از استرس تا بیخیالی و تنبلی!
فصل امتحانات از راه رسیده. اگر دانشآموز در خانه دارید، یک اتفاق است، ولی اگر دانشجو در خانه دارید، بلایی است و اگر خودتان دانشجو هستید که دیگر نورعلی نور.
فصل امتحانات از راه رسیده. اگر دانشآموز در خانه دارید، یک اتفاق است، ولی اگر دانشجو در خانه دارید، بلایی است و اگر خودتان دانشجو هستید که دیگر نورعلی نور.
تامین۲۴/ انواع و اقسام توصیهها را در این روزهای منتهی به امتحانات خوانده و شنیدهاید. از خواب زودهنگام تا توصیههای غذایی. از روشهای تمرکز تا ویژگیهای استرس امتحانات. از یک طرف دیگر لابد شوخیهای استاد-دانشجویی هم گوشتان را پر کرده و حسابی سرحال آمدهاید. یا دستکم خودتان را دلخوش کردهاید به این جوکها و هرازگاهی به سراغشان میروید به این امید که از استرس کم کنید و کارایی ذهنیتان را افزایش دهید. اینجا و اینبار برایتان خاطرههایی را کنار هم گذاشتهایم تا باور کنید در این مسیر سخت تنها نیستید و دیگران هم همین مسیر را طی میکنند. حالا کمی بیشتر، کمی کمتر. کمی سختتر، کمی آسانتر. هرچند از ما میشنوید، وقتی امتحانهای سخت از راه میرسند و تمام ترم دانشگاهی و مدرسه را به امید شب امتحان گذراندهاید، آسانتر معنای چندانی نمیدهد.
1-خاصیت استرس
آدمهایی هستند که درس را دوست دارند، خوششان میآید که در کتاب و جزوه غرق شوند و نتبرداری کنند. عاشق استیکرهای رنگی هستند و همیشه خودکارهای رنگووارنگ گوشه کیفشان پیدا میشود. معمولا گوشهای از خانه را انتخاب میکنند و کتاب و دفترها را دوروبرشان میچینند و سرشان به کار خودشان گرم است. آنقدر از این موقعیت لذت میبرند که اگر بیخ گوششان بمب هم بترکد، به اطراف نگاه نمیکنند. برای خوردن غذا باید به آنها اصرار کرد و اگر کاری به کارشان نداشته باشی، ممکن است ساعتها از پای کتابها بلند نشوند. ساعت را فراموش کنند و قرارهایشان را فراموش کنند و حتی خودشان را هم فراموش کنند. اکثر این آدمها عاشق درس و کتابی هستند که میخوانند. عاشق مباحث ارائهشدهاند و همیشه در حال سروکله زدن با همان فرمولهای همیشگیاند. از روی کتاب میخوانند، همان مبحث را در جزوه پی میگیرند و موقع نتبرداری هم با اعتمادبهنفس دستبهقلم میشوند. اما اگر از زبان خودشان بشنوید، به این سادگیها نیست، آنها استرس را با درس خواندن مهار میکنند؛ «بعضی وقتها هیچ کاری بهجز درس خواندن ازم برنمیآید. میخواهم آشپزی کنم، دوست دارم یک ساعت از خانه بیرون بروم، اما نمیشود، نمیتوانم. هر کاری انجام میدهم، استرس امتحان به سراغم میآید.» اینها را که میگوید، گوشهای از حیاط دانشگاه نشسته و منتظر ورود یکی از اساتید است تا برایش بگوید چند صفحه از جزوه را متوجه نشده و کمک میخواهد. تازه هنوز شب امتحان نیست، دو سه هفتهای تا امتحان زمان باقی است و او فکر میکند باید پیش از ورود به دوره امتحانها تمام درسها را یک مرتبه بخواند و برای شب امتحان فقط روخوانی و یادآوری بماند. او البته دانشجوی محبوبی نیست و خودش کاری به این محبوبیت ندارد. نزدیکترین دوستهایش او را دست میاندازند و میگویند: «عاطفه از روز اول ترم برای امتحان استرس دارد.» عاطفه هم میگوید: «سر تا تهش هشت ترم است دیگر».
2-خاصیت عاشقی
گروه دیگری عاشق امتحان هستند، اصلا دلشان غنج میزند برای استرس و آدرنالین. برای اینکه خودشان را محک بزنند و خواندهها و دیدههایشان را بررسی کنند. معمولا با استادها مشکل خاصی ندارند، اما بهمحض اینکه درسی را متوجه نشوند، با تمام استادها چپ تا میکنند یکجوری که انگار از اول ترم هیچچیز یاد ندادهاند. عاشق این هستند که نمرههای بالا بیاورند و اعتمادبهنفسشان در این نمرههاست. اگر این ترم را با نمرههای بالا رد کنند، ترم بعد در دانشگاه حالشان خوب است، اگر هم که نه، ترم بعد در دانشگاه از استرس تمام همکلاسیهایشان را ذله میکنند. نمونهاش سامان است که ترم پنج را پشت سر گذاشته و فکر میکند میتواند به ترم هفت نرسیده درسش را تمام کند. حسابی سرش گرم امتحانهاست و اگر به او بگویید یک ساعت از وقتش را برای کاری بگذارد، به شما چپچپ نگاه میکند و باورش نمیشود که در چنین مقطع حساسی از او خواستهاید امتحانها را کنار بگذارد. خودش میگوید: «مرا برای گرفتن نان هم از خانه بیرون نمیفرستند.» اما اگر به آنها بگویید یک مبحث را برایتان توضیح دهند، ساعتها وقت میگذارند و کمکتان میکنند. مهمترین ویژگی این گروه، که باعث محبوبیتشان در دانشگاه و محیطهای تحصیلی میشود، جزوهها و نتبرداریهای کلاسی است. آنها از هر جملهای که استاد میگوید نت برمیدارند. کتابهایی که استادها معرفی کردهاند را در کتابخانه دارند و دستکم یک مرتبه از روی آنها روخوانی کردهاند. اکثر اوقات استادها بهعنوان مرجع روی آنها حساب میکنند تا مطمئن شوند چه مباحثی را درس دادهاند و چه مباحثی را نه. از خودشان بپرسید، از عشق به درس میگویند و عشق به امتحان. این گروه علاقه چندانی به الکی گذراندن وقتشان ندارند و از هیجان درسی که میخوانند، هرروز و هرلحظه در شوقوذوق هستند.
3-خاصیت تفریحی
این گروه خودشان به دو دسته تقسیم میشوند. گروهی که خاصیت تفریحی از خودشان بروز میدهند، معمولا تمام طول ترم دور خودشان چرخیدهاند و هرچه به ذهنشان رسیده را به دو گروه اول گفتهاند. برایشان لقب «خرخوان» و «خودشیرین» را انتخاب کردهاند و تمام تلاششان را در طول ترم کردهاند تا سربهسر این دو گروه نخست بگذارند. سر کلاسها به آنها تکه میاندازند، سر حضوروغیاب به آنها میگویند «همیشه حاضر» و جلوی استادها هم هر کاری میکنند تا این دانشجوها را از چشم بیندازند. اینها گروهی هستند که خودشان هم به چشم استاد میآیند، به خاطر بلبلزبانی و شوخیهای کلاسیشان. استادها هم به این گروه از دانشجوها، عنوان «دانشجوی تفریحی» را دادهاند. دانشجوهایی که به قصد تفریح به دانشگاه میآیند. دنبال شوخیها میگردند و از هر فرصتی برای خوشگذرانی استفاده میکنند. همین گروه هستند که در دانشگاه میپلکند اما بعد از استاد سر کلاس میآیند. در هر ثانیه از کلاس نیز به دنبال سوژهای برای خنده میگردند. استادها با آنها دعوایی ندارند، اما مثل بچههای شیطان مدرسه، همیشه در حال کنترل آنها هستند. اغلب استادها بهمحض ورود به کلاس جای آنها را تغییر میدهند و به یکی از صندلیهای نزدیکتر به خودشان میآورند. آنها را از دوستهایشان دور میکنند و تلفنهای همراه را هم از آنها میگیرند. همیشه هم دیالوگی بین آنها برقرار میشود؛ «گوشیات رو بده به من!» و جواب دانشجو که «پس چطوری جزوه بردارم؟» دیگر بستگی به لطف و مهربانی استاد دارد که گوشی را به آنها بدهد یا نه. با این حال، این دانشجوها در مواجهه با امتحانات به دو گروه تقسیم میشوند، گروه اول آن نقاب شوخی و خنده را از صورت برمیدارند و درس میخوانند. به دلیل ارتباطی که با دو گروه اول دارند، اولین کسانی هستند که جزوههایشان را تکمیل میکنند. از آنجایی که سر کلاسها هم حاضر بودهاند، کموبیش میدانند دنیا دست کیست. این گروه را هنگام تحویل کارهای عملی باید ببینید، وقتی شبیه به مرغ پرکنده دور خودشان میچرخند و نکته جالب اینجاست که تمام پروژهها و کارهای عملیشان را در دانشگاه انجام میدهند. توی سلف، توی کتابخانه، توی سایت. خلاصه آنکه همیشه در دانشگاه هستند و پابهپای دانشجوهای عشق درس چراغهای دانشگاه را خاموش و روشن میکنند. اما گروه دوم دانشجوهای تفریحی آنهایی هستند که در مواجهه با امتحان هم دست از شوخی و تفریح برنمیدارند. حتی دیده شده که شب امتحان، در گروهی که بچهها جمع هستند، جوکهای استرسی و امتحانی فرستادهاند و تا آخرین ثانیهها به دنبال جزوه میگردند. تا آخرین ثانیهها یعنی حتی وقتی در سالن امتحان را باز کردهاند و دانشجوها در حال ورود به جلسه هستند، آنها دم در ایستادهاند و از روی دست دیگران مبحث را میخوانند.
4-خاصیت تنبلی
تنبلهای دانشگاه، گروه دیگری هستند که زمین تا آسمان با گروه تفریحی متفاوتاند و نباید آنها را یکی کرد. تنبلهای دانشگاه در طول ترم یکی دو مرتبه بیشتر به دانشگاه سر نمیزنند. رابطه خود با اساتید را از دور حفظ میکنند یا حتی نمیکنند. ترمهای اول را بهسختی میگذرانند و از ترمهای بعد با استادهایی کلاس برمیدارند که میدانند برای حضور در کلاس سختگیری نمیکنند. برای امتحانات هم حتی نمیدانند چه کتابی، چه جزوهای، چه مبحثی را باید بخوانند. در روزهای منتهی به امتحانات در دانشگاه حضور پیدا میکنند و به دنبال دانشجوها میگردند. معمولا جزوههای دستاول را پیدا نمیکنند و حتی دیده شده که کتاب و جزوهای را نصفهنیمه خواندهاند و سر جلسه امتحان حاضرند. کسی نمیداند آنها ورودی چه سالی هستند و کسی نمیداند چطور تا به اینجا رسیدهاند. اغلب در درسهای پیشنیاز به مشکل برمیخورند و مثلا در حالی که درسی از ترم آخر دارند، درسی از ترم اول را هم امتحان میدهند. بارزترین ویژگیشان هم نداشتن استرس است. یعنی هر کسی جای آنها بود، احتمالا از نداشتن کتاب و تحویل ندادن پروژه سکته کرده بود، اما آنها اصلا چنین خیالی ندارند. از خودشان بپرسید، میگویند: «درس چیه؟ باید پول درآورد.» و وقتی میپرسی: «مگه پول درمیآوری؟» از وضعیت بد اقتصادی، ناامیدی در زندگی و... صحبت میکنند. نکته جالب اینجاست که برخلاف تصور عمومی، تفاوت جنسیت هم درباره این دانشجوها صدق نمیکند. آنها نمره بالا نمیخواهند، حتی حوصله ندارند از کارهای کلاسی نمره بگیرند. همین اندازه که درس را پاس کنند برایشان کفایت میکند و آرام میگیرند.
5- خاصیت بیخیالی
گروه بیخیالان با گروه تنبلان زمین تا آسمان فرق میکنند و بیانصافی است اگر آنها را در یک گروه قرار دهیم. گروه بیخیالان حتی برای پاس کردن درسها هم عجلهای به خرج نمیدهند. ممکن است هرروز به دانشگاه بیایند اما خیال تمام کردن درس را ندارند. اگر ببینند که جزوهشان تکمیل نیست یا پروژه را تحویل ندادهاند، سر جلسه امتحان حاضر نمیشوند. اگر ببینند نمیتوانند خودشان را به استاد معرفی کنند، کلا دست از ترم برمیدارند. کارنامههای امتحانیشان پر از حذف ترم و حذف ماده 35 است و بسیار پیش آمده که برای اولین مرتبه در زندگیشان استاد را سر جلسه امتحان دیدهاند. نه چهرهاش را میشناسند و نه خصوصیتهای اخلاقیاش را. اگر هم آنها را از جلسه امتحان بیرون کنند یا خط و نشانی برایشان بکشند، ترسی به دل راه نمیدهند.
منبع : هفته نامه آتیه نو / نگار مفید