ایجاد شده است بلکه به این معنا است که ظرفیتهای بدون استفادهشان مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
الان بخش قابل توجهی از رشدی که در یکی دو سال اخیر به وجود آمده است عمدتاً از این نوع رشد بوده است یعنی رشدی که توسط بخش های سرمایهبر کشور حاصل شده است. این ها اشتغالی ایجاد نکرده است بنابراین در زندگی مردم نیز ملموس واقع نشده است. اما برای اینکه بتوان نقشه راهی برای ایجاد رشد اقتصادی همزمان با اشتغال کشید باید به بخشهایی که کاربر هستند توجه بیشتری کرد. مثلاً فعالیتهایی که در حوزه صنایع فناوری اطلاعات و آی تی صورت میگیرد اگر در این بخشها رشد واقعی صورت گیرد قطعاً میتوانند کمک کنند ظرفیت تولید بالا و اشتغال بالا رود؛ چراکه نوع اشتغال آنها نوعاً اشتغالی است که خدمات جانبی گستردهای را میتواند ایجاد و اشتغال جدید خلق کند و از طرفی دیگر این بخش حوزهای است که ارزش افزوده زیادی نیز میتواند ایجاد کند.
البته باید به این نکته اشاره کرد که مشاغل گسترده دیگری هم هستند مثل صنایع نساجی که می توان از آن برای ایجاد اشتغال بهره برد. این صنعت طیف گستردهای از مشاغل مثل الیاف یا پنبه را شامل می شود که می تواند اشتغال زا باشد تا جایی که تبدیل می شود به فرایند چرخه یا زنجیره تامین که وقتی اتفاق میافتد می تواند بخش های مختلفی را اعم از تولید نخ تولید پارچه، مد و غیره را ایجاد کند که هم مشاغل گسترده ای را به صورت مستقیم و هم مشاغلی را به صورت غیرمستقیم ایجاد میکند. تجربه موفق چنین روشی از رشد اقتصادی را میتوان با توجه کشورهای مختلفی که صنعتی شدهاند مثل چین، ژاپن، کره و کشورهای شرق آسیا و ویتنام دید. این کشورها حجم قابل توجهی از اشتغالشان در حوزه صنایع نساجی است که در همه سطوح تکنولوژیهای پایین، متوسط و عالی می تواند ایجاد شغل کند.
بنابراین بستگی به سیاستها و برنامه دولتها و اینکه محور توسعهشان کدامیک از صنایع هستند رشد اقتصادی صورت میگیرد و با این روش می توان انتظار داشت که نوع مشاغل و سطوح مشاغل با توجه به نوع مهارتهای که افراد نیاز دارند را جذب کند. متاسفانه صنایع کنونی در کشور سرمایهگذاریها معطوف به صنایع بزرگ مثل فولاد، پتروشیمیها وخودروهایی میشوند که صنایع جا افتادهای هستند. این صنایع ذکر شده صنایع قدیمی هستند که نیروی کار مشخصی داشته و دارند و از ظرفیتهای کمتری استفاده میکنند و حالا اتفاقی که افتاده این است که ظرفیت تولیدشان را بیشتر کردهاند. بنابراین به عقیده نگارنده تولید نفت بیشتر ضرورتاً به معنای اشتغال بیشتر توسط صنعت نیست بنابراین به همین علت ممکن است ثمره این رشد، آنقدر در زندگی مردم مشاهده نشود.
منبع: روزنامه همدلی